• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5306 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۲۷ شهريور

پادشاه چطور به جادوگر باخت؟

فشار رواني حسن يزداني را از پا درآورد

سامان سعادت

 

بحث فني نتايج تيم ملي كشتي آزاد و مخصوصا باخت حسن يزداني باشد براي روزهاي آينده كه به‌طور مفصل به آن خواهيم پرداخت. علي‌الحساب بايد از آنچه بر حسن يزداني در اين يك‌سال گذشت، گفت. اينكه چطور رسانه‌ها و مخصوصا صداوسيما و گزارشگران و خبرنگارانش فشار مضاعفي روي نابغه كشتي ايران وارد كردند و فدراسيون و كادرفني هم نتوانست يزداني را از زير بار اين فشار خارج كند.  معلوم نيست مجريان و گزارشگران صداوسيما كي قرار است دست از كري‌خواني‌هاي احساسي و حماسي بردارند؟ معلوم نيست چرا ورزشكار ايراني بايد با احساس اينكه اگر شكست بخورد دنيا به پايان مي‌رسد وارد رقابت با حريفان امريكايي شود و در طرف مقابل رقيب هيچ گونه فشاري از اين بابت روي خودش احساس نكند. عده‌اي در اين يك‌سال مدام توي گوش حسن يزداني از تيلور گفتند. از اينكه چه گفته و نظرش چيست. چه كار مي‌كند و چه اهدافي دارد. مدام از اين گفتند كه تو تختي زمانه‌اي و بايد ملتت را سرافراز كني. 
هر چه هم به مسابقه نزديك‌تر شديم اين رفتارها بيشتر شد. دم مسابقه دوربين فرستادند جلوي در خانه يزداني و همشهريان و خانواده‌اش را نشان دادند. چرا براي كشتي نخودي و جردن باروز چنين كاري نكردند؟ چرا وقتي حسن كمي عقب افتاد ديگر تصاوير را قطع كردند؟ اين چه رفتار زشتي است كه دوربين‌هاي صداوسيما مي‌كنند؟ يزداني هم اينها را مي‌‌داند. مي‌شنود. متوجه مي‌شود و رويش اثر مي‌گذارد. داستان برايش فراتر از يك مسابقه ورزشي مي‌شود و اينچنين تمركزش را به هم مي‌ريزد به شكلي كه نمي‌تواند نيمي از توانايي‌هايش را روي تشك به نمايش بگذارد. يادمان رفته اين پسر خوب ايران بعد از المپيك به خاطر فشار رواني كچلي سكه‌اي گرفت؟ همان موقع نفهميديد كه حسن چقدر احساسي است و چقدر از اينكه مردم بابت باختش ناراحت مي‌شوند به هم مي‌ريزد؟ بعد آن وقت به جاي تزريق آرامش به او مدام داستان را حساس‌تر كرديد. بنزين روي آتش استرس او ريختيد و آخرش هم شد اين نمايشي كه جمعه شب در بلگراد مردم ديدند. 
حسن يزداني امروز ركورد تختي را بعد از ۶۰ سال شكسته و پرافتخارترين كشتي‌گير ايران است. اين يعني او هم استعداد دارد، هم توانايي و هم بلد است فعل خواستن را صرف كند. آنچه يزداني نبايد درگير آن بشود، استرس‌ها و فشار بي‌موردي است كه به او وارد مي‌شود. اينكه مسابقه‌اش از يك رقابت ورزشي نه به اندازه لازم كه به اندازه نبرد حق و باطل و خير و شر فراتر برود. اينكه او سنگيني بيش از حد را بر دوش خود احساس كند. فشاري كه تيلور به هيچ عنوان روي خود تحمل نمي‌كند. او مي‌داند اگر ببرد برده و اگر نبرد كسي در امريكا نگران نمي‌شود. به حسن اما القا شده بردش حيثيتي است براي كشور و مردم. 
به همين خاطر است كه وقتي مقابل تيلور عقب افتاد، مي‌شد در چهره‌اش خواند كه دارد به وضعيت مردم فكر مي‌كند. به اينكه چقدر ناراحتي به بار مي‌آيد. به اينكه جواب اين همه چشمي كه به او دوخته شده را چه بدهد؟ 
اين‌ بار بايد از روي دوش يزداني برداشته شود. به هر حال بخشي از ورزش موفقيت كشور و بالا رفتن پرچم و شادي مردم هست، اما نبايد آنقدر دز اين چيزها بالا برود كه چنين وضعي پيش بيايد. امروز مي‌گوييم اگر مدال طلاي المپيك پاريس را براي حسن مي‌خواهيم كمي آزادش بگذاريم. اگر فشاري هست بايد روي همه اعضاي تيم پخش شود. اگر قرار است دوربيني برده شود در خانه‌اش با آداب انجام شود و براي همه ورزشكاران صورت بگيرد. نبايد به حسن يزداني القا شود كه او بايد همه بار مسووليت را به دوش بكشد. خودمان يزداني را زير بار فشار خم نكنيم آن وقت مطمئن باشيد تيلور هم نمي‌تواند او را خم كند.   

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون