ادامه از صفحه اول
بازي برد، برد
سمبه پر زور ديگري را به آنها ترجيح دادهاند. خود اين جريان هم با نيروهايي گوشت و پوست و استخواندار، قابل فهم است كه واكنشهايي اينچنين داشته باشند. مواجههاي ديگر اما سعي ميكند بر اين احساس قابل درك مهار بزند و كسي را شكست خورده اين حضور جلوه ندهد. واقعيت اين است كه كار راحتي نيست. خود صاحب اين قلم كه حالا از موضعي به ظاهر بالا و شيك اينگونه اظهارنظر ميكند، گاهي به آن احساسات بها داده است. اما اگر نگاه آيندهنگرانهاي به مساله باشد، اتفاقا ايجاب ميكند كه دولت فعلي و كل جرياني كه يا از سر اكراه يا از سر اقناع، روزنه حل اين مساله را گشوده، در اعتبار اين گشايش سهيم باشد. واقعيت هم اين است كه اين حرف چندان بيراه نيست. نهادها و تريبونهاي مختلفي كه ميدانيم اگر اين كار به دست دولت ديگري محقق ميشد چه بلواهايي بهپا ميكردند، امروز يا همراهند يا ساكت. دولت نيز براي تحقق اين موضوع، بنا به هر دليلي كه باشد همراهي كرده است. حال اگر قرار باشد با گشايشي در اين حد كم، پيام شكست بگيرد آيا رغبت و انگيزهاي براي تداوم آن خواهد داشت؟ پاسخ روشن است. چه بايد كرد؟ بيآنكه توهم تسري اين گشايش به ساير حوزهها را داشته باشيم و بيآنكه در مقام تحليل، توصيه به غفلت از دلايل و زمينههاي داخلي و خارجي اين گشايش كنيم و از كنار آنكه موضوع مهمي براي درس گرفتن است بگذريم، دستكم از كنشگراني كه در پي تغييرات واقعياند اين انتظار ميرود كه در عرصه عمومي، تابع راهبرد دوم، يعني راهبرد مصلحانه و دورانديشانه باشند. اين دستكم راهبرد اصوليتري است حتي اگر توفيقات بيشتري را در آينده متوجه جريان مدني مطالبهگر نكند. چارهاي نيست. هيچ راهحل دفعتي براي حل مشكلات و شكافهاي موجود به نظر نميرسد. هيچ جرياني قابل حذف نيست. نه كساني كه آزادي و دموكراسي را دنبال ميكنند با فشارها و تضييقات مختلف از مطالباتشان دست كشيدهاند و نه صاحبان اصلي قدرت و ثروت حذف شدنياند. حتي اگر آنها تحت تاثير همان قدرت و ثروت چشمشان كمتر ببيند و گوششان كمتر بشنود، كساني كه در پي تغييرند ناگزير به باز نگه داشتن چشمها و گوشها، هرچند خسته و رنجديده و سرشار از مواجهات خشمآفرين و نااميدكنندهاند. آيا تضميني براي موفقيت اين راهبرد در بازه زماني خاصي هست؟ خير. واقعا خير. توازن قوا و شرايط داخلي و خارجي اجازه چنين پندار ساده و خوشبينانهاي را به صورت قطعي، دستكم تا اطلاع ثانوي نميدهد. اما هنوز بر ساير راهبردها ترجيح دارد. جا دارد در اينجا از يكي از صريحترين و راديكالترين اصلاحطلبان كه متاسفانه مدتي است در زندان است، ياد كنيم. سيدمصطفي تاجزاده كه همواره تاكيد داشته اگر كار بدي كردند انتقاد ميكنيم و اگر كار خوبي كردند، حمايت و تشويق. او واقعا هم بر اين قاعده عمل ميكرد. اصلاحگري همين است.
ديپلماسي اقليمي
ايجاد يك گفتوگوي بينالمللي براي كاهش اثرات تغييرات اقليمي در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا ميتواند بسيار موثر باشد چرا كه منطقه فوق بهشدت از مناقشات مسلحانه رنج برده و همين فرآيند اثرات انساني تغييرات اقليمي را بر جوامع اين ناحيه دوچندان مينمايد. دستگاههاي سياست خارجي در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا عملكرد خود را نشان داده و به نظر ميرسد كه در اين امرنياز به پشتيباني دارند . پشتيباني نهادي كه هم وجهه بينالمللي داشته و هم در ارتباط با ديپلماسي داراي آگاهيهاي لازم باشد و اهداف بشردوستانه را به دور از منافع سياسي دنبال نموده و همچنين داراي سرمايه اجتماعي بينالمللي باشد.
جمعيت هلالاحمر ايران ميتواند با توجه به موقعيتهاي نسبي و رياضي كشور به عنوان سرزميني كه شرق آسيا را به غرب وصل ميكند، به عنوان يك رايزن بشردوستانه در منطقه نقشآفريني نموده و يك گفتمان بينالمللي را با كشورهاي همسايه و متاثر از سامانه جوي اخير آغاز كند تا همبستگي لازم را ايجاد نمايد. همچنين اين نهاد ميتواند در سطح نهادهاي ملي كه مسووليت اصلي مباحث مربوط به تغييرات اقليمي را در كشور عهدهدار هستند همچون سازمان حفاظت محيط زيست، وزارت نيرو و وزارت راه و شهرسازي، با توجه به اشراف كم اين نهادها به حوزه ديپلماسي نسبت به جمعيت هلال احمر به عنوان پشتيبان اين دستگاهها در فضاي بينالمللي حضور به هم رساند.
پس از اقدام موثر هلال احمر جمهوري اسلامي ايران در تنظيم متن بيانيه مجمع عمومي فدراسيون صليب سرخ و هلال احمر در ژنو در زمينه تغييرات اقليمي و فعاليتهاي عضو سازمان جوانان اين جمعيت به عنوان دبير كميته تغييرات اقليمي شبكه جوانان فدراسيون جهاني صليبسرخ و هلالاحمر، اين فرصت براي ايران فراهم آمده است تا با جريانسازي بينالمللي اقدامات لازم را در خصوص انتقال و اشتراك تجارب، هم فكري و همكاري بينالمللي فراهم نموده و با ظرفيت موجود در جوانان و نيروهاي متخصص در حوزه امور بينالمللي در اين نهاد بشردوستانه، دولتها را به صورت غير مستقيم براي اقدام در خصوص تغييرات اقليمي به تكاپو انداخته و همچنين در كنار آن از ظرفيتهاي موجود در همكاري جمعيتهاي ملي با يكديگر استفاده نمايد.
اما اين نشستهاي بينالمللي نبايد صرفا به يك ديدار رييس دو يا چند جمعيت ملي در كشورها محدودگشته يا ترتيب دادن يك ديدار مجازي يا حضوري و تقديم هدايا و لوح يادبود به يكديگر، كه اينگونه ارتباطات ديپلماسي را به اقدامي صرفا تشريفاتي تقليل ميدهد. اين ارتباطات بايد در سطوح مختلف معاونتها و كارشناسان ادامه يافته و به عبارتي يك ديپلماسي پايدار بوده و منتج به ايجاد كانالهاي ارتباطي دايمي پايدارگردد؛ تا بهطور همزمان جمعيتهاي ملي بتوانند با يكديگر تبادل نظر نموده و نتيجه عملياتي كه بتواند يك خروجي قابل رويت براي مردمان منطقه داشته باشد را به ارمغان آورد.