خاطرات سفر و حضر ( 275 )
اسماعيل كهرم
بطلميوس بزرگ يك رياضيدان، ستارهشناس، جغرافيدان و موسيقيدان بود. يك دانشمند فعال بود كه بهخصوص فرضيات وي در مورد نجوم و عليالخصوص، منظومه شمسي تا 1500 سال در دانشگاهها (نظاميه)هاي بغداد و «جنديشاپور» اعتبار داشت. تا آنكه نيكلاي كپرنيكوس اين سيستم را از اعتبار انداخت. او يك منجم لهستاني بود. در سال 1473 در تورين ايتاليا به دنيا آمد و در 1543 از دنيا رفت. طبق فرضيه «كپرنيكوس» زمين در مركز منظومه شمسي قرار دارد و خورشيد و كرات در اطراف زمين ميگردند. اين فرضيه بعد از 1500 سال، به توسط كپلر درهم ريخت. كپلر (منجم آلماني) در سال 1571 به دنيا آمد و در سال 1630 از دنيا رفت. وي مدار بيضي را در اطراف خورشيد فرض نمود كه خورشيد يكي از كانونهاي مدار بيضوي منظومه شمسي ميباشد.
عرض بنده از شرح كشفيات اين وقايع آن است كه بگويم با آنكه انسان و علوم گونهگون او، جايزالخطا هستند و گاه اين اشتباه تا 1500 سال تداوم مييابد ولي باز هم ما چارهاي نداريم جز آنكه براي حل مشكلات خود از علم روز استفاده كنيم. البته ممكن است چندي بعد اين اصل علمي منسوخ اعلام گردد ولي تا زماني كه اصول علمي اعتبار خود را حفظ كرده است ميتوان و بايد به آن اعتماد داشت. ما بايد در موارد گوناگون در زندگي با آنها برخورد كنيم، از علم روز استفاده كنيم. مسائلي مانند بهداشت و سلامت، مسائل اقتصادي و مالي ، موارد اجتماعي و خلاصه هر مطلبي كه با آن درگير ميشويم و سرشاخ ميشويم با همه اينها بايد به طريق علمي و خيلي محتاط برخورد كنيم ولي در پس ذهن خود به خود بگوييم كه احتمال دارد كه اشتباه كنيم. حرف آخر اينكه اوليور كرامول ژنرال و سياستمدار انگليسي (1658-1653) اظهار داشت : شما را به مصايب حضرت مسيح، سوگند ميدهم كه تصور كنيد كه شايد اشتباه هم ميكنيد. اگر چه خيلي بعيد است. خيلي.