• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5341 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۱۲ آبان

يك‌هزارودويست‌ودوازده سال پس از ولادت امام حسن عسكري(ع)

زمينه‌ساز مهدويت در اوج اختناق عباسي

عليرضا روشنايي

امام حسن عسكري عليه‌السلام، يازدهمين پيشواي شيعيان، در هشتم ربيع‌الثاني سال 232 هجري قمري چشم به جهان گشود (همچنين چهارم و دهم ربيع‌الثاني نيز نقل شده است. در مورد سال تولد ايشان نيز برخي گفته‌اند كه 231 هجري بوده است). 
 پدرش امام دهم، حضرت هادي -عليه‌السلام- و مادرش بانوي پارسا و شايسته، «حُديثه» است كه برخي از او به نام «سوسن» ياد كرده‌اند. اين بانوي گرامي، از زنان نيكوكار و داراي بينش اسلامي بود و در فضيلت او همين بس كه پس از شهادت امام حسن عسكري - عليه‌السلام- پناهگاه و نقطه اتّكاي شيعيان در آن مقطع زماني بسيار بحراني و پراضطراب بود. امام هادي(ع) در شأن او فرمود: دور از هر آفت، پليدي و آلودگي است. اين زن پرهيزگار در سفري كه امام عسكري(ع) به سامرا كرد همراه امام بود و در سامرا از دنيا رحلت كرد.

در اسارت پادگاني
از مشهورترين القاب امام حسن عسكري عليه‌السلام، «نقي» و «زكي» و كنيه‌اش «ابومحمد» است.
شيخ صدوق در كتاب علل‌الشرايع به اين مطلب اشاره دارد كه پيشواي يازدهم به دستور خليفه عباسي در «سامّرا»، در محله «عسكر» سكونت (اجباري) داشت، به همين جهت «عسكري» ناميده مي‌شود. رهبري كه در تمام عمر كوتاه خويش (۲۸ سال) مدّتي را در پادگاني در سامرّا، به همراه پدرش امام هادي عليه‌السلام، تحت مراقبت بسيار شديد دستگاه استبدادي خلفاي بني‌عباس قرار داشت و بعد از شهادت پدر بزرگوارش، اين حالت استمرار يافت و نيز بارها به زندان جبّاران زمان گرفتار شد.
دوران امامت آن رهبر بزرگ الهي بيش از شش سال به درازا نكشيد. آن بزرگوار، همانند پدرانش به همه فضايل و خوبي‏ها آراسته و از همه بدي‏ها پيراسته بود. او آن‌چنان در قلّه شكوهمند كمال و فضيلت قرار داشت كه نه‌تنها دوستان و پيروانش او را ستوده‌اند، بلكه دشمنان كينه‌ورز و سرسخت، به مدح و ستايش او پرداخته‏اند. شيخ مفيد در كتاب الارشاد آورده است: امام ۲۲ساله بود كه پدر ارجمندش به شهادت رسيد. مدّت امامتش ۶ سال و عمر شريفش ۲۸ سال بود، در سال ۲۶۰ ه ق به شهادت رسيد و در خانه خود در سامّرا در كنار مرقد پدرش به خاك سپرده شد.
 پرداختن به زواياي مختلف زندگي امام حسن عسكري(ع) و حيات خاص و ويژه او كه با محدوديت‌هاي سياسي و اجتماعي و مذهبي فراواني همراه بوده است، در عرصه ميراث تاريخي از مظلوميت ويژه‌اي برخوردار است؛ به‌طوري‌كه برخي تاريخ‌نگاران حتي از بيان نام آن حضرت نيز امتناع ورزيدند و بعضي هم به اشاره‌اي بسنده كردند. اما بازخواني سوانح سياسي، اجتماعي و مذهبي زمان ايشان و تحليل آن حوادث، نقش محوري آن حضرت در آن رويدادها را نمايان مي‌سازد. ازاين‌رو تبيين شخصيت آن امام همام و ابعاد سياسي و اجتماعي حيات ايشان مي‌تواند اندكي از غبار چهره آن اختر تابناك را برگيرد و نيز نقش ائمه(ع) را در تحولات زمانه بنماياند.

ترويج كلمه صحيح عسكري به‌ جاي عسگري 
شايسته است گويندگان و نويسندگان رسانه‌ها كمر همت را ببندند در ترويج كلمه صحيح عسكري به‌ جاي عسگري كوشش كنند. به كار بردن صحيح واژه‌ها و اسامي ضرورتي است كه گاهي با سهل‌انگاري و بي‌توجهي به اشتباهات بزرگي منجر مي‌شود، يكي از اين اشتباهات كه چطور مداوم با آن مواجه هستيم بيان يا نگارش «عسگري» به ‌جاي «عسكري» است.
آنچه به اهميت رعايت صحيح‌نويسي و صحيح‌گويي در اين لفظ مي‌افزايد برداشت‌هاي غلط معنايي از اين دو عبارت است كه دستمايه دشمنان دين و امامت امام عصر عليه‌السلام قرار گرفته و بدين‌وسيله اين غلط اصطلاحي و لغوي را به دايره موضوع اعتقادي كشانده است.
شنيده مي‌شود كه گفته‌اند حسن عسگري عقيم بوده و فرزندي نداشته است و عبارت عسگري كه لقب ايشان است به معناي عقيم و بي‌دانه مي‌باشد فلذا همين شهرت به عقيم بودن دليل بر عدم وجود فرزندي براي اوست. تاريخ گواه است كه «عسكري» از مشهورترين القاب آن حضرت است؛ همان‌طور كه امام هادي (عليه‌السلام) را به اين لفظ لقب داده‌اند و عسكر محله‌اي بوده در شهر سامرا كه لشكرگاه و محل توقف سپاه خلفاي عباسي در آنجا قرار داشت.
خلفاي عباسي براي زيرنظر داشتن فعاليت‌هاي فرهنگي، علمي و سياسي امام هادي (عليه‌السلام)، آن حضرت را در سال ۲۳۶هـ .ق. از مدينه به سامرا انتقال و در محله عسكر سكونت دادند، چون امام حسن عليه‌السلام و پدر بزرگوارش امام هادي(ع) در محله عسكر قرارگاه سپاه در شهر سامرا زندگي مي‌كردند و به عسكري لقب يافتند. (صدوق، علل‌الشرايع، قم، مكتبه الطباطبائي، ج ۱، باب ۱۷۶، ص ۲۳۰ * صدوق، معاني الأخبار، تهران، مكتبه الصدوق- موسسه‌دار العلم، ۱۳۷۹ ه’. ق، ص ۶۵ * بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۱۳، ح ۱). 
 و اين لقب مشترك بين آن حضرت و پدرشان امام هادي (عليه‌السلام) مي‌باشد و آنها را عسكريين گفته‌اند. اگر بنا بود اين لفظ به (گاف) نوشته يا تلفظ شود بايد امام هادي نيز عقيم مي‌بود و از نعمت فرزند محروم تلقي مي‌شد. از سوي ديگر عسكر لفظي عربي است و به معناي لشكر است. عسكري اسم منسوب است و منسوب به عسكر است و اصولا در زبان عربي حرف گاف وجود ندارد. پس آنچه صحيح است عسكري (با كاف) است نه عسگري (با گاف). در به وجود آمدن شايعه عقيم بودن حضرت عوامل مختلفي چون خلفاي عباسي، جعفر كذاب و فردي به نام زبيري...تاثيري بسزا داشت.
اين شايعه و عوامل حكومتي عباسي باعث شدند كه عده قليلي از مسلمانان معتقد باشند كه امام حسن عسكري فرزندي دارد و اوست مهدي موعود و غايب است. ولي طرفداران اين عقيده، خيلي كم بودند، چنان‌كه نعماني كه در زمان غيبت صغري مي‌زيسته مي‌نويسد: اين جمعيت كمي كه در اين عقيده پابرجا ماندند همان‌هايي هستند كه علي‌بن‌ابيطالب درباره‌شان مي‌فرمايد: «در پيمودن راه حق از كمي نفرات وحشت نكنيد.» (غيبت نعماني، ص ۹) 

 خلفاي معاصر امام عسكري
امام در مدت كوتاه امامت خويش با سه نفر از خلفاي عباسي كه هر يك از ديگري ستمگرتر بودند، معاصر بود، اين سه تن عبارتند از: 
۱) المعتزّ بالله (255-252) 
2) المهتدي‌الله (256-255) 
3) المعتمد بالله (279-256) 
خلفاي عباسي كه روز نخست به نام طرفداري از علويان و به عنوان گرفتن انتقام آنان از بني‌اميه قيام كردند، آنچه را كه قبلا به مردم وعده داده بودند، ناديده گرفته و مانند خلفاي بني‌اميه و بلكه بدتر از آنان ستمگري و خودكامگي را آغاز كردند.
دوران ۲۹ساله عمر كوتاه و مبارك و حيات شريف و ارزشمند حضرت امام حسن عسكري(ع) به سه دوره تقسيم مي‌شود: 
دوره اول: ۱۳ سال اول زندگي شريف و نوراني آن حضرت(ع) كه در مدينه طي شد.
دوره دوم: ۱۰ سال ديگر قبل از امامت (۱۳ تا ۲۳ سالگي عمر مبارك) كه در سامرا بودند.
دوره سوم: نزديك به ۶ سال نيز دوره امامت آن حضرت(ع) است.
نقش امامان شيعه در يك جامعه، همانند نقش قطب‌نما در درياست. قطب‌نماي رهبري، فعاليت‌هاي فكري و تربيتي خود را به ‌مقتضاي زمان و متناسب با فضاي سياسي جامعه، تنظيم مي‌كردند. مهم‌ترين دغدغه براي مسافر دريا شناخت جهت و تعيين مسير خود است. اگر در مسير پيمايش تعالي جامعه نيز نقشه راه نباشد، افراد آن به مقصود نمي‌رسند و هرچه سرعت هم بگيرند نيز از مسير دورتر مي‌شوند. 

فضاي جامعه شيعه در عصر امام عسكري
ايشان در مدت امامت خود با سه تن از خلفاي عباسي: معتز، مهتدي و معتمد معاصر بود. هر يك از آنها در جنايت از ديگري بدتر بود. به همين جهت، شرايط سياسي، براي امام عسكري عليه‌السلام بدتر و تنگ‌تر مي‌گشت، در حدي كه خود آن حضرت مي‌فرمايد: و خرج فِي بعْضِ توْقِيعاتِهِ عليه‌السلام عِنْد اِخْتِلافِ قوْمٍ مِنْ شِيعتِهِ فِي أمْرِهِ ما مُنِي أحدٌ مِنْ آبايي بِمِثْلِ ما مُنِيتُ بِهِ مِنْ شكِّ هذِهِ الْعِصابه فِيّ فإِنْ كان هذا الْأمْرُ أمْراً اِعْتقدْتُمُوهُ و دِنْتُمْ بِهِ إِلي وقْتٍ ثُمّ ينْقطِعُ فلِلشّكِّ موْضِعٌ و إِنْ كان مُتّصِلاً ما اِتّصلتْ أُمُورُ‌الله فما معْني هذا الشّكِّ. (تحف العقول / ترجمه كمره‌اي؛ ج ۱ ص ۵۱۷) 
هنگام اختلاف شيعه در امامتش اين توقيع بيرون آمد: هيچ‌كدام از پدرانم بمانند اينگونه ترديد جماعت شيعه كه من گرفتارم گرفتار نشدند اگر كار امامت كه شما بدان عقيده‌مند و متدينيد موقت بود و منقطع مي‌شد جاي ترديد بود و اگر امري است پيوسته و باقي تا كارهاي خدا 
در جريان است اين شك چه معني دارد؟!
با چنين تصوري، با گسترش جاسوسان خود مراقب وضع زندگي امام(ع) بودند؛ حتي در زمان معتز امام(ع) بازداشت و روانه زندان شده بود و به «سعيد حاجب» ماموريت داده بود تا امام(ع) را به سوي كوفه ببرد و در بين راه حضرت را به شهادت برساند؛ ولي پس از سه روز همراهان وي، خود او را به هلاكت رساندند.
«مهتدي» هم تصميم به قتل امام(ع) گرفت ولي موفق به اجراي آن نشد. از سوي ديگر، امام عسكري(ع) بايد زمينه را براي امامت فرزندش و آمادگي مردم براي ورود به عصر غيبت را فراهم مي‌كردند كه با فشار و محدوديت‌هاي حاكمان عباسي كار بسيار دشواري بود البته اين زمينه‌سازي از قبل توسط امامان گذشته انجام‌ گرفته بود ولي در زمان امام عسكري(ع) جلوه بيشتري مي‌يافت زيرا امام(ع) با وجود تاكيد بر تولد حضرت مهدي(ع)، او را تنها به شيعيان و مريدان خاص نشان داده بود و تماس مستقيم شيعيان، با خود آن حضرت، روزبه‌‌روز محدودتر و كمتر مي‌شد.

توجه به سيره سياسي امام 
براي دستيابي به سيره سياسي امام حسن عسكري عليه‌السلام بايد جو سياسي حاكم بر زمان آن حضرت را به دست آوريم. خلفاي عباسي از هرگونه اِعمال فشار و محدوديت نسبت به امامان دريغ نمي‏كردند. شيعيان و رهبران معصوم عليهم السلام را در اختناق شديد قرار مي‌دادند و از اعمال هرگونه فشار و اختناق نسبت به ابناء الرضا عليهم‌السلام امام جواد(ع)، امام هادي(ع) و امام عسكري(ع) فروگذار نمي‌كردند. فشارها و محدوديت‌هاي امام حسن عسكري(ع) به دو علت بيشتر از دو پيشواي ديگر بود: 
۱) در زمان امام عسكري عليه‌السلام، شيعه به‌صورت يك قدرت عظيم در عراق درآمده بود. همه مردم مي‌دانستند كه اين گروه به خلفاي وقت، معترض بوده و حكومت هيچ‌يك از عباسيان را مشروع و قانوني نمي‌داند؛ بلكه معتقد است كه امامت در فرزندان علي عليه‌السلام باقي است. در آن زمان شخصيت ممتاز اين خانواده امام حسن عسكري (عليه‌السلام) بود. گواه قدرت شيعيان، اعتراف «عبيدالله»، وزير «معتمد عباسي»، به اين موضوع است. توضيح اينكه بعد از شهادت حضرت عسكري(ع)، برادرش جعفر كذاب نزد عبيدالله رفت و گفت: منصب برادرم را به من واگذار. من در برابر آن سالانه بيست هزار دينار به تو مي‌دهم. وزير به او پرخاش كرد و گفت: احمق! خليفه آنقدر به روي كساني كه پدر و برادر تو را امام مي‌دانند، شمشير كشيد تا بلكه بتواند آنان را از اين عقيده برگرداند، ولي نتوانست و با تمام كوشش‌هايي كه كرد توفيقي به دست نياورد. اينك اگر تو در نظر شيعيان امام باشي نيازي به خليفه و غير خليفه نداري و اگر در نظر آنان چنين مقامي نداشته باشي كوشش ما، در اين راه كوچك‌ترين فايده‌اي نخواهد داشت. (كليني، اصول كافي، تهران، مكتبه الصدوق، 1381 ه'. ق، ج ۱، ص ۵۰۳) 
2) خاندان عباسي و پيروان آنان، طبق روايات و اخبار متواتر مي‏دانستند مهدي موعود كه تارومار‌كننده كليه حكومت‌هاي خودكامه است، از نسل حضرت عسكري - عليه‌السلام - خواهد بود، به همين جهت پيوسته مراقب وضع زندگي او بودند تا بلكه بتوانند فرزند او را به چنگ آورده و نابود كنند (همچون تلاش بيهوده فرعونيان براي نابودي موسي!) حكومت عباسي به قدري از نفوذ و موقعيت مهم اجتماعي امام نگران بود كه امام را ناگزير كرده بود هر هفته روزهاي دوشنبه و پنجشنبه در دربار حاضر شود. (مجلسي، بحار‌الانوار، ط 2، تهران، المكتبه الاسلاميه، 1395 ه'. ق، ج 50، ص .251)  البته به‌رغم نيت پليد خليفه، هر بار امام رفت‌وآمد مي‏كرد، هزاران نفر جمعيت مشتاق، در مسير حركت امام اجتماع مي‏كردند و آن‌چنان غلغله شادي 
به راه افكنده و ابراز احساسات مي‏كردند كه از كثرت جمعيت، راه‌ها بند مي‏آمد و عبور و مرور قطع مي‏شد و به‌محض آنكه حضرت را مشاهده مي‏كردند سروصدا خاموش مي‏شد و براي حضرت راه باز مي‏كردند و پس از عبور امام، وضع به حال طبيعي بر مي‏گشت.

ابعاد هفت‌گانه فعاليت امام عسكري(ع) 
علامه مجلسي (ره) از يكي از ياران حضرت امام عسكري(ع) روايت كرده كه: ما در عسكر اجتماع كرده بوديم و منتظر ورود ابي محمد (عليه‌السلام) بوديم كه مي‌خواست به ديدار معتمد برود. در اين هنگام، نامه‌اي از امام به دست‌مان رسيد كه در آن نوشته شده بود: «ألا لا يسلمنّ علي أحد و لا يشير إلي بيده، و لا يومئ، فإنكم لا تومنون علي أنفسكم.» يعني: «مراقب باشيد احدي از شما بر من سلام نكند و با دستش مرا نشان ندهد و اشاره هم نكند كه در غير اين صورت جانش در خطر خواهد بود.» 
از اين روايت آشكارا درمي‌يابيم كه تا چه اندازه امام عسكري(ع) تحت مراقبت و فشار دستگاه خلافت بوده‌اند و به همين سبب، در روايات بسياري، شيعيان به تقيه امر شده‌اند. 
امام با وجود همه فشارها و كنترل‌ها و مراقبت‌هاي بي‌وقفه حكومت عباسي، يك سلسله‌فعاليت‌هاي سياسي و اجتماعي و علمي در جهت حفظ اسلام و مبارزه با افكار ضداسلامي انجام مي‏داد كه مي‏توان آنها را بدين‌گونه خلاصه كرد: 
۱) كوشش‌هاي علمي در دفاع از آيين اسلام و ردّ اشكال‌ها و شبهات مخالفان و نيز تبيين انديشه صحيح اسلامي 
۲) ايجاد شبكه ارتباطي با شيعيان مناطق مختلف از طريق نمايندگان و اعزام پيك‌ها و ارسال پيام‌ها
۳) فعاليت‌هاي سرّي سياسي به‌رغم تمامي كنترل‌ها و مراقبت‌هاي حكومت عباسي
۴) حمايت و پشتيباني مالي از شيعيان، به‌ويژه ياران خاص خود
۵) تقويت و توجيه سياسي رجال و عناصر مهم شيعه در برابر مشكلات
۶) استفاده گسترده از آگاهي غيبي براي جلب منكران امامت و دلگرمي شيعيان
۷) آماده‌سازي شيعيان براي دوران غيبت فرزند خود امام دوازدهم

۱) كوشش‌هاي علمي در دفاع از آيين اسلام و ردّ اشكال‌ها و شبهات مخالفان و نيز تبيين انديشه صحيح اسلامي
هدف امام(ع) از پشتوانه فكري و عقيدتي شيعيان تقويت روحيه مذهبي آنان بود. او با حمايت نظري خود، آنها را از تهاجم شبهات و از شك و ترديد نجات مي‌داد. 
در كتاب كشف‌الغمه، جلد ۳، صفحه ۳۴۳ آمده است: محمد بن ربيع شيباني مي‌گويد: در شهر اهواز با مردي مشرك كه قايل به ثنويت بـود مناظره كردم و بعد راهي شهر سامرا شدم درحالي‌كه مقداري از حرف‌هاي آميخته به شك او بر دلم اثر گذاشته بود. بر در خانه «احمد بن خضيب» نشسته بودم كه ناگهان امام عسكري(ع) را مشاهده كردم كه از خانه خارج شد و نگاهي به من كرد و بدون آنكه من آغاز به سخن كنم با انگشت سبابه به من اشاره كرد و فرمود: أحد، أحد، فوجدا خدا يكي است، خدا يكي است. او را يكتا بدان. من با شنيدن اين جمله از شدت احساسات و هيجان بيهوش شده و افتادم. 
۲) ايجاد شبكه ارتباطي با شيعيان مناطق مختلف از طريق نمايندگان و اعزام پيك‌ها و ارسال پيام‌ها 
امام افزون بر شبكه ارتباطي وكالت و نصب نماينده، از راه اعزام پيك با شيعيان و پيروان خود ارتباط برقرار مي‌ساخت. در اين زمينه مي‌توان از فعاليت‌هاي «ابوالاديان» از نزديك‌ترين ياران امام(ع) كه پيك‌ها و پيام‌هاي امام(ع) را به پيروان آن حضرت مي‌رساند و متقابلا مشكلات، خمس و ديگر وجوه ارسالي شيعيان را دريافت و در سامرا به محضر امام عسكري مي‌رساند.
۳) فعاليت‌هاي سرّي سياسي به‌رغم تمامي كنترل‌ها و مراقبت‌هاي حكومت عباسي
امام به‌رغم تمامي محدوديت‌ها و كنترل‌هايي كه از طرف دستگاه خلافت به عمل مي‏آمد، يك سلسله‌فعاليت‌هاي سرّي سياسي را رهبري مي‏كرد كه با گزينش شيوه‌هاي بسيار ظريف پنهان‌كاري، از چشم بيدار و مراقب جاسوسان دربار به‌ دور مي‏ماند. 
«عثمان بن سعيد عمري» كه از نزديك‌ترين و صميمي‌ترين ياران امام بود، زير پوشش روغن‌فروشي فعاليت مي‏كرد. شيعيان و پيروان حضرت عسكري 
-عليه‌السلام‌- اموال و وجوهي را كه مي‏خواستند به امام تحويل دهند، به او مي‌رساندند و او آنها را در ظرف‌ها و مشك‌هاي روغن قرار داده و به حضور امام مي‏رساند. (مجلسي، بحارالانوار، ج50/316) 
۴) حمايت و پشتيباني مالي از شيعيان، به‌ويژه ياران خاص خود
اقتصاد و تامين معيشت، قوام زندگي است و در تعديل حيات معنوي نقش مهمي دارد. اختلال در نظام مالي افراد، اختلال در ابعاد معنوي آنها را به دنبال دارد. فقر و تنگدستي، اكثر افراد را به سوي فساد و انحراف ديني، اخلاقي و ضلالت و گمراهـي سـوق مي‌دهد. با توجه ‌به اين اصل مهم اجتماعي است كه امام حسن عسكري(ع)، از يك‌سو پيروان خود را از فقر و فلاكت پرهيز مي‌داد و از طرفي آنان را تحت‌الحمايه مالي قرار مي‌داد و براي رفع نياز و كمبود زندگي آنها، همت مي‌گماشت. به امور مالي شيعيان آسيب‌پذير، سامان مي‌بخشيد تا بدين‌سان بتواند آنان را در گرايش‌هاي مذهبي-سياسي خود تثبيت و حاكمان و زمامداران عباسي شيعيان را تحقير ننمايند و از مراجعه به حاكمان و زمامداران بني‌عباس بي‌نياز سازد و حاكمان عباسي نيز چشم طمع به جذب و جلب آنها ندوزند: ابوهاشم جعفري -از نوادگان جعفر طيار- مي‌گويد: از نظر مالي در مضيقه بودم. خواستم وضع خود را طي نامه‌اي به امام عسكري(ع) بنويسم؛ ولي خجالت كشيدم و صرف‌نظر كردم. وقتي كه وارد منزل شدم، امام(ع) صد دينار براي من فرستاد و طي نامه‌اي نوشت: هرگاه احتياج داشتي، خجالت نكش و پروا مكن. از ما بخواه كه به خواست خدا به مقصود خود مي‌رسي. (شيخ مفيد، الارشاد، 343) 
۵) تقويت و توجيه سياسي رجال و عناصر مهم شيعه در برابر مشكلات
از جالب‌ترين فعاليت‌هاي سياسي امام عسكري -‌عليه‌السلام- تقويت و توجيه سياسي رجال مهم شيعه در برابر فشارها و سختي‌هاي مبارزات سياسي، در جهت حمايت از آرمان‌هاي بلند تشيع بود. ازآنجاكه شخصيت‌هاي بزرگ شيعه در فشار بيشتري بودند، امام به ‌تناسب مورد، هر يك از آنان را به نحوي دلگرم و راهنمايي مي‏كرد و روحيه آنان را بالا مي‏برد تا ميزان تحمل و صبر و آگاهي آنان در برابر فشارها، تنگناها و فقر و تنگدستي‌ها فزوني يابد و بتوانند مسووليت بزرگ اجتماعي و سياسي و وظايف ديني خود را به‌ خوبي انجام دهند.
«محمد بن حسن بن ميمون» مي‏گويد: نامه‏اي به امام عسكري -عليه‌السلام- نوشتم و از فقر و تنگدستي شكوه كردم، ولي بعدا پيش خود گفتم: مگر امام صادق -عليه‌السلام- نفرموده كه: فقر با ما بهتر از توانگري با ديگران است و كشته‌شدن با ما بهتر از زنده ماندن با دشمنان ما است.
امام در پاسخ نوشت: 
هرگاه گناهان دوستان ما زياد شود، خداوند آنها را به فقر گرفتار مي‏كند و گاهي از بسياري از گناهان آنان 
در مي‏گذرد. همچنان‌كه پيش خود گفته‏اي، فقر با ما بهتر از توانگري با ديگران است. ما براي كساني كه به ما پناهنده شوند، پناهگاهيم و براي كساني كه از ما هدايت بجويند، نوريم. ما نگهدار كساني هستيم كه (براي نجات از گمراهي) به ما متوسل مي‏شوند. هر كس ما را دوست بدارد، در رتبه بلند (تقرّب به خدا) با ماست و كسي كه پيرو راه ما نباشد، به سوي آتش خواهد رفت. 
 (ابن شهرآشوب، مناقب آل أبي‌طالب، قم، كتابفروشي مصطفوي، ج 4، ص 435 - علي بن عيسي الاربلي، كشف الغمّه، تبريز مكتبه بني هاشمي، 1381 ه'. ق، ج 3، .211) 
۶) استفاده گسترده از آگاهي غيبي براي جلب منكران امامت و دلگرمي شيعيان
 امامان، در پرتو ارتباط با پروردگار جهان، از آگاهي غيبي برخوردار بودند و در مواردي كه اساس حقانيت اسلام يا مصالح عالي امت اسلامي (همچون مشروعيت امامت آنان) در معرض خطر قرار مي‏گرفت، از اين آگاهي به‌صورت «ابزار» هدايت استفاده مي‏كردند. پيشگويي‌ها و گزارش‌هاي غيبي امامان، بخش مهمي از زندگينامه آنان را تشكيل مي‏دهد، اما با يك مطالعه در زندگي امام عسكري چنين به نظر مي‏رسد كه آن حضرت بيش از امامان ديگر آگاهي غيبي خود را آشكار مي‏ساخته است.
براساس تحقيق يكي از دانشمندان معاصر، از كرامات و گزارش‌هاي غيبي و اقدامات خارق‌العاده امام عسكري 
-عليه‌السلام- «قطب راوندي» در كتاب «خرائج» جمعا چهل مورد، «سيد بحراني» در «مدينه المعاجز» صد و سي و چهار مورد، «شيخ حر عاملي» در «اثبات الهداه» صد و سي و شش مورد و «علامه مجلسي» در «بحارالأنوار» هشتاد و يك مورد را ثبت كرده‌اند و اين، به‌خوبي روشنگر فزوني بروز كرامات و گزارش‌هاي غيبي از ناحيه آن حضرت است.
«محمد بن عياش» مي‏گويد: چند نفر بوديم كه در مورد كرامات امام عسكري -عليه‌السلام- با هم گفت‌وگو مي‏كرديم. فردي ناصبي (دشمن اهل‌بيت) گفت: من نوشته‌اي بدون مركّب براي او مي‏نويسم، اگر آن را پاسخ داد، مي‏پذيرم كه او بر حق است.
ما مسائل خود را نوشتيم. ناصبي نيز بدون مركّب روي برگه‌اي مطلب خود را نوشت و آن را با نامه‌ها به خدمت امام فرستاديم. حضرت پاسخ سوال‌هاي ما را مرقوم فرمود و روي برگه مربوط به ناصبي، اسم او و اسم پدرش را نوشت! ناصبي چون آن را ديد از هوش رفت و چون به هوش آمد، حقانيت حضرت را تصديق كرد و در زمره شيعيان قرار گرفت. (ابن شهر اشوب، مناقب آل أبي طالب، قم، ج 4، ص .440) 
۷) آماده‌سازي شيعيان براي دوران غيبت فرزند خود امام دوازدهم
زمامداران عباسي باتوجه‌به اخبار قطعي كه در مورد 
امام زمان(عج) از زبان رسول خدا صلي‌الله عليه واله دريافت كرده بودند، مي‌دانستند كه او دوازدهمين وصي پيامبر و از فرزندان امام حسن عسكري عليه‌السلام است كه بعد از او، رهبري شيعيان را برعهده مي‌گيرد و پس از غيبت طولاني، ظهور نموده، جهان را پر از عدل و داد مي‌كند. ازاين‌رو عباسيان تلاش گسترده‌اي را آغاز كردند تا او را شناسايي نموده و به شهادت برسانند.

آماده‌سازي جامعه براي ولادت امام دوازدهم
امام يازدهم(ع) با آگاهي از اين توطئه دشمن، سياست تمهيدي خود را در مورد امام آينده شيعيان، در سه محور مهم پي‌ريزي كرد: ۱) بسترسازي براي ميلاد مهدي(ع)؛ ۲) حفظ و حراست از آن وجود مبارك ۳) آماده‌سازي افكار شيعه، براي غيبت طولاني
 الف. بسترسازي براي ميلاد مهدي (عج): 
امام عسكري عليه‌السلام در ميان دشمنان بي‌رحم و دوستان ساده‌انديش قرار گرفته بود. به همين جهت با درنظرگرفتن حساسيت دشمن در تولد امام مهدي (عج) با تمام وجود مي‌كوشيد تولد او همچنان مكتوم و ناگفته بماند. در حدي كه خدمتگزار منزل آن حضرت نيز پس از مدت دو سال از تولد آن مولود مبارك هنوز آگاهي نيافته بود. (شيخ صدوق، كمال‌الدين، 2/435) 
 از طرفي هم امام بيم داشت تولد آن حضرت رفته‌رفته بر خواص هم در هاله‌اي از ابهام بماند، به همين جهت طبق مصلحت، برخي از خواص را در جريان امر قرار مي‌داد. چنانكه ميلاد مهدي را به محمد بن اسحاق خبر داد و به او تاكيد كرد كه به كسي نگويد و همچنين تعدادي از چهره‌هاي برجسته شيعه، به حضور امام(ع) رسيدند درحالي كه چهل نفر ديگر از شيعيان نزد آن حضرت بودند. امام پيش از آنكه آنان سخن بگويند، فرمود: شما بدين جا آمده‌ايد تا از حجت بعد از من بپرسيد. در اين هنگام، پسربچه‌اي را به حاضران، نشان داد و فرمود: اين پيشواي شما پس از من و جانشين من در ميان شما است. از او فرمان بريد و پس از من دچار پراكندگي نشويد كه هلاكت ديني دامنگيرتان خواهد شد. 
 ب. حفظ و حراست امام غائب: 
امام عسكري(ع) بر صيانت و حفظ و حراست مهدي موعود بيشتر اهتمام مي‌ورزيد و در اين مسير، سياست‌هاي خاصي به كار مي‌گرفت از جمله: 
۱) اعزام امام به حج: در سال ۲۵۹ امام عسكري(ع) دريافت كه حكومت جائر وقت با تلاش گسترده و جديت تمام، درصدد دستيابي به امام آينده شيعيان حضرت مهدي(عج) است. امام(ع) به‌ منظور خنثي‌سازي اين توطئه خطرناك، فرزندش را همراه مادربزرگش در موسم حج به مكه معظمه فرستاد تا بدين وسيله او را از منظر دشمن دور نگه دارد و در پناه خدا از گزند دشمن در امان بماند. 
۲) نيابت مادر: امام يازدهم، براي انحراف افكار دشمنان، مادر خود را كه از زنان نمونه بود به عنوان وصي خود قرارداد تا افكار مردم را بيش‌ازپيش به وي جلب كند و دشمنان به‌ يقين دريابند كه امام(ع) همچنان فاقد فرزند و وصي معصوم(ع) است.
 ج. آماده‌سازي شيعيان براي دوران غيبت: 
غائب شدن امام و پيشواي هر قومي، يك حادثه غيرطبيعي، شگفت‌آور و از طرفي باور كردن آن و تحمل مشكلات ناشي از آن براي نوع مردم دشوار بود. ازاين‌رو غيبت امام زمان (عج) از صدر اسلام مطرح مي‌شد و نام و ياد او و حتي كيفيت ظهور او به سر زبان‌ها مي‌افتاد. پيامبر اعظم (ص) بيش از هركسي او را به عنوان آخرين خليفه خود معرفي و حقايقي از زندگاني آن حضرت را به نسل حاضر و نسل‌هاي آينده اسلام منعكس مي‌كرد. پس از رسـول خـدا (ص) امامان و پيشوايان معصوم(ع) يكي پس از ديگري مردم را با مهدويت آشنا و افـكـار عـوام و خواص را براي پذيرش غيبت آن حضرت آماده مي‌كردند. 
اين كار، در زمان امام عسكري(ع) جلوه بيشتري يافت. آن حضرت با توجه ‌به شـرايـط خاص زمان خويش، افكار عمومي به‌ويژه خواص شيعه را براي پذيرش غيبت آماده مي‌ساخت تا مبادا مردم با شنيدن غيبت كبراي مهدي(عج) آن را انكار كنند. 
براي نمونه: «احمد بن اسحاق» يكي از ياران خاص و گرانقدر امام يازدهم عليه‌السلام مي‌گويد: به حضور امام عسكري(ع) رسيدم. مي‌خواستم درباره امام بعد از او بپرسم. حضرت پيش از سوال من فرمود: ‌اي «احمد بن اسحاق!» خداوند از زماني كه آدم را آفريد تا روز قيامت، هرگز زمين را از «حجت» خالي نگذاشته و نمي‌گذارد. خداوند از بركت وجود «حجت» خود در زمين، بلا را از مردم جهان دفع مي‌كند و باران را مي‌فرستد و بركات نهفته در دل زمين را آشكار مي‌سازد. عرض كردم: پيشوا و امام بعد از شما كيست؟ حضرت به سرعت برخاست و به اتاق ديگر رفت.
طولي نكشيد كه برگشت؛ درحالي كه پسربچه‌اي را كه حدود سه سال داشت و رخسارش همچون ماه شب چهارده مي‌درخشيد به دوش گرفته بود. فرمود: «احمد بن اسحاق!» اگر پيش خدا و امام محترم نبودي، اين پسرم را به تو نشان نمي‌دادم. او همنام و هم كنيه رسول خدا است. زمين را پر از عدل و داد مي‌كند. چنان‌كه از ظلم و جور پر شده باشد. او در ميان امت من (از نظر طول غيبت) همچون «خضر» و «ذي القرنين»است. او غيبتي خواهد داشت كه (در اثر طولاني‌بودن آن) بسياري به شك خواهند افتاد و تنها كساني كه خداوند آنان را در اعتقاد به امامت او ثابت نگه داشته و توفيق دعا جهت تعجيل قيام و ظهور او را بخشيده، از گمراهي نجات مي‌يابند (كمال‌الدين، شيخ صدوق، ۲/۳۸۴)‌.

پندي گويا و جامع از امام 
علامه مجلسي در كتاب بحارالانوار جلد ۷۵، صفحه ۳۷۲ باب ۲۹ آورده است كه امام فرمود: «أُوصيكُمْ بِتقْوي‌الله و الْورعِ في دينِكُمْ والاْجْتهادِ لِلّهِ و صِدْقِ الْحديثِ و أداءِ الأمانه إِلي منِ ائْتمنكُمْ مِنْ برٍّ أوْ فاجِر و طُولُ السُّجُودِ و حُسْنِ الْجوارِ. فبِهذا جاء مُحمّدٌ (صلي‌الله عليه و‌الله و سلم) صلُّوا في عشائِرِهِمْ و اشْهدُوا جنائِزهُمْ و عُودُوا مرْضاهُمْ و أدُّوا حُقُوقهُمْ، فإِنّ الرّجُل مِنْكُمْ إِذا ورع في دينِهِ و صدق في حديثِهِ و أدّي الاْمانه و حسّن خُلْقهُ مع النّاسِ قيل: هذا شيعِيٌ فيسُرُّني ذلِك. إِتّقُوا‌الله و كُونُوا زيْنًا و لا تكُونُوا شيْنًا، جُرُّوا إِليْنا كُلّ مودّه و ادْفعُوا عنّا كُلّ قبيح، فإِنّهُ ما قيل فينا مِنْ حسن فنحْنُ أهْلُهُ و ما قيل فينا مِنْ سُوء فما نحْنُ كذلِك. لناحقٌّ في كِتابِ‌الله و قرابه مِنْ رسُولِ‌الله و تطْهيرٌ مِن‌الله لا يدّعيهِ أحدٌ غيْرُنا إِلاّ كذّابٌ. أكْثِرُوا ذِكْر‌الله و ذِكْر الْموْتِ و تِلاوه الْقُرانِ و الصّلاه علي النّبِيِّ (صلي‌الله عليه وآله وسلم) فإِنّ الصّلاه علي رسُولِ‌الله عشْرُ حسنات، إِحْفظُواما وصّيْتُكُمْ بِهِ و أسْتوْدِعُكُمُ‌الله و أقْرأُ عليْكُمْ السّلام»: 
شما را به تقواي الهي و پارسايي در دين‌تان و تلاش براي خدا و راست‌گويي و امانت‌داري درباره كسي كه شما را امين دانسته -نيكوكار باشد يا بدكار- و طول سجود و حُسنِ همسايگي سفارش مي‌كنم. محمّد (صلي‌الله عليه وآله و سلم) براي همين آمده است. در ميان جماعت‌هاي آنان نماز بخوانيد و بر سر جنازه آنها حاضر شويد و مريضان‌شان را عيادت كنيد و حقوق‌شان را ادا نماييد، زيرا هر يك از شما چون در دينش پارسا و در سخنش راستگو و امانتدار و خوش‌اخلاق با مردم باشد، گفته مي‌شود: اين يك شيعه است و اين كارهاست كه مرا خوشحال مي‌سازد. تقواي الهي داشته باشيد، مايه زينت باشيد نه زشتي، تمام دوستي خود را به سوي ما بكشانيد و همه زشتي را از ما بگردانيد، زيرا هر خوبي كه درباره ما گفته شود ما اهل آنيم و هر بدي درباره ما گفته شود ما از آن به دوريم. در كتاب خدا براي ما حقّي و قرابتي از پيامبر خداست و خداوند ما را پاك شمرده، احدي جز ما مدّعي اين مقام نيست، مگر آنكه دروغ مي‌گويد. زياد به ياد خدا باشيد و زياد ياد مرگ كنيد و زياد قرآن را تلاوت نماييد و زياد بر پيغمبر (صلي‌الله عليه وآله و سلم) سلام و تحيّت بفرستيد. زيرا صلوات بر پيامبر خدا (صلي‌الله عليه وآله و سلم) ده حسنه دارد. آنچه را به شما گفتم حفظ كنيد و شما را به خدا مي‌سپارم و سلام بر شما.


   شيخ صدوق در كتاب علل‌الشرايع به اين مطلب اشاره دارد كه پيشواي يازدهم به دستور خليفه عباسي در «سامّرا»، در محله «عسكر» سكونت (اجباري) داشت، به همين جهت «عسكري» ناميده مي‌شود. رهبري كه در تمام عمر كوتاه خويش (۲۸ سال) مدّتي را در پادگاني در سامرّا، به همراه پدرش امام هادي عليه‌السلام، تحت مراقبت بسيار شديد دستگاه استبدادي خلفاي بني‌عباس قرار داشت و بعد از شهادت پدر بزرگوارش، اين حالت استمرار يافت و نيز بارها به زندان جبّاران زمان گرفتار شد.
   دوران امامت آن رهبر بزرگ الهي بيش از شش سال به درازا نكشيد. آن بزرگوار، همانند پدرانش به همه فضايل و خوبي‏ها آراسته و از همه بدي‏ها پيراسته بود. او آن‌چنان در قلّه شكوهمند كمال و فضيلت قرار داشت كه نه‌تنها دوستان و پيروانش او را ستوده‌اند؛ بلكه دشمنان كينه‌ورز و سرسخت، به مدح و ستايش او پرداخته‏اند. شيخ مفيد در كتاب الارشاد آورده است: امام ۲۲ساله بود كه پدر ارجمندش به شهادت رسيد. مدّت امامتش ۶ سال و عمر شريفش ۲۸ سال بود، در سال ۲۶۰ ه ق به شهادت رسيد و در خانه خود در سامّرا در كنار مرقد پدرش به خاك سپرده شد.
   شايسته است گويندگان و نويسندگان رسانه‌ها كمر همت را ببندند در ترويج كلمه صحيح عسكري به‌ جاي عسگري كوشش كنند. به كار بردن صحيح واژه‌ها و اسامي ضرورتي است كه گاهي با سهل‌انگاري و بي‌توجهي به اشتباهات بزرگي منجر مي‌شود، يكي از اين اشتباهات كه چطور مداوم با آن مواجه هستيم بيان يا نگارش «عسگري» به ‌جاي «عسكري» است.
   آنچه به اهميت رعايت صحيح‌نويسي و صحيح‌گويي در اين لفظ مي‌افزايد برداشت‌هاي غلط معنايي از اين دو عبارت است كه دستمايه دشمنان دين و امامت امام عصر عليه‌السلام قرار گرفته و بدين‌وسيله اين غلط اصطلاحي و لغوي را به دايره موضوع اعتقادي كشانده است.
   شنيده مي‌شود كه گفته‌اند حسن عسگري عقيم بوده و فرزندي نداشته است و عبارت عسگري كه لقب ايشان است به معناي عقيم و بي‌دانه مي‌باشد فلذا همين شهرت به عقيم بودن دليل بر عدم وجود فرزندي براي اوست. تاريخ گواه است كه «عسكري» از مشهورترين القاب آن حضرت است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها