• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5382 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۳۰ آذر

جنبش‌هاي اجتماعي در پهنه ناخودآگاه جمعي

جامعه به حركت خود ادامه مي‌دهد

مرتضي ويسي

با نگاهي ساده به تاريخ جنبش‌ها و خيزش‌هاي اجتماعي و همچنين مطالبات آنها مي‌توان به يك نتيجه ساده دست پيدا كرد؛ هيچ جنبش و حركت اجتماعي در تاريخ وجود ندارد كه با سركوب و محدوديت به پايان خود رسيده و به فراموشي سپرده شده باشد. مهم‌ترين ويژگي جنبش‌ها به خصوص جنبش‌هاي اجتماعي در جهان مدرن تداوم و پيوستگي آنها در پهنه تاريخ بوده است. اين موضوع درباره حركت‌هاي كور و كوتاه‌مدت مانند جنبش پليبين‌ها (پابرهنگان) نيز صدق مي‌كند. همان‌گونه كه مارتين براو در كتاب «تجربه پليبيني» نشان مي‌دهد خيزش‌هاي به ظاهر بي‌هدف و بي‌سر فقرا و پابرهنگان در طول تاريخ، هيچ‌گاه آن‌گونه كه نشان داده شده است بي‌تاثير نبوده بلكه اين حركت‌ها به تدريج مقدمه تحولات و اتفاقات بزرگ‌تري در طول تاريخ بعد از خود بوده‌اند. به عبارت ديگر هيچ مطالبه و صدايي در تاريخ با سركوب به فراموشي و نسيان سپرده نمي‌شود. براساس نظريه روانكاوانه لكان درباب سوژه، انسان‌ها به علت اميال سركوب شده‌شان در دوران كودكي، با فقدان اوليه دروني شكل گرفته‌اند: فقداني كه فرد را مدام به ستوه مي‌آورد و خود را به اشكال مختلف بروز مي‌دهد. با اينكه اين اميال عمدتا در سطح ناخودآگاه باقي مي‌مانند، «وعده يا نويد» ارضاي اين اميال آنها را زنده نگه مي‌دارد. پس فقدان هستي‌شناسانه، فقداني برسازنده است و سوژه برمبناي تقلاي دايم براي پوشاندن يا پر كردن اين فقدان ساخته مي‌شود. درواقع سوژه مادامي كه اسير اين شكل از وعده‌هاي ناخودآگاه خود قرار داشته باشد به هيچ عنوان نمي‌تواند آرام بگيرد و اين امر راز برساختن جهان جديد براي سوژه است. 
بر اين اساس خيزش‌هاي اجتماعي را كه براساس يك فقدان شكل مي‌گيرند، مي‌توان به اين سوژه لكاني تشبيه كرد. به اين معنا، فقدان‌هاي اجتماعي كه در بخشي از آن در قامت مطالبات، شعارها و كنش‌هاي اجتماعي نمايان مي‌شود داراي ابعاد پنهاني هستند. اين اميال و خواسته‌ها با اينكه ممكن است سركوب شوند اما در يك سطح ناخودآگاه باقي مي‌مانند و تا زماني كه به ارضاي اين ميل سركوب شده دست پيدا نكند آرام و قرار نخواهد گرفت. به اين جهت مي‌توان گفت فقدان در جنبش‌هاي اجتماعي ميلي برسازنده است كه با ممانعت‌هاي تلويحي مانند سركوب به هيچ عنوان حذف و ناپديد نمي‌شوند بلكه ممكن است كه براي مدت كوتاهي به خواب رفته اما يقينا جايي از تاريخ بيدار شده و تاثير خود را به‌جا مي‌گذارد. حال ممكن است اين سوال پيش بيايد جنبش‌هاي اجتماعي كه تحت تاثير يك ناخودآگاه جمعي مبتني بر فقدان قرار دارند بدان معنا نيست كه از ساخت يك جهان جديد ناتوان هستند؟ آيا اين‌گونه نيست كه جنبش‌ها بايد تحت يك وضعيت كاملا خودآگاه و برنامه مشخص قرار داشته باشند؟
نكته مهم درباره اين وجه از حركت‌هاي اجتماعي، مساله وجه سلبي و قاعده نفي آنها است. به اين معنا كه جنبش‌هاي اجتماعي همواره در پي نفي يا سلب چيزي هستند كه مانع از دستيابي و ارضاي ميل سركوب شده است. طلب امري كه منكوب شده است. سلب و نفي آغاز و قدم هر حركت اجتماعي مبتني بر فقدان است. اين موضوع را هگل به گونه‌اي ديگر بازتاب مي‌دهد. به نظر هگل نفي، حالتي از محروميت است كه سوژه را به چاره جويي مي‌كشاند. بدين‌سان نفي، خصلتي مثبت دارد. اين‌گونه است كه زماني جنبشي اجتماعي شكل مي‌گيرد و با اين برچسب مواجه مي‌شود كه شما مي‌دانيد چه نمي‌خواهيد اما نمي‌دانيد چه مي‌خواهيد بايد اين نظر هگل را به پيش كشيد. نفي به مثابه نخواستن قدم اول ساخت هر جهان جديد است و زماني كه اين شكل از نفي محروميت را ايجاد كند خود به خود سوژه به فكر ساخت جهان جديد مي‌افتد.
در كل بايد پذيرفت حركت‌هاي اجتماعي مسير خود را طي مي‌كنند. هر روايتي از سركوب يا برچسب‌هاي محافظه‌كارانه تنها مانعي كوتاه‌مدت براي يك جنبش اصيل اجتماعي است. با نگاهي كوتاه به تاريخ ايران معاصر به خصوص تاريخ ايران بعد مشروطه اين امر به خوبي نمايان است. مطالبات و خواسته‌هايي كه مردم ايران در دوران پيشا مشروطه مطرح كردند تا همين امروز هم در بيان و خواسته‌هاي مردم مشهود است. خواسته‌هايي مانند قانون، عدالت، برابري، آزادي و... از مهم‌ترين مفاهيمي هستند كه در بيان‌ها و نوشته‌ها و حتي كنش‌هاي مردم و روشنفكران آن زمان كاملا عيان است. درواقع هيچ كدام از خواست‌ها و مطالبات مردم ايران در طول تاريخ به فراموشي سپرده نشد و تنها با فراز و فرودهايي همراه شد اما درنهايت مسير خود را ادامه داد. هر چند بسياري از اين مطالبات و خواسته‌ها با سد حاكميتي مواجه شد اما هيچ‌گاه فروخفته و مرده نشدند و هر زمان كه حكومت‌ها صداي واقعي اين مطالبات را شنيدند و با مردم همراهي كردند (هر چند بسيار كوتاه و خفيف) جامعه آرام و پرنشاط بوده وگرنه غير از آن جامعه ايران همواره پر از غليان و جوشش براي طلب زندگي بوده است و تا اطلاع ثانوي اين است قصه و زندگي ما در اين پهنه خاكي يعني ايران.
پژوهشگر علوم اجتماعي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون