• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5382 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۳۰ آذر

نگاهي به پژوهش جامعه‌شناختي «مظاهرات سلميه»: گزارش اعتراضات آب در خوزستان

آب به مثابه مساله‌اي اجتماعي

محسن آزموده

«اهورا مزدا اين كشور را بپايد از سپاه دشمن، از خشكسالي و از دروغ. به اين كشور نيايد، نه سپاه دشمن، نه خشكسالي و نه دروغ.» (ترجمه سنگ نبشته منسوب به داريوش اول پادشاه هخامنشي) 

نقل است از پي ير بورديو، جامعه‌شناس شهير فرانسوي كه «براي كار علمي بايد خشمگين بود و براي فروكش كردن خشم بايد كار علمي كرد.» يك تعبير ازجمله اول اين سخن آن است كه دغدغه‌مندي و مساله يا معضل داشتن، شرط لازم براي فعاليت علمي است تا زماني كه زخم يا درد يا نيازي نباشد، كار علمي ضرورت پيدا نمي‌كند، اما جمله دوم هم به اندازه جمله نخست، اهميت دارد، كار علمي روشمند، مستدل و مستند است و تحقق آن نيازمند آرامش و تامل و به دور از هيجان و احساسات پرشور. تحقيق ارزشمند و در خور توجه «مظاهرات سلميه» مصداق بارزي از كار علمي بدين معناست كه سعيد مدني و همكارانش در موسسه رحمان نوشته‌اند و در روزهاي اخير در فضاي مجازي به صورت كتاب به نحو گسترده منتشر شده است. اين تحقيق در يك مقدمه و پنج فصل، موضوع اعتراضات آب در خوزستان در سال 1400 را به شكل مستند و مستدل و روشمند مورد بررسي قرار داده است. متن پيش رو روايتي از اين گزارش تحقيقي ارايه مي‌كند. 

خشكسالي در ايران معضلي قديمي
معضل خشكسالي و بي‌آبي سابقه‌اي ديرپا در تاريخ ايران دارد و به جز منطقه‌هايي محدود در شمال ايران معضلي است كه تقريبا همه جاي اين سرزمين با آن دست به گريبان است، حتي در استان‌هايي چون مازندران و گيلان كه از ميزان بارندگي بالايي برخوردارند يا استاني چون خوزستان كه پرآب‌ترين رودخانه‌هاي كشور در آنجا جريان دارد. غير از مضمون كتيبه مشهور داريوش هخامنشي كه در آغاز نوشته آمد، آن لمبتون در كتاب «مالك و زارع در ايران» نمونه‌هايي تاريخي از نزاع و جنجال بر سر موضوع آب در ايران را شرح مي‌دهد، مثل نزاع ميان اعرابي كه بعد از ورود به ايران در منطقه قم ساكن شدند با مردم منطقه. سندي از دوره شاه طهماسب صفوي هم نشان‌دهنده تنش‌هاي ناشي از كمبود آب رودخانه زاينده‌رود است كه موجب زورگويي اغنيا و اقويا به كشاورزان و دهقانان مي‌شود. 
با اين همه نخستين گزارش‌ها از برگزاري تجمعات يا اعتراضات عمومي درخصوص آب به اوايل دهه 1360 بازمي‌گردد. به نوشته سعيد مدني و همكاران «از اوايل دهه 1360، مساله كمبود آب كه تا پيش از اين عمدتا به آب كشاورزي محدود مي‌شد، به حوزه‌هاي ديگر به ويژه آب مصرفي گسترش پيدا كرد.» (ص 12). نخستين اعتراض در منطقه افسريه تهران رخ داد. «روز 6 تير 1362 به دنبال قطع 48 ساعته آب در منطقه افسريه در جنوب شرقي تهران مردم معترض به خيابان آمده و مسير اتوبان افسريه را در اعتراض به اين مشكل مسدود كردند. مردم علاوه بر قطعي آب به موضوع كيفيت آب نيز اعتراض داشتند. اين اعتراضات از ساعت 8 صبح تا پاسي از شب ادامه داشت.» 
دومين اعتراض به كمبود آب در تير ماه 1378 ازسوي جمعي از كشاورزان بابل به وقوع پيوست، ايشان خواستار اقدامات مقامات فرمانداري در حل مشكل كمبود آب كشاورزي منطقه از طريق تامين تامين آب از سد لالر شدند. يك سال بعد و با حل نشدن مشكل، بار ديگر كشاورزان بخش لاله‌آباد بابل در مقابل فرمانداري گرد آمدند و خواستار تامين آب براي زمين‌هاي زراعي خود شدند. از اين تاريخ به بعد موضوع كم‌آبي مضموني تكراري در اعتراضات مردمي و نهادهاي مدني و حتي ارگان‌هاي دولتي شد. براي مثال در خرداد همان سال 1379 مردم شهرك سينا در جاده قديم كرج جمعيتي حدود سه تا چهار هزار نفر نسبت به بي‌توجهي مسوولان به كمبود آب دست به تجمع زدند، يك سال بعد در اوايل مرداد 1380 بيش از هزار نفر از اهالي فرديس كرج در اعتراض به قطع و كمبود آب آشاميدني در اين منطقه با مسدود كردن جاده ملارد به كرج كوشيدند صداي اعتراض خود را به گوش مسوولان برسانند. در سال 1386 كمبود آب موجب اعتراض شوراي شهر كاشان شد، در سال 1387 مردم دير و كنگان استان بوشهر در اعتراض به قطع آب و كمبود آن به مدت چهار روز، در مقابل فرمانداري تجمع كردند. مرداد ماه سال 1390 اهالي روستاي جلگه خلج از توابع شهرستان پلدختر در لرستان در اعتراض به آب آلوده به نفت كه مشكلي چند ساله بوده، با تجمع خود به مدت يك ساعت جاده ترانزيت شمال- جنوب را مسدود كردند. در سال‌هاي 1394 و 1395 مردم سيستان و بلوچستان به سخنان معصومه ابتكار رييس وقت سازمان محيط‌زيست مبني بر جريان يافتن آب در درياچه هامون، اعراض كردند، مردم شهرستان كازرون هم به تجاوز به حريم چاه‌هاي آب شهر و همچنين مردم علي‌آباد كتول در استان گلستان به انتقال آب چشمه‌هاي محلي به سمنان اعتراض كردند. در سال 1397 سازمان‌هاي مردم‌نهاد به موضوع انتقال آب از درياي مازندران به سمنان اعتراض كردند. 
در اين سال‌ها يكي از مناطقي كه اعتراضات آبي در آن به صورت جدي به وقوع پيوست، اصفهان است. مساله كمبود آب اصفهان به نوشته اين تحقيق سابقه‌اي طولاني دارد و يكي از راه‌حل‌هاي آن انتقال آب از مناطق پرآب به اينجاست. دو تونل كوهرنگ براي انتقال آب از سرشاخه‌هاي كارون در چهارمحال و بختياري به زاينده‌رود در سال‌هاي 1332 و 1364 با همين هدف ايجاد شد. اما به دنبال مشكلات كم‌آبي در مناطق پايين‌دستي همچون خوزستان اعتراضات آغاز شد. در سال 1391 گروهي از كشاورزان شرق اصفهان اقدام به شكستن لوله‌هاي انتقال آب به استان يزد كردند. يكي ديگر از اعتراضات به انتقال آب از زاينده‌رود در 8 آذر 1392 به وقوع پيوست. اين اعتراضات در سال‌هاي 1395 و 1396 و 1397 نيز تداوم يافت. اعتراضات آب در آذربايجان هم از سال 1388 در واكنش به خشك شدن درياچه اروميه شكل گرفت كه تا به امروز ادامه دارد. 

سابقه مشكل آب در خوزستان
اعتراضات آب در خوزستان محور اصلي بحث تحقيق حاضر است. نخستين اعتراضات به مشكل آب در خوزستان در سال 1379 به وقوع پيوست. مردم در اعتراض به كيفيت نامطلوب آب با در دست داشتن بشكه‌هاي بيست ليتر آب در مقابل فرمانداري اين شهر تجمع و تلاش كردند فرياد اعتراض خود را به گوش مسوولان برسانند. اين تجمع به خشونت كشيده شد. اعتراض بعدي سال بعد يعني خرداد 1380 در خرمشهر به وقوع پيوست. مردم ضمن تعطيل كردن مغازه‌ها و بازار مقابل فرمانداري شهر تجمع كردند و انحراف آب كارزون به بهمن شير را محكوم كردند. در اين تجمع امام جمعه خرمشهر نيز حضور داشت. به نوشته اين تحقيق هيچ گزارشي از نتايج اين اعتراضات منتشر نشد. 
دو سال بعد مردم شهرك صباغان در ماهشهر در اعتراض به قطع آب و برق در منطقه دست به اعتراض زدند و جاده بندر امام ماهشهر را براي ساعاتي محدود كردند. سال بعد يعني در سال 1383 تجمع اعتراضي از سوي انجمن صنفي كشاورزان خوزستان در اعتراض به انتقال آب به كرمان و رفسنجان برگزار شد. در 14 مرداد 1383 عبدالله كعبي، نماينده آبادان در مجلس شوراي اسلامي، در گفت‌وگو با خبرگزاري كار ايران به مساله فروش آب به كويت و انتقال آن به كرمان اعتراض كرد. در سال 1387 بار ديگر خبر از دو اعتراض در خوزستان منتشر شد. اولي چهارم تير ماه كه آباداني‌ها با تجمع در مقابل فرمانداري به مساله آب و كيفيت آن اعتراض كردند، دومي مربوط به كشاورزان دزفولي بود كه چهارم شهريور در مقابل فرمانداري شهر به تقسيم‌بندي آب كشاورزي، انجام نشدن تعهدات دولت و عدم برنامه‌ريزي دولت براي حل مشكل كم‌آبي اعتراض كردند.  دوام مساله آب و اعتراض به برداشت بي‌رويه از كارون، در سال 1392 سلسله تجمعاتي را تحت عنوان «زنجيره انساني حمايت از كارون» در پي داشت. اين تجمعات دست كم شش‌بار به وقوع پيوست. اولين آنها در 24 مهر در ساحل كارون در اهواز و آخرين آنها در 28 آذر ماه با حضور هزاران نفر از اهالي. در تجمع پاياني هيچ يك ازنمايندگان و اعضاي شورا شركت نكردند. اين اقدامات اما نتيجه موثري در پي نداشت، به گونه‌اي كه هفده سال بعد داستان آب در غيزانيه در كنار اهواز باقي بود و در روز سوم خرداد 1399 همزمان با سالروز آزادي خرمشهر مردم منطقه به خيابان‌ها آمدند. 

استان بي‌دفاع
نويسندگان مظاهرات سلميه، براي بررسي ريشه‌هاي معضل آب خوزستان، بعد از گزارش اجمالي از تاريخچه اعتراضات آبي در ايران بعد از انقلاب و ارايه فصلي با موضوع حق دسترسي به آب، در فصل سوم به خوزستان مي‌پردازند و ويژگي‌هاي جغرافيايي، فرهنگي، سياسي، اقتصادي، جمعيتي و مردم‌شناختي اين استان را مورد بررسي قرار مي‌دهند و سطح توسعه‌يافتگي يا توسعه‌نيافتگي مناطق مختلف اين استان را با عدد و رقم نشان مي‌دهند.
فصل چهارم با عنوان «اعتراضات آب از خوزستان تا ايران» اصلي‌ترين بخش اين تحقيق است. نويسندگان كه پيش‌تر در فصل اول به اجمال سابقه اعتراضات آبي در خوزستان را شرح داده بودند (بالاتر اشاره شد)، در اين بخش مستقيما به اعتراضات سال 1400 پرداختند. وضعيت نامطلوب هورها و اثرات آن بر زندگي و معيشت افراد محلي از اصلي‌ترين محرك‌هاي شروع اعتراضات جديد بود. خوزستان سال 1400 را با گرماي غيرقابل تحملي شروع كرد كه علت آن تقويت سامانه جنب حاره‌اي و استقرار هواي بسيار گرم در اين منطقه بود. كم‌آبي رودخانه كرخه مشكلات فراواني را براي كشاورزان اين منطقه ايجاد كرد كه انتشار تصاوير آن واكنش‌ها و اعتراضات فراواني را به دنبال داشت. در روز 19 تير 1400 اهالي شهرستان‌هاي دشت آزادگان و هويزه كه اغلب از كشاورزان و دامداران زيان ديده اين منطقه بودند، مقابل دادگستري تجمع اعتراضي كردند. يك هفته بعد 24 تير تجمعات اعتراضي مردم به ساير بخش‌ها كشيده شد و شهرهاي اهواز، آبادان، حميديه، بستان، سوسنگرد و بندر ماهشهر در واكنش به بحران آب اعتراض كردند. به نوشته اين تحقيق اعتراضات نخست در مناطق عرب‌نشين و ساكنان اطراف هور آغاز شد و درنهايت به مناطق شمالي و شرقي استان مثل ايذه و اطراف دزفول گسترش يافت. به اعتقاد كيوان لطفي، يكي از تحليلگراني كه در اين تحقيق از او نقل شده، نقش روابط سنتي قومي در شكل‌گيري اين اعتراضات را بايد درنظر گرفت. 
عبدالله سلامي نيز مجموعه‌اي عوامل محلي و ملي را در وقوع اين اعتراضات دخيل مي‌داند. اين عوامل از ديد او عبارتند از: 
- نپرداختن به اجراي اصل 15 و 19 قانوني اساسي مربوط به استيفاي حقوق اقوام و اقشار جامعه
- وقوع جنگ مخرب 8 ساله
- عدم موفقيت در امر بازسازي مناطق جنگي
- مهاجرت جنگ‌زدگان از مناطق جنگي و پناه بردن به مناطق امن خوزستان و ساير نقاط كشور
- بالا رفتن نرخ بيكاري
- محدود كردن استفاده مردم خوزستان از منابع آب در اجراي طرح‌هاي ملي
- ظهور رقابت‌هاي قومي بر سر بهره‌برداري از منابع و منافع استان 
- اعمال سياست‌هاي متمركز و محدود شدن اختيارات محلي
- فقدان يا ناكارآمدي يك لابي قوي در سياست‌هاي بخشي‌نگر و متمركز كشور
- سوء مديريت و عدم ثبات در اداره كردن استان
- محدود كردن منابع از جمله مصارف آب
- اجراي طرح‌هاي انتفاعي ملي غلط مغاير با طبيعت استان و صدمه زدن به اكوسيستم و محيط‌زيست استان
فصل چهارم كتاب، گزارشي تفصيلي از روند اعتراضات و واكنش‌ها به آنها را ارايه مي‌دهد. نويسندگان به اين منظور، از گزارش‌ها و اخباري كه در رسانه‌هاي رسمي منتشر شده استفاده كرده‌اند و با دقت موضوعاتي چون مكان‌ها و زمان‌هاي اعتراضات، ابعاد خشونت، تركيب سني و قومي و جنسيتي معترضان و شعارهاي آنها را بررسي كرده‌اند. همچنين گزارش دقيقي از واكنش‌هاي رسمي و غيررسمي افراد و گروه‌هاي رسمي داخل كشور و فعالان جامعه مدني نسبت به اين وقايع ارايه كرده‌اند. 

پاراديم آب
آب از ديد نويسندگان اين تحقيق نه يك معضل طبيعي و زيست محيطي كه مساله‌اي اجتماعي است. به نظر ايشان وقتي درباره مشكل آب صحبت مي‌كنيم، از يك فرابحران سخن مي‌گوييم كه تمام حيات و ممات جامعه را متاثر ساخته است، به همين دليل براي پرداختن به موضوع آب بايد از «پارادايم آب» در علوم انساني سخن بگوييم. در اين پارادايم از فرآيندهاي مختلف تاريخي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي بحث مي‌شود كه به واسطه آنها شرايط زيست محيطي خاص كنوني ايجاد شده است. آب با بسياري از ابعاد زندگي مردم مرتبط است و نمي‌توان آن را به مصارف آشاميدن و كشاورزي و صنعتي آن محدود ماند. برخي از مهم‌ترين مسائلي كه جامعه ايران در حوزه آب و بحران آب با آن مواجه است، به نظر نويسندگان عبارتند از: آلودگي آب شرب برخي از مناطق كشور، تنش و درگيري در برخي از مناطق كشور بر سر حق‌آبه‌ها و انتقال آب بين‌بخشي، تنش بر سر حق آب ايران با چند كشور همسايه، تناسب نداشتن صادرات برخي محصولات كشاورزي با ميزان آب موردنياز اين محصولات، صادر كردن برخي از محصولات صنعتي مانند فولاد بدون توجه به آب موردنياز آن، خشك شدن برخي درياچه‌ها، تالاب‌ها و رودخانه و ايجاد گرد و غبار شديد در اين مناطق، مهاجرت بخش زيادي از روستاييان به دليل شرايط نامناسب زندگي در روستاها در اثر كم‌آبي، درك نادرست بخش بزرگي از جامعه از موضوع آب، بالا بودن سرانه مصرف آب در بخش خانگي نسبت به سرانه مصرف در جهان، فرونشست زمين و غيرقابل استفاده شدن بخش بزرگي از زمين‌هاي كشاورزي، تخليه آبخوان‌ها، كم بودن راندمان آبياري به خصوص در سيستم‌هاي آبياري سطحي و...

رويكردهاي سه‌گانه در تحليل بحران
نويسندگان در بخش پاياني كتاب سه رويكرد كلي در مواجهه با اين بحران را معرفي مي‌كنند. نخست رويكردي كه مي‌كوشد تنها با مديريت آب و حل مشكل آب‌رساني مساله را حل كند. رويكرد دوم مشكل را در حكمراني آب مي‌داند، يعني آن را ناشي از اختلالي ساختاري مي‌داند. اما رويكرد سوم كه از جانب خود نويسندگان ارايه شده، بحران آب را يكي از مجموعه بحران‌هاي ساختاري كنوني و مرتبط با مجموعه شرايط مي‌داند و معتقد است براي حل آن بايد به اصلاح ساختارهاي متفاوت سياسي و اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي پرداخت. بدين منظور بايد سه سطح كلان، ميانه و خرد را از هم متمايز كرد. در سطح كلان سياست‌ها و برنامه‌اي فرابخشي موردتوجه قرار مي‌گيرد. در سطح ميانه كژكاركردهاي نهادي مورد بحث قرار مي‌گيرد و در سطح خرد، به مسائل محلي و عوامل تشديد‌كننده مثل الگوي نامناسب مصرف آشاميدني و كشاورزي و صنعتي و شرايط آب و هوايي منطقه و سوءمديريت محلي توجه مي‌شود. كوتاه سخن آنكه از ديد سعيد مدني و همكارانش، بحران يا فرابحران يا معضل آب، نه معضلي امنيتي و نه مشكلي زيست محيطي كه مساله‌اي اجتماعي است و براي مواجهه با آن بايد مجموعه ابعاد اجتماعي و فرهنگي و سياسي و اقتصادي آن را در نظر گرفت.


آب از ديد نويسندگان اين تحقيق نه يك معضل طبيعي و زيست محيطي كه مساله‌اي اجتماعي است. به نظر ايشان وقتي درباره مشكل آب صحبت مي‌كنيم، از يك فرابحران سخن مي‌گوييم كه تمام حيات و ممات جامعه را متاثر ساخته است، به همين دليل براي پرداختن به موضوع آب بايد از «پارادايم آب» در علوم انساني سخن بگوييم.

آب با بسياري از ابعاد زندگي مردم مرتبط است و نمي‌توان آن را به مصارف آشاميدن و كشاورزي و صنعتي آن محدود ماند. برخي از مهم‌ترين مسائلي كه جامعه ايران در حوزه آب و بحران آب با آن مواجه است، به نظر نويسندگان عبارتند از: آلودگي آب شرب برخي از مناطق كشور، تنش و درگيري در برخي از مناطق كشور بر سر حق‌آبه‌ها و انتقال آب بين‌بخشي، تنش بر سر حق آب ايران با چند كشور همسايه.

از ديد سعيد مدني و همكارانش، بحران يا فرابحران يا معضل آب، نه معضلي امنيتي و نه مشكلي زيست محيطي كه مساله‌اي اجتماعي است و براي مواجهه با آن بايد مجموعه ابعاد اجتماعي و فرهنگي و سياسي و اقتصادي آن را در نظر گرفت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون