• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5381 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۲۹ آذر

اخبار ايران وجهان

تيراندازي مرگبار در مجتمع مسكوني حومه تورنتو
پليس محلي كانادا اعلام كرد: «حادثه تيراندازي در يك مجتمع مسكوني در حومه تورنتو، شش كشته بر جاي گذاشته است.» تا پيش از حضور نيروهاي پليس در صحنه درگيري، ضارب پنج نفر را كشته بود. مرد مظنون به تيراندازي نيز در درگيري با پليس كشته شده است. فرد ديگري نيز در اين حادثه مجروح و به بيمارستان منتقل شده كه به‌رغم جدي بودن مصدوميت او، پليس اعلام كرده شانس زنده ماندنش وجود دارد. پليس كانادا هويت ضارب و قربانيان را فاش نكرده است. به گزارش گاردين، ساختمان مزبور براي ساعاتي تخليه شده اما به گفته ماموران پليس در حال حاضر تهديدي براي ديگر اهالي منطقه وجود ندارد و به احتمال زياد تا ساعاتي ديگر سكنه اين مجتمع مسكوني مي‌توانند به منازل‌شان بازگردند.



قتل زني به خاطر سرقت ۶ النگو در سوپرماركت
ظهر شنبه گذشته ماموران پليس شهرستان قيرو كارزين در استان فارس در جريان قتل يك زن در سوپرماركتي در يكي از روستاهاي اطراف شهر قرار گرفتند و راهي محل حادثه شدند. بررسي‌هاي اوليه از اين حكايت داشت كه مقتول زني ۵۵ساله و صاحب سوپرماركت بود كه خودش به عنوان فروشنده در آنجا كار مي‌كرد. نخستين كسي كه با جسد او روبه‌رو شده بود يكي از اهالي روستا بود كه وقتي براي خريد وارد سوپرماركت شده بود، با ديدن پيكر بي‌جان فروشنده وحشت كرده و با سر و صدا بقيه اهالي را خبر كرده بود. شواهد اوليه از اين حكايت داشت كه جنايت با انگيزه سرقت رخ داده است، چراكه به ‌گفته بستگان مقتول، او تعداد ۶النگوي طلا در دست داشت كه همه آنها سرقت شده بودند. در ادامه بررسي‌ها مشخص شد كه عامل جنايت ابتدا با مقتول درگير شده و بعد او را خفه كرده و پس از آن نيز با سرقت النگوهاي طلا فرار كرده است. كارآگاهان براي شناسايي ردي از قاتل بررسي‌هاي گسترده‌اي را آغاز كردند و با تحقيق از شاهدان و همچنين پيگيري سرنخ‌هاي به‌جامانده به جواني ۱۸ساله رسيدند كه از اهالي همان روستا بود. دستور بازداشت اين پسر جوان صادر شد و تيم‌ عملياتي با محاصره مخفيگاه او در روستا موفق به دستگيري او شد و ۶حلقه النگوي مسروقه نيز در اين محل كشف شد. سرهنگ قربانعلي روستا، فرمانده انتظامي شهرستان قيروكارزين با بيان اين خبر گفت: «قاتل در بازجويي‌هاي اوليه به قتل زن فروشنده اعتراف و انگيزه خود از اين جنايت را سرقت طلاهاي مقتول اعلام كرد و مدعي شد از وقتي متوجه النگوي‌هاي زن ۵۵ساله شده بود در كمين فرصتي براي سرقت بود و در‌نهايت روز حادثه وقتي ديده كه در سوپرماركت كسي نيست، به سراغ اين زن رفته و پس از قتل وي، طلاهايش را دزديده است.» پس از اعترافات قاتل، او راهي زندان شد و تحقيقات تكميلي در اين پرونده ادامه دارد.



زندگي عجيب دختري كه فرزند همسر صيغه‌اي پدرش است
دختر جوان مي‌گويد تا مدت‌ها خبر نداشته پدرش خانواده ديگري هم دارد. او حالا سعي دارد از پدرش كه به مالخري متهم شده حمايت كند
اعتماد آنلاين| ترانه دختر جواني است كه زندگي عجيبي دارد. او فرزند همسر صيغه‌اي پدرش است. حالا كه پدرش به جرم مالخري بازداشت شده براي كمك به او به دادگاه آمده است. ترانه از قصه عجيب‌وغريب زندگي‌اش مي‌گويد.
  خيلي وقت است به دادگاه رفت‌وآمد مي‌كني. پرونده‌اي كه دنبالش هستي مربوط به خودت است؟
نه، پرونده پدرم است. او متهم به مالخري شده است در حالي كه پدرم اصلا از سرقتي بودن فرش‌ها خبر نداشت.
  چرا تنها رفت‌وآمد مي‌كني. خواهر و برادر يا مادري نداري؟
راستش تا چند سال پيش فكر مي‌كردم خواهر و برادر ندارم اما بعد متوجه شدم دو برادر دارم. مادرم هم وقتي نوجوان بودم فوت كرد.
چطور مي‌گويي چند سال قبل متوجه شدي دو برادر داري؟
وقتي مادرم فوت كرد روزهاي سختي را مي‌گذراندم، يك روز دو پسر همراه زني جاافتاده مقابل خانه ما آمدند و گفتند خانواده پدرم هستند. آنجا متوجه شدم آن خانم، همسر اول پدرم است و از وجود من و مادرم خبر نداشته. آنها آمده بودند ببينند ما كي هستيم كه با من روبه‌رو شدند.
   چرا پدرت، تو و مادرت را پنهان كرده بود؟
من خيلي درباره گذشته از پدرم نمي‌پرسم، فقط مي‌دانم پدرم يك مدتي از همسر اولش جدا شده و مادر من را صيغه كرده بود، بعد با آن زن هم آشتي كرد. در آن زمان مادرم من را باردار بود. پدر و مادرم هيچ‌وقت در اين باره چيزي نمي‌گفتند. با اينكه مادرم مي‌دانست.
   رابطه‌ات با خانواده اول پدرت چطور است؟
نامادري‌ام از من خوشش نمي‌آيد، يكي از برادرهايم هم طرف مادرش را مي‌گيرد اما برادر ديگرم آدم خوبي است، او خيلي من را دوست دارد.
  با پدرت چطور؟
من و پدرم با هم زندگي مي‌كنيم، پدرم من را دوست دارد. بعد از فوت مادرم، پدرم من را تنها نگذاشت، تا قبل از آن كم به خانه مي‌آمد. مادرم گلايه نمي‌كرد، به من هم گفته بودند شغل پدرم طوري است كه نمي‌تواند شب‌ها در خانه باشد و من هم باور كرده بودم، اما بعد از آشكار شدن ماجرا پدرم ديگر من را ترك نكرد.
  شغل پدرت چيست؟
او فرش‌فروش است. شخصي به او فرش گرانبهايي فروخته و بعد مشخص شده دزدي است، به همين خاطر گرفتار شده است. حالا براي او وثيقه جور كرده‌ام.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون