• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5315 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۱۰ مهر

نقدي بر فيلم «دوزيست» به كارگرداني برزو نيك‌نژاد به مناسبت اكران در سينما

همزيستي فيلم‌هندي و فيلم ‌فارسي!

آريو راقب كياني

سينماي اجتماعي ايران در چند سال اخير به مسائل بسياري چون فقر، تبعيض، بزهكاري، اعتياد و‌... با ميزانسن‌هاي بي‌نظم و ترتيب و پر سر و صدا روي آورده است. مسائل اين‌گونه فيلم‌ها به دليل منشا عاميانه بودن و اشتراك‌آميزي كه دارند در صورت پرداخت اصولي مي‌توانند منبع فرهنگي صحيحي براي علل آسيب‌هاي اجتماعي شوند. پرداخت هر يك از مسائل اشاره‌شده، نياز به كنش‌پذيري ايده فيلمنامه دارد تا شخصيت‌ها پا به پاي پيرنگ داستاني و افكت‌هاي درام به پيش روند و مسير آنها به راه‌هاي جداگانه‌اي نسبت به تم فيلمنامه ختم نشود. 
فيلم «دو زيست» به نويسندگي و كارگرداني «برزو نيك‌نژاد» مشخصا نمي‌داند چه شرايطي از وضعيت اجتماعي معاصر را بازتاب دهد و در يك بلاتكليفي تماتيك و شلختگي قصه‌پردازانه تلاش دارد به زيستش ادامه دهد. فيلم هر قدر كه تلاش دارد خود را مساله‌محور نشان دهد و حتي زيرسازي آغازين فيلم را با دزدي طبقه فرودست جنوب شهر از فرادست در شب عروسي به نمايش مي‌گذارد، به همين اندازه نشان مي‌دهد كه نمي‌تواند از همزيستي سانتيمانتاليسم طبقه بالا دست بردارد. در فيلم «دوزيست» مخاطب با طبقه وسطي مواجه مي‌شود كه هم ويژگي‌هاي طبقه بالا را دارد و هم خصوصيت طبقه پايين را و بسته به نوع بزنگاه، بايد زخم موقعيت را بچشند! كاراكتر عطا (با بازي جواد عزتي) به عنوان قهرمان عبوس و غمزده اصلي فيلم، بيشتر به پهلوان‌هاي بي‌منطق دهه پنجاه شباهت دارد كه قرار است نقش آجيل مشكل‌گشا را براي اطرافيانش ايفا كند. تماشاگر هيچ‌گاه در فرآيند فيلم نمي‌تواند بر چگونگي رابطه‌سازي اين پرسوناژ با دو دوست ديگر يعني حميد (با بازي هادي حجازي‌فر) و مجتبي (پژمان جمشيدي) وقوف پيدا كند و براي او سوال پيش مي‌آيد كه چرا اصلا چنين كاراكتري كه از نظر مالي به نظر تامين شده و مدل عكاسي است، بايد در جريان دزدي با مجتبي همكاري داشته باشد! تماشاگر هيچ‌گاه پيش‌داستاني از اين سه جوان ميانسال شده درنمي‌يابد و حتي چرايي جغرافياي فيلم را كه در گاراژي قديمي و متروكه سر مي‌شود، بايد به چراهاي ديگر ذهني‌اش اضافه كند!
«دو زيست» به قدري تمايل به پيچيدگي روايت دارد كه منطق داستاني را فداي همه‌چيز مي‌كند و عطا را تبديل به روشنفكري ناموس‌پرست پارادوكسيكال مي‌كند كه قرار است هم منجي مجتبي شود و هم مريم (با بازي الهام اخوان) و با ورود كاراكتر مريم به ماجرا است كه همان بارقه‌هاي اميد در فيلمسازي برزو نيك‌نژاد درخصوص رعايت اصول اوليه روابط علي و معلولي فيلم از هم مي‌پاشد! اينكه چگونه امكان دارد همزمان سه مرد اين قصه، عاشق مريم كه به دخمه عطا پناه آورده است باشند، شايد بزرگ‌ترين چيستان فيلم باشد. گويي فيلمنامه‌نويس تنها با داشتن پيش‌فرض‌هايي، دست به نگارش و تطويل يك سه خطي (اكسپوژه) زده است و در موقع ضبط به دليل ابهام‌آميز بودن چيستي‌هاي بسيار چون رابطه سيفي (با بازي ماني حقيقي) با عطا، رابطه احساسي آزاده (با بازي ستاره پسياني) با عطا، شخصيت‌پردازي فكاهي‌وار حميد (كه صرفا به دليل فريب تماشاگر اين‌گونه پرداخت شده است)، بيماري پدر عطا (با بازي اوراكت سعيد پورصميمي) به منظور دراماتيزه كردن قصه و بسياري ديگر، فقط و فقط به صحنه‌هاي كلوزآپ و اكستريم كلوزآپ از شخصيت‌ها روي آورده است، تا تماشاگر با ميميك بازي جانفرساي كارگردان از پرسوناژهايش دچار چشم درد و ملال شود. گويي كارگردان نمي‌داند يا نمي‌تواند غائله‌هاي پيش‌آمده براي شخصيت‌هايش را در قابي بزرگ‌تر متصور شود و آن را ارايه كند. 
كاراكترهاي بي‌هويت و بي‌شناسنامه فيلم، در طول قصه شب را صبح مي‌كنند و صبح را شب، بدون آنكه بدانند هر كدام از آنها قابليت چندشخصيتي بودن را دارد. اينكه عطا، به نوعي مسووليت بارداري مريم را به عهده مي‌گيرد و او را صيغه مي‌كند، اينكه آزاده با توجه به دلداده بودن به عطا، از او مي‌خواهد مدتي زير بال مريم را بگيرد، اينكه هم حميد به صورت كاراكتري سفيه معرفي مي‌شود و هم مريم به صورت كاراكتري معصوم و در انتهاي فيلم هر دو تبديل به هيولا مي‎شوند، اينكه چرا بايد سيفي به صورت يك آلترناتيو ضد قهرمان در برابر اين سه دوست كاتاليزور قد علم كند بدون اينكه پيشينه‌اي از او به غير از متمول بودن و چاپاش ريختنش نشان داده شده باشد، اينكه پدر عطا با آن حال نزار به قصد انتقام از سيفي، رمبووار انبار كپسول‌هاي گاز سيفي را منفجر مي‌كند، اينكه آدم‌ها در اوج اعتماد به يكديگر شك دارند و در اوج شكاكانه بودن اتفاقات، اطمينان كامل به يكديگر دارند، نشان از چند لايه بودن شخصيت‌ها نيست، بلكه معرفي آدم‌هاي چندشخصيتي است كه نه مي‌توان آنها را شناخت و نه مي‌توان آنها را درك كرد و كارگردان در يك ساختار ارادي شده و خودآگاهانه، آنها را در پاركينگي به جان هم انداخته است تا هر از گاهي از جنبه‌هاي اكشن فيلميك با همديگر كتك‌كاري نيز كنند. بايد گفت كه سينماي برزو نيك‌نژاد در دوزيست نه مساله‌اي زنانه دارد كه بر آن تمركز داشته باشد زيرا كه همين موضوع در انتها پاشنه‌آشيل فيلم مي‌شود و كارگردان به همه آن چيزي كه زنانه جلوه مي‌نمايد و كاشته است، به جاي برداشت، پوزخند مي‌زند و نه نگاه مردانه به مسائل اجتماعي دارد كه حتي از منظر كليشه‌هاي تيپيكال شخصيتي آشناپندارانه در اين ژانر سينمايي مي‌لنگد! فيلم حتي از لحاظ تابوشكني حاملگي كاراكتر مريم و خيانت افراد به يكديگر بسيار نابسامان و فكر نشده بر پرده آشكار مي‌گردد! بي‌هدف بودن شخصيت‌ها و دور هم چرخيدن‌هاي زنجيروار سلسله‌حوادث بي‌دليل، باعث مي‌‌شود كه مخاطب با سينمايي در دوزيست مواجه شود كه با تشكيل يك مربع عشقي، جوانمردي‌هاي فيلم‌فارسي و عاشقانه‌هاي فيلم هندي را به ياد آورد و كارگردان در بيان مساله اجتماعي اين‌چنين و مانكن‌وارش، تنها با گرته‌برداري از شكل زيستي قورباغه فيلمش، همزيستي فيلم هندسي و فارسي را به ارمغان بياورد كه در آن، شخصيت‌ها در يك غافلگيري مولف‌گونه بايد زيرآبي بروند!


    كاراكترهاي بي‌هويت و بي‌شناسنامه فيلم، در طول قصه شب را صبح مي‌كنند و صبح را شب، بدون آنكه بدانند هر كدام از آنها قابليت چندشخصيتي بودن را دارند.
    بايد گفت كه سينماي برزو نيك‌نژاد در دوزيست نه مساله‌اي زنانه دارد كه بر آن تمركز داشته باشد، زيرا همين موضوع در انتها پاشنه آشيل فيلم مي‌شود و كارگردان به همه آن چيزي كه زنانه جلوه مي‌نمايد و كاشته است، به جاي برداشت، پوزخند مي‌زند و نه نگاه مردانه به مسائل اجتماعي دارد كه حتي از منظر كليشه‌هاي تيپيكال شخصيتي آشناپندارانه در اين ژانر سينمايي مي‌لنگد!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون