• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5370 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۱۶ آذر

صادرات LNG قطر به چين و ژئواكونومي منطقه خاورميانه

مهدي فيض‌اللهي*

ژئوپليتيك انرژي به بررسي نقش انرژي، جنبه‌ها و ابعاد مختلف آن بر سياست، قدرت و روابط مختلف ملت‌ها و دولت‌ها مي‌پردازد، بنابراين انرژي و ژئوپليتيك به‌طور جدايي‌ناپذيري به هم مرتبط هستند. حمله روسيه به اوكراين نشان داد كه چگونه منابع زغال‌سنگ، نفت و اخيرا گاز مي‌توانند با توجه به اتحاديه اروپا و وابستگي ذاتي آن به واردات انرژي روسيه، به كالاهاي تسليحاتي تبديل شوند. مناسبات قدرت در روابط بين‌الملل، تسلط بر قطب‌هاي توليد مواد هيدروكربني و خط انتقال آنها بوده است و عرضه و تقاضا بين توليد‌كننده و مصرف‌كننده انرژي مي‌تواند درجاتي از وابستگي متقابل بين طرفين را به وجود آورد.
 در سال‌هاي اخير به خصوص به دنبال جنگ اوكراين و اعمال سقف قيمت بر نفت روسيه توسط G7، بحران انرژي اروپا و همچنين تغيير حالت تحويل گاز طبيعي، بازار گاز مايع (LNG) داغ شده است. واقعيت ژئوپليتيكي جديدي كه در حال شكل‌گيري است، اساسا با نقشه متعارف ژئوپليتيك انرژي كه بيش از صدسال است مسلط بوده، متفاوت خواهد بود. براي مثال افزايش تقاضاي انرژي اروپا در حال حاضر جرقه يك جنگ پيشنهادي براي عرضهLNG را زده است. باتوجه به اينكه بيش از 60 درصد كل LNGجهان از امريكا، قطر، استراليا، روسيه تامين مي‌شود، معني آن اين است كه قدرت غالب صادرات LNG در دست چند كشور محدود است. 
در روزهاي اخير شركت انرژي دولتي قطر، قراردادي را براي فروش 4 ميليون تن در سال گاز طبيعي مايع (LNG) به سينوپك، يك پالايشگاه دولتي چين، به مدت 27 سال امضا كرد كه به عنوان ركورد طولاني‌ترين قرارداد در اين عرصه است. قطر پس از چين، با آلمان به عنوان بزرگ‌ترين بازار گاز در اروپا هم به توافق رسيد تا ۱۵ سال گاز طبيعي مايع (LNG) به اين كشور صادر كند.
چين ششمين توليد‌كننده گاز طبيعي، سومين مصرف‌كننده و دومين وارد‌كننده بزرگ گاز طبيعي در جهان است. LNG منبع اصلي گاز طبيعي چين نيست، بلكه وسيله‌اي براي كاهش شكاف تقاضا بين توليد گاز داخلي و واردات خط لوله است. چين دومين كشور پرخطر براي واردات LNG در آسيا است، چراكه حملات دزدان دريايي و بسته شدن تنگه مالاكا ازجمله اين خطرات در كنار كشور صادركننده هستند. تنگه مالاكا بين سنگاپور و جزيره سوماترا اندونزي واقع شده است و حدود 15 ميليون بشكه نفت معادل 18درصد كل توليد نفت جهان در روز از آن عبور مي‌كند كه براي چين حكم گلوگاه واردات انرژي را دارد. چين با قرارداد LNG با قطر وابستگي خود به تنگه مالاكا را افزايش داده است، اما قطر مي‌تواند به چين در تنوع بخشيدن به عرضه بلندمدت LNGكمك كند و از اين طريق خطرات ژئوپليتيكي مرتبط با اتكاي بيش از حد به محموله‌هايي با مبدا امريكا و استراليا براي چين كاهش يابد. 
پس از اولين محموله LNG كه درسال 1996 انجام شد، قطر به مرور به عنوان صادركننده جهاني LNG مطرح شد. قطر در مواجهه با تشديد رقابت در بازار جهاني LNG كه به‌طور فزاينده‌اي به هم متصل مي‌شود، داراي مزاياي قابل توجهي است، مانند موقعيت ايده‌آل بين بازارهاي اروپا و آسيا، هزينه‌هاي توليد فوق‌العاده پايين، زيرساخت ايجاد شده و يك زنجيره توليد با شدت كربن نسبتا كم. علاوه بر اين، به نظر مي‌رسد برنامه‌هاي قطر انرژي براي افزايش صادرات در مسير توسعه قرار دارد، با توسعه منطقه شمال شرق (NFE) افزايش توليدLNG از 77 ميليون تن به 127 ميليون تن سالانه تا سال2027 خواهد رسيد. 
جهان از برنامه‌هاي كربن‌زدايي حمايت مي‌كند و قطر فروشنده اين كالاي مورد تقاضا است، همين امر به قطر موقعيت خاصي داده است. از طرفي هم چون فعلا تقاضا براي گاز طبيعي بالا است، قطر را در معرض خطر قرار مي‌دهد، نه به دليل كمبود يا توانايي توليد، بلكه به دليل احتمال كاهش تقاضا در آينده، زماني كه جهان به سوخت كم كربن بيشتري نياز دارد.
در كشورهاي حوزه خليج‌فارس، رقابت صادرات انرژي بين عربستان و امارات و قطر وجود دارد. ازآنجايي كه در شرايط بحراني بعد از جنگ روسيه و اوكراين، عربستان و امارات تمايلي به همكاري با غرب و امريكا در مقابل روسيه نشان نداده‌اند، اين فرصت براي قطر ايجاد شده كه امنيت گازي اروپا را تامين كند. به نظر مي‌رسد همين عامل و ظرفيت گازي قطر را به مهم‌ترين متحد غيرناتويي امريكا تبديل كرده است. قطر به خوبي خود را با شرايط جديد بازار انرژي وفق داده و در غياب روسيه و ايران از صادرات انرژي به عنوان ابزار قدرت در عرصه روابط بين‌الملل بهره مي‌گيرد. 
 ايران از يك طرف زير تحريم‌هاي سنگين غرب و امريكا قرار دارد و از طرفي به خاطر نداشتن زيرساخت‌هاي لازم براي تبديل گاز به LNG، نمي‌تواند در اين امر فعاليتي داشته باشد و به نظر مي‌رسد بازنده بزرگ قرارداد چين و قطرخواهد بود. قطر گاز را از گنبد شمالي (پارس جنوبي) استخراج مي‌كند و با ايران در اين منبع گازي سهم مشتركي دارند. افزايش برداشت قطر از منابع گاز طبيعي ميدان مشترك پارس جنوبي به معناي كاهش برداشت ايران از اين ميدان خواهد بود. در كل با توجه به اينكه خريداران سوخت فسيلي در حال گذر به سمت سوخت‌هاي پاك و سبز هستند و هيچ زيرساختي در ارتباط با اين سوخت‌ها در ايران وجود ندارد و هيچ اقدامي هم براي قدم گذاشتن در اين مسير ديده نمي‌شود، آينده انرژي ايران اصلا مطلوب ارزيابي نمي‌شود.
*كارشناسي ارشد خاورميانه،
 دانشگاه شهيد بهشتي تهران

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون