• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5278 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۲۴ مرداد

سوگواره افغانستان در يكسالگي طالبان

به جز تاريكي چيزي نمي‌بينيم

عبدالمحمد طاهري

يكسال از حاكميت گروه طالبان پس از فرار اشرف غني از افغانستان مي‌گذرد. اينكه چرا اين اتفاق افتاد، به صورت خلاصه به دليل اشتباهي بود كه امريكايي‌ها انجام دادند، چرا كه رسيدن توافق با جماعتي با اين مشخصات و مختصات، چنين عواقبي نيز در پي داشت.
امروز در يكسالگي حكومت طالبان، استبداد را به تمام معنا در ۳۱ ولايت افغانستان مي‌بينيم و اتفاق‌هاي بسيار بسيار ناگواري كه به دليل فقدان صاحبان قلم و رسانه، جامعه جهاني از آن بي‌اطلاع است. آنچه مسلم است مشكلات عديده‌اي است كه مردم را گرفتار كرده‌اند؛ از فقر و تهيدستي و تنگ‌دستي گرفته تا تحكم با شيوه‌هاي بسيار خطرناك براي اداره امور جامعه كه اين مساله منجر به نارضايتي گسترده مردم از وضعيت جامعه افغانستان شده است. جمعيتي از مردم افغانستان كه در طبقه ريش‌سفيدان در مناطق مختلف افغانستان حضور دارند با انديشه‌هاي طالبان از گذشته قرابت داشته‌اند و هنوز هم در جامعه حضور دارند، اما قطعا براي نسل جواني كه اكثريت قريب به اتفاق جامعه افغانستان را تشكيل مي‌دهد و همچنين جامعه تكنوكرات‌ها اين وضعيت غير قابل تحمل است.
از سوي ديگر به هر شكل وضعيت كنوني جامعه افغانستان مشكلاتي را براي منطقه ايجاد كرده است. مهم‌ترين معضل براي منطقه ناامني است. كشورهاي منطقه هنوز نمي‌دانند با چه كسي بايد صحبت و با چه طرفي مذاكره كنند. علاوه بر اين سيل عظيم مهاجراني كه وارد كشورهاي منطقه شده‌اند، بار عمده اين پناهجويان بر دوش جمهوري اسلامي ايران و پاكستان بود. در شرايطي كه جامعه جهاني درگير مشكلات اقتصادي است كه ايران هم از اين امر مستثني نيست، ورود اين پناهجويان به ايران هم در كنار ايجاد ناامني، مشكلات اقتصادي را هم به همراه داشته است. بايد اشاره كنم كه وقتي پناهجويان از مرزهاي مختلف به صورت غيرقانوني، بي‌ضابطه، بدون ثبت و احراز هويت و شناسايي وارد كشور مي‌شوند، خواه نا خواه در ميان خيل عظيمي از پناهجويان، عناصر عامل ناامني را هم وارد كشور مقصد مي‌كنند.
از ديگر سو مي‌بينيم كه امروز همچنان گروه داعش خراسان در جامعه افغانستان فعال است. در ميان طالبان هم افتراق و جدايي است و مبارزه دايمي درون اين گروه وجود دارد كه يك گروه بتواند گروه رقيب را مهار كند و بتواند خود تسلط كامل را بر حكومت به دست بياورد. 
از سوي ديگر جامعه جهاني هنوز نتوانسته است براي به رسميت شناختن گروه طالبان به يك اجماع برسد. همه اين مسائل را وقتي كنار هم مي‌گذاريم، مي‌بينيم كه به هر انگيزه و دليلي كه اين اتفاقات يك سال پيش در افغانستان رخ داد، نهايتا نتيجه خشنودكننده‌اي براي منطقه در پي نداشت.
نكته مهم اينكه مبارزه‌هايي كه از چهار دهه قبل براي مقابله با بيگانگان در افغانستان از مبارزه با اشغال شوروي آغاز شد و به مبارزه با دوره اول حكومت طالبان در نيمه دوم دهه ۱۹۹۰ تا امروز در مبارزه با حكومت جديد طالبان ادامه يافته است، كماكان همان جبهه شمالي كه قبلا احمد شاه مسعود آن را اداره مي‌كرد، همچنان در پنجشير و اندراب ادامه دارد و حلقه‌هاي جديد و گروه‌هاي جديد در شمال و شمال شرق افغانستان متشكل شده و به آن پيوسته‌اند. علاوه بر اينها داعش، القاعده و طالبان بريده از گروه حاكم در حال مبارزه با حاكميت طالبان هستند. مبارزان مردمي عليه طالبان معتقدند حاكميت طالبان جز بدبختي و تنگدستي و ناامني، چيز ديگري براي مردم افغانستان در پي نخواهد داشت. مبارزه گروه باقيمانده از ائتلاف شمال به دنبال براندازي جريان حاكم هستند، هرچند گهگاهي هم صحبت از مذاكره مي‌شود، اما قرابتي ميان معارضان و طالبان وجود ندارد كه بتوانند از طريق مذاكره و گفت‌وگو مشكلات جامعه افغانستان را حل‌وفصل كنند.
همچنين در اين رهگذر همچنان شاهد هستيم كه اشرف غني در يكسالگي حكومت طالبان، همچنان بر اين باور است كه كماكان رييس‌جمهوري قانوني افغانستان است، هر چند كه اين مساله معادله‌اي را تغيير نخواهد داد، اما گروه‌هاي تكنوكرات خارج شده از جامعه افغانستان هم گروه‌هايي را تشكيل داده‌اند و به دنبال تشكيلات جديدي براي جامعه افغانستان هستند كه هر چند تشتت و تفرق بسياري ميان آنها وجود دارد، اما نهايتا خواهان نجات مردم افغانستان هستند. با اين حال من چندان اميدي به عملكرد اين گروه‌ها ندارم، چرا كه در زماني حكمراني‌شان در افغانستان عملكرد چندان خوبي براي كشور نداشتند.
در يكسالگي حكومت طالبان در كنار معضلات بسيار متعدد و متنوعي كه در جامعه افغانستان شكل گرفته است، از مشكلات سياسي، اقتصادي و فرهنگي كه آخري از بزرگ‌ترين مشكلاتي است كه ما در يكسالگي دولت طالبان مشاهده مي‌كنيم. به ضرس قاطع مي‌توان گفت وضعيتي كه بر طبقه زنان افغانستان حاكم است، حتي به مراتب از دوره گذشته حكومت طالبان بدتر است، به اين دليل كه جامعه زنان افغانستان در دو دهه گذشته به چنان رشد و آگاهي رسيده است كه ديگر تاب و تحمل چنين انديشه‌هايي كه معلوم نيست از كجا شكل گرفته است، ندارند. به همين دليل طالبان هم به دنبال سركوب شديد زنان افغانستان هستند، بزرگ‌ترين سركوب اين است كه نه مدرسه و دانشگاه را به زنان افغان روا مي‌دارند و نه حاضر هستند به حداقل آزادي‌هاي اجتماعي زنان تن بدهند.
از هر زاويه‌اي كه بخواهيم به اين يكسالگي طالبان نگاه كنيم، متاسفانه به جز تاريكي چيزي را نمي‌بينيم. البته من به عنوان كسي كه علوم تربيتي خوانده است، پديده‌ها را در افغانستان مشاهده مي‌كنم و با ديد سياسي به پديده‌هاي افغانستان نمي‌كنم. چرا كه از ديد سياسي ممكن است چيزهاي ديگري در يكسالگي حكومت طالبان ديد. اما اگر بخواهم از ديدگاه انساني به قضيه نگاه كنم، نمي‌توانم انباشتي از خدمات را پيدا كنم كه گروه طالبان براي مردم افغانستان به ارمغان آورده ‌باشد. به عبارت ديگر اساسا برنامه‌اي وجود ندارد كه بتوانند در چارچوب آن برنامه كار و حكومت را مديريت كنند. طالبان هر از گاهي با برخي كشورها ارتباط مي‌گيرد تا بتوانند برخي از مشكلات اقتصادي‌شان را حل كنند. مشكل آنها با امريكا هم حل نشده باقي مانده است و به ويژه بعد از ماجراي ترور ايمن الظواهري ديگر قضيه پول‌هاي بلوكه‌شده افغانستان هم وضعيت پيچيده‌تري پيدا كرد و تصور مي‌كنم كه حالا حالاها راهي براي باز كردن اين گره پيدا نخواهد شد.
امريكايي‌هايي كه خودشان مقصر جدي در وضعيت كنوني افغانستان هستند. درست است كه امريكايي‌ها به دلايل مختلف، از جمله مشكلات مالي كه داشتند، قصد داشتند به هر شكلي افغانستان را ترك كنند، اما اين شكل از ترك كردن معضلات و مشكلاتي را براي مردم افغانستان پديد آورد.
در هر صورت اگر گروه طالبان نتواند يك اجماع جهاني براي شناسايي حكومت خود ايجاد كند و دوم اينكه نتواند مشكلات اقتصادي مردم را حل‌وفصل كند و سوم اينكه نتواند براي بازگشايي مدارس و دانشگاه روي جامعه زنان حساب باز كنند و حداقل آزادي‌هاي اجتماعي را براي آنها تامين كنند، نهايتا آينده تاريكي در انتظار حاكميت اين گروه خواهد بود، به ويژه كه اشاره كردم گروه‌هاي معارض متعددي در افغانستان هستند كه از هرگونه نقطه ضعف حاكميت طالبان براي ضربه زدن به آن استفاده خواهند كرد.
اگر دقيق‌تر به وضعيت مردم افغانستان نگاه كنيم، در يك كلام مي‌توان گفت كه فقر و تنگدستي بيداد مي‌كند و سوءتغذيه در كشور فراگير شده است. زماني كه حكومت اول حامد كرزاي در افغانستان بود، من شخصا در دوران ماموريتم سوءتغذيه را در جامعه حقوق‌بگيران از نزديك مشاهده مي‌كردم، ولي الان وضعيت به مراتب بدتر است و سوءتغذيه و عدم امنيت غذايي بيداد مي‌كند. بسياري از مردم بر اساس قرائن و شواهد، حتي دسترسي به نان خالي هم ندارند.
در شرايطي كه جامعه افغانستان كه مرز مشترك طولاني با ايران دارد، دچار اين معضلات است، سياست خارجي فعال لازم است تا از ناامني مرزها از يك طرف كه چه خواسته و چه ناخواسته از طرف طالبان ايجاد شده‌ است و از طرف ديگر مسائلي مانند ناديده گرفتن حقابه، سيل پناهجويان و خطرات ديگر در امان بمانيم. جامعه‌اي كه به دليل فقدان خبرنگاران و رسانه‌ها از بطن آن بي‌خبر هستيم، به صورت بالقوه مي‌تواند خطرات بزرگي براي ما در پي داشته ‌باشد. بايد با بخش‌هاي مختلف حكمراني جامعه افغانستان يك سياست خارجي فعال در پيش گرفته‌ شود و اگر نظارت دقيق صورت نگيرد از طرف ما مي‌تواند معضلات ما را بيشتر كند.
بزرگ‌ترين معضلي كه مي‌تواند اين همه بي‌نظمي و ناايمني براي ما ايجاد شود، تبعات ناشي از ناامني در جامعه افغانستان است كه مجموعا بسته‌اي شامل ده‌ها مشكل اضافه را براي ما در آينده ايجاد كند. به هر حال كشوري به عظمت جمهوري اسلامي ايران، بدخواهان زيادي در جهان دارد و اين بدخواهان علاقه‌مند هستند كه مشكلات را در جامعه ما ببينند و به مشكلات دامن بزنند و جامعه فعلي افغانستان مي‌تواند زمينه‌ساز برخي مشكلات در مرزهاي ما باشد كه مي‌تواند با تدابيري اين مساله را كنترل كرد.
اميدوارم حاكميت فعلي افغانستان براي نجات مردم افغانستان از وضعيت كنوني گام‌هاي جدي‌تري بردارند و اگر نتوانند اجماع جهاني را به سمت اين جلب كنند كه اين حاكميت در حال خدمت به مردم است، آنگاه چشم‌انداز روشني را در افغانستان نخواهيم ديد. به اميد اينكه مردم مظلوم افغانستان هرچه سريع‌تر بتوانند از وضعيتي كه در آن گرفتار شده‌اند نجات پيدا كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون