• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5384 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۳ دي

براي زادروز كيومرث پوراحمد

فيلمساز صميمي و بي‌حاشيه

اميد جوانبخت

«كيومرث پوراحمد» را مي‌توان يكي از  با احساس‌ترين و دلي‌ترين فيلمسازان پس از انقلاب دانست كه تعدادي از بهترين آثار مرتبط با نوجوانان را در كارنامه كاري خود ثبت كرده است. او با پشتوانه دستياري و آموخته‌هايش از «نادر ابراهيمي» (كه دريايي از دانستگي بود) و حمايت‌هاي بيشتر معنوي سيدمحمد بهشتي (در دوران حضور نسبتا كوتاهش در تلويزيون) چند فيلم تلويزيوني همچون «باران»، «خارك» و «خليج‌فارس جغرافياي فقر و غنا» را در ابتداي دهه شصت ساخت. نگاه صادق و صميمي‌اش باعث شد كه بهشتي در ابتداي دوران مسووليتش در ارگان تازه تاسيس «فارابي» در سال 62 با ساخت اولين فيلم سينمايي بلندش به نام «تاتوره» موافقت و زمينه توليد آن را فراهم كند. او با فاصله‌اي كوتاه فيلم «بي‌بي ‌چلچله /63» را نيز ساخت كه همچون فيلم اول در آن از حضور زنده‌ياد «داود رشيدي» بهره برد و حضور جدي رشيدي با آن كلاه و هيبت يك راننده كاميون، رابطه تدريجي و پرنوسانش با آن نوجوان معصوم فيلم را به خوبي باورپذير مي‌ساخت. بي‌بي ‌چلچله فيلم ساده و دلنشيني بود كه همچون «جاده‌هاي سرد /جعفري جوزاني» با الگوهاي مديران آن سال‌ها كه مبناي‌شان حذف همه جذابيت‌هاي فيلم‌هاي قبل از انقلاب بود (خصوصا نقش و بازيگران زن) جور در مي‌آمد. در نيمه اين دهه پوراحمد دوباره براي تلويزيون فيلم‌هاي «گاويار» و «آلبوم تمبر» را با محوريت نوجوانان ساخت. نوع روابط و داستان فيلم‌ها در عين سادگي بسيار جذاب و گيرا بود و مي‌توانست علاوه بر مخاطب نوجوان، بزرگسالان را نيز با خود همراه كند و اين كار به نظرم بزرگ‌ترين رمز موفقيت آثار پوراحمد به حساب مي‌آيد كه در سريال بعدي‌اش يعني قصه‌هاي مجيد /70 به اوج خود رسيد. پوراحمد از 
پس زمينه و فضاي معماري نيز بهترين استفاده را در پيشبرد و جذابيت داستان مي‌كند. فضاي جنوب در فيلم‌هاي اوليه، حال و هواي شمال در فيلم گاويار، لهجه و بافت زيباي يزد در آلبوم تمبر و بهره از لهجه شيرين، معماري و فضاي شهري زيباي اصفهان به عنوان زادگاهش در قصه‌هاي مجيد بهترين استفاده را مي‌كند. او فيلم اجتماعي «لنگرگاه /67» را با محوريت دو نوجوان كه به دليل شرايط نامطلوب خانواده از خانه مي‌گريزند و «شكار خاموش /68» را با موضوعي فانتزي-كمدي (كه در آن سال‌ها اين جنس فيلم‌ها با فيلم‌هايي چون گلنار، دزد عروسك‌ها، سفر جادويي و... بسيار مورد اقبال مخاطبان بود) درباره يك شكاربان و فرزند نوجوانش را نيز در همان سال‌ها مي‌سازد. پوراحمد در عين فعاليت حرفه‌اي همراهي و دستياري فيلمساز خوش‌فكري چون زنده‌ياد «كيارستمي» را نيز در «خانه دوست كجاست؟ /65» از دست نمي‌دهد كه شرح سفرش براي يافتن خانه دوست را در كتابي كه درباره اين فيلم منتشر شد مكتوب كرده است. قصه‌هاي مجيد كه تلفيقي فوق‌العاده از داستان‌هاي ساده «هوشنگ مرادي كرماني»، خاطرات و تجربيات پوراحمد از فرهنگ و آداب و رسوم زادگاهش اصفهان و تبحر او در كارگرداني روايتي گيرا 
و بي‌تكلف با حضور و بهره از بازيگران غيرحرفه‌اي و بومي بود كه نقطه عطف مهمي در كارنامه كاري‌اش به حساب مي‌آيد. او چند فيلم نيز برمبناي قصه‌هاي مجيد ساخت كه «شرم»، «صبح روز بعد»، «سفرنامه شيراز» و «نان و شعر» از آن جمله‌اند. در سال 73 فيلم موفق «به خاطر هانيه» را در فضاي بوشهر و جنوب ساخت كه از حيث محور قرار دادن يك نوجوان در امتداد ساير آثارش قرار داشت. تلاش پايان‌ناپذير نوجوان فيلم كمي يادآور دوندهِ نادري نيز بود. پوراحمد در «خواهران غريب»اش كه برداشتي از يك داستان خارجي نوشته «كستنر» بود (دو نيمه سيبِ عياري نيز برداشت ديگري از اين داستان بود) در كنار دو خواهر دوقلوي نوجوان فيلم با آوردن بازيگراني چون زنده‌ياد «خسرو شكيبايي» و «افسانه بايگان»، حضور پدر و مادر آنها و به تبع آن جنبه ملودرام فيلم را نيز پررنگ‌تر كرد و بسيار هم مورداستقبال قرار گرفت. در دهه هفتاد با گسترش پخش سريال‌هاي پليسي خارجي همچون «كارآگاه كاستر، دِرِيك، پوآرو، كميسر ناوارو، كارآگاه و ركس» از تلويزيون، تبِ ساخت اين‌گونه آثار به فيلمسازان ايراني نيز سرايت كرد، اما پوراحمد برخلاف فيلمسازان ديگري كه در اين عرصه تجربه كردند (همچون حميد تمجيدي در «مزد ترس» و محسن شاه‌محمدي در «كلانتر») تلاش كرد كه در سريال «سرِنخ» به جاي تمركز بر نحوه جنايت و ماجراهاي مهيجِ يافتن قاتل، بر شخصيت‌پردازي و روابط انساني پليس اصلي، دستيارش و متهمان و نيز روابط عِلّي و معلولي منطبق بر واقعيت‌ها در ايران به سريال پليسي‌اش رنگ و بويي بومي ببخشد كه البته تاحدود زيادي نيز موفق بود. لهجه اصفهاني پليس اصلي كه معمولا با لباس معمولي غير فرم در سريال حضور داشت و نيز نقش نسبتا پررنگ مادرش در داستان نيز در اين زمينه موثر بود. پس از سرنخ او در آن سال‌ها تلاشي هم كرد تا فيلمي درباره زندگي محمدرضا شاه بسازد كه هر چند برمبناي دلمشغولي‌هاي كارنامه‌اش كمي تعجب برانگيز بود اما با نگاه پوراحمد و بازي پرويز پرستويي مي‌توانست زاويه نگاه جديدي را به بخش‌هايي از تاريخ معاصر داشته باشد كه متاسفانه به فيلمبرداري نرسيد و پوراحمد فيلمنامه‌اش را منتشر كرد. او در ابتداي دهه هشتاد و در گذر از پنجاه سالگي فيلم متفاوت «شب يلدا» را ساخت كه هم از جهت محوريت يك شخصيت ميانسالِ تنها شده و هم خلوت بودن داستان و فضاي فيلم كارمتفاوتي در كارنامه‌اش به حساب مي‌آمد كه البته با تبحر وي و حضور غافلگيركننده «فروتن» تبديل به يكي از آثار مهمش نيز شد. «گل يخ /83» و «نوك برج /84» تجربياتي بودند كه خارج از روال فيلمسازي او (دغدغه‌هاي نوجوانان و عدم استفاده از بازيگران اصطلاحا ستاره) بودند و به نظر بيش از سينما دل در گرو گيشه سينما داشتند كه البته اين وسوسه همواره براي فيلمسازان مستقل هست تا با عايدي اين‌گونه آثار بتوانند با دستي بازتر به دغدغه‌هاي‌شان بپردازند و مهم اين است كه تعداد و كيفيت آنها تبديل به وجه غالب فيلمساز نشود كه خوشبختانه نشد و فيلم بعدي‌اش «اتوبوس شب /85» فيلمي بود كه هر چند ظاهري جنگي داشت اما بيشتر در فضاي محدود يك اتوبوس به شخصيت‌پردازي نوجوان اصلي فيلم با راننده و چند اسير همراه‌شان مي‌پرداخت و نوسانات رابطه نوجوان با راننده كمي هم يادآور بي‌بي چلچله بود. به تدريج اما پوراحمد از مسير و آثاري كه هميشه تاييد صاحب‌نظران و منتقدان و استقبال تماشاگران را به همراه داشت دور شد. «پرانتز باز /89» سريال خوبي بود كه توفيقي همپاي سريال‌هاي قبلي‌اش نيافت و «پنجاه قدم آخر /92» دومين ساخته‌اش در فضايي جنگي نيز آنچنان تاثيري نداشت كه در ياد بماند و بازخورد مطلوبي هم نيافت. «كفشهايم كو /94» با پرداختن به فردي كه در آستانه پيري با نشانه‌هاي آلزايمر روبه‌رو مي‌شود، بيانگر ترس‌ها و دغدغه‌هاي پوراحمد در آستانه هفتاد سالگي و درگذشت مادرش به همين بيماري بود و با اينكه فيلم شريف و خوبي بود ولي بازهم نتوانست اقبالي همچون اغلب آثار قبلي‌اش ازسوي منتقدان و تماشاگران بيابد. «تيغ و ترمه /97» آخرين فيلم اكران شده‌اش نيز همين سرنوشت را پيدا كرد. متاسفانه فيلم اخيرش هم به دلايل نامعلومي در ميانه فيلمبرداري متوقف شده است. تغيير دغدغه‌هاي فيلمساز در شرايط سني كنوني، تغيير توقعات و انتظارات نسل جوان به عنوان اصلي‌ترين گروه مخاطبين فيلم‌ها، وضعيت آشفته توليد فيلم، تهيه سرمايه، هفت‌خوان مجوزها، نحوه اكران و توزيع و بالاخره تاثيرات پيدا و پنهان دوران كرونا و تلاطمات اجتماعي كنوني را مي‌توان از عواملي برشمرد كه نه فقط پوراحمد بلكه براي تقريبا همه فيلمسازان كاربلد، دغدغه‌مند و مستقل، دل و دماغ و مجالي نگذاشته تا بتوانند با خيالي آسوده و بهره از تجارب سال‌هاي فعاليت و ذوق و تبحر ذاتي‌شان با خلق آثاري برجسته، توفيقات دوران گذشته خود را تكرار كرده و اثرگذار باشند. اين شرايط براي همه فيلمسازان فعال و موثر پس از انقلاب و دهه شصت نيز كمابيش صادق است از سيروس الوند و مهدي فخيم‌زاده گرفته تا محمدعلي سجادي و مهدي صباغزاده و... با اين حال حضور فرهنگي كيومرث پوراحمد كه هنرمندي متين، نويسنده‌اي با ذوق و شيرين‌نويس (جدا از دو كتاب وقايع‌نگاري پشت صحنه خانه دوست و خاطرات خودنوشتش در كتاب «كودكي نيمه تمام» نوشته‌هاي با احساس اين سال‌هايش گهگاه در مجله فيلم چاپ مي‌شود) و فيلمسازي كاربلد و بي‌حاشيه است، در اين وانفساي نان به نرخ روز خوردن‌ها غنيمتي است سخت كمياب و ارزشمند. اميد كه سلامت و فعاليت و خلاقيتش مستمر باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون