• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5324 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۲۳ مهر

ناصرالدين‌شاه، روايت مستوفي (1)

مرتضي ميرحسيني

ناصرالدين‌شاه براي ساخت حرمسرايي كه در آن براي همه زنانش جاي كافي وجود داشته باشد، امر داد تمام عمارات كهنه كاخ گلستان را بكوبند و در دور اين مكان پرعرض و طول، حياط‌هاي تقريبا متحدالشكلي براي خانم‌هاي حرم‌خانه بسازند و از تمام اين حياط‌ها به محوطه‌اي كه در وسط باقي مي‌ماند در باز كنند و در سمت جنوب اين محوطه دوم، نزديك به ديوار تالار موزه و باغ گلستان، عمارتي براي خوابگاه شاه بنا كنند كه اين عمارت مسكن شاه و حياط‌هاي اطراف، منزل زن‌هاي او باشد. تاريخ اتمام اين بناها سال هزار و سيصد قمري و در موقعي است كه شاه به سفر خراسان رفته بوده است... شاه به اين حياط‌ها نمي‌رفت و منزل او همان عمارت خوابگاه بود. زن‌هاي او هم بدون احضار نزد او نمي‌رفتند. شب‌ها عادت داشت بدن او را مالش بدهند و مشت بزنند تا خواب برود و در اين موقع براي او كتاب هم مي‌خوانده‌اند. نزديك اتاق خواب او مستحفظ هم بوده‌اند كه با ساري اصلان (به معني شير زرد) رييس خود تا صبح كشيك مي‌داده‌اند. در مسافرت‌ها هم اين رسم ترك نمي‌شده و نزديك سراپرده شاه اين كشيك برقرار بوده است. شاه هر روز صبح حمام مي‌رفته و حمام مخصوص او جنب بيروني بوده و در سر حمام گاهي رجال را مي‌پذيرفته و دستوراتي به آنها مي‌داده است... اما زماني كه براي رسيدگي به امور كشور به اتاق كار خودش مي‌رفت اگر كاغذخوان حضور را كه اكثر يكي از نيمه‌رجال دربار بود احضار مي‌كرد، تكليف سايرين معلوم بود. هيچ‌ كس نبايد نطلبيده وارد اتاق شود. روي صندلي جلوس مي‌كرد، كاغذخوان حضور روبه‌رو بر زمين مي‌نشست، دستمال كاغذش را باز مي‌كرد و خلاصه مطالب عريضه‌هاي متفرقه و گزارش وزرا را با يك نظر به صفحه كاغذ به عرض رسانده، عين عريضه را تقديم مي‌داشت. شاه گاهي با دستخط خود چند كلمه در صدر عريضه جواب مي‌نوشت يا جواب را تقرير مي‌كرد و كاغذخوان حضور مي‌نوشت و شاه ذيل آن را صحه مي‌گذاشت... شاه در ضمن كاغذخواني، يكي، دو سه قليان هم مي‌كشيد و قهوه هم مي‌خورد. اگر كاغذ تازه‌اي رسيده بود، به‌ وسيله پيشخدمت حامل قليان، به كاغذخوان حضور مي‌رسيد. در ضمن كاغذخواني ممكن بود شاه حاجت به توضيحي داشته باشد و احتياج به سوالي از يكي از درباريان پيدا كند، او را احضار و از آنچه بايد مذاكره مي‌كرد و سپس تصميم مي‌گرفت و دستخط مي‌نمود... گاهي اتفاق مي‌افتاد كه در ضمن صحه‌گذاري يكي، دو كلمه‌اي هم به خط خود بر آن مي‌افزود. فرمان‌هاي اعطاي لقب يا نصب و ترفيع مستخدمين كشوري و لشكري يا برقراري و اضافه مواجب را كه مقدمات آن تدارك شده و به مهر صدراعظم رسيده بود، صحه مي‌گذاشت و قوت اجرا به آنها مي‌داد. توقيع‌هايي كه شاه در بالاي عريضه‌ها مي‌نوشت خيلي مختصر و موجز و صنعت انسجام را كاملا دارا بود. گاهي در اين توقيعات، كنايات بامزه‌اي هم مي‌گنجاند و با ارسال مثل جواب طرف را به دو، سه كلمه مي‌داد. حاجي ميرزا لطف‌الله روضه‌خوان اصفهاني كه آوازي بسيار خوب داشت و از راه حرفه خود مكنتي اندوخته بود، پول خود را به تجارت به اين و آن مي‌داد. وقتي، مقداري از سرمايه او نزد تاجري جا وا كرد و تاجر ورشكست شد. قضيه را وزارت تجارت تعقيب و تاجر را تا آنجا كه قواعد و قوانين اجازه مي‌داد مجازات كرده بود. ولي حاجي ميرزا لطف‌الله متقاعد نمي‌شد و عريضه‌پراكني مي‌كرد. در ضمن ساير اقدامات، عريضه‌اي هم به شاه نوشته و احقاق حق خود را خواسته بود. شاه در بالاي عريضه او نوشت: «ملا لطف‌الله! المفلس في امان‌الله.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون