• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5409 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۳ بهمن

اروپا به يك استراتژي براي روسيه پس از پوتين نياز دارد

فارن پاليسي ايده‌هاي موازي در مورد وضعيت پساجنگ ميان روسيه و اروپا را بررسي كرد

اعتمادآنلاين| همزمان با برگزاري جلسه وزراي دفاع ناتو و ساير كشورها در پايگاه هوايي رامشتاين (پايگاه هوايي نيروي ايالات متحده و نيروهاي ناتو در خاك آلمان) و تلاش براي حل اختلاف‌ها بر سر تامين تسليحات سنگين مورد نياز اوكراين، واضح است كه ديدگاه‌هاي بسيار متفاوتي درباره پايان جنگ و آينده منطقه گفته و شنيده مي‌شوند. 
در ميان كشورهاي اروپايي، تفاوت‌هاي فاحشي در مورد سياست بلندمدت در قبال روسيه وجود دارد. اكنون حداقل سه اردوگاه يا رويكرد فكري وجود دارد كه هركدام تلاش مي‌كنند به مركز ثقل استراتژيك اروپا نسبت به تحولات روسيه و جنگ اوكراين تبديل شوند. 
اولين اردوگاه معتقد است كه مي‌تواند پس از پايان جنگ اوكراين، ساعت را به عقب برگرداند. ماه گذشته، اولاف شولتز، صدراعظم آلمان اعلام كرد كه روسيه بايد پس از جنگ اوكراين «به آغوش جامعه جهاني بازگردد» و روابط تجاري عادي با غرب را از سر بگيرد. ايده اصلي پشت اين رويكرد اين است كه مي‌توان اندك اندك پوتين را متوجه اشتباهاتش در به راه انداختن جنگ عليه ايران كرد و از او امتياز گرفت. در همين راستا، امانوئل ماكرون، رييس‌جمهور فرانسه به‌طور معمول بر گفت‌وگو با ولاديمير پوتين، رييس‌جمهور روسيه تاكيد كرده و مي‌گويد كه ساختار امنيتي جديدي را با مسكو متصور است كه «ضمانت‌هايي را براي روسيه» شامل خواهد شد. ضمانت‌هايي از جنس شرط‌هاي مدنظر ولاديمير پوتين با اين استدلال كه اين روسيه است كه از سوي غرب تهديد مي‌شود و نه اوكراين. اين رويكرد برخلاف ظاهر مصالحه‌جويانه آن ممكن است به تطويل درگيري هم منتهي شود زيرا مسائل اساسي با رفتار تهاجمي و تجديدنظرطلبانه روسيه را حل نمي‌كند. دغدغه‌هاي اقتصادي نيز اكنون كه اروپا منابع جايگزين موثري از گاز و نفت پيدا كرده، ضعيف‌تر به نظر مي‌رسد. 
اردوگاه دوم در ميان متحدان ناتو، به دنبال كسب اطمينان از پيروزي اوكراين در جنگ و محاكمه و روسيه به دليل جنايات جنگي است. بي‌رحمي‌اي كه روسيه در تجاوز به اوكراين از خود نشان داد به علاوه به چالش كشيده شدن نظم بين‌المللي و زيرپا گذاشته شدن احترام به تماميت ارضي ساير كشورها، اعضاي اردوگاه فكري دوم را وادار كرده تا استدلال كنند كه براي پيروزي آشكار اوكراين نياز است كه پوتين هيچ پاداشي دريافت نكند و حاكميت اوكراين بر كليت اين سرزمين هم اعاده شود. نخست‌وزير لهستان، در جريان سفر به كي‌يف در اواخر نوامبر 2022، اين موضوع را به وضوح بيان كرد: يا اوكراين پيروز مي‌شود يا اروپا مي‌بازد. اورسولا فون در لاين، رييس كميسيون اروپا، ينس استولتنبرگ دبيركل ناتو و رهبران مختلف اروپايي ديگر نيز اين ديدگاه را تكرار مي‌كنند. اصرار بر پيروزي آشكار اوكراين در اين جنگ معمولا با ميل به محاكمه جنايتكاران جنگي روسيه همراه است. اين هفته، پارلمان اروپا با اكثريت قاطع به ايجاد يك دادگاه كيفري بين‌المللي براي پيگيري محاكمه جنايتكاران جنگي روس راي داد. منطق اساسي در اينجا اين است كه براي بازگرداندن و حفظ صلح اروپا، هيچ جايگزيني براي شكست روسيه و محاكمه پوتين و همدستانش وجود ندارد.
ديدگاه سوم كه كمتر درباره آن شنيديم اين است كه اروپا تنها در صورتي روي امنيت كامل را به خود مي‌بيند كه روسيه از درون متحول شود. جنگ وحشيانه روسيه، ادعاهاي ارضي كلان كرملين بر سرزمين كشورهاي همسايه، سخن گفتن عيان رهبران و مبلغان روسيه از تمايل به نسل‌كشي و تحولاتي از اين جنس، تشابهات تاريخي دولت روسيه را با رژيم نازي يادآوري و برخي از تحليلگران را وادار كرد خواستار يك روسيه اساسا متفاوت شوند. براساس اين ديدگاه، روسيه خواه از طريق تمركززدايي، دموكراسي‌سازي يا انحلال بايد تغيير كند. روسيه بايد تغيير كند تا از جنگ‌هاي بيشتر اين كشور عليه همسايگان جلوگيري شود. به عنوان مثال، لخ والسا، رييس‌جمهور سابق لهستان زماني پيشنهاد كرده بود كه براي جلوگيري از جنگي ديگر در پنج يا 10 سال آتي روسيه يا بايد دموكراتيزه شود يا از قدرت آن كاسته شود. يكي از دلايلي كه حاميان اين رويكرد مطرح مي‌كنند اين است كه هرگونه آتش‌بس يا توافق صلح با روسيه‌اي كه از درون تغيير نكرده ذاتا بي‌ثبات و فقط مقدمه‌اي براي يك درگيري در آينده خواهد بود. در حالي كه تغيير بنيادي تنها مي‌تواند از داخل توسط روس‌ها هدايت و ايجاد شود اما مي‌توان از خارج اين مساله را تشويق كرده و مورد حمايت قرار داد. 
 از آنجا كه ديدگاه‌هاي شولز و ماكرون در اروپا به‌طور فزاينده‌اي مورد بي‌توجهي قرار گرفته و تا حدودي هم مي‌توان گفت كه طرد شده‌اند، به نظر مي‌رسد سياست‌گذاران اروپا به سمت پذيرش نياز به شكست روسيه و شايد حتي دگرگوني داخلي اساسي اين كشور تمايل دارند. از سوي ديگر اندك‌اندك مشخص مي‌شود كه با باقي ماندن پوتين در قدرت، نمي‌توان منافع اصلي اروپا در صلح، رفاه و دموكراسي را تامين كرد. بنابراين به نظر نمي‌رسد كه اگر گزينه زمان را به عقب برگردانيد (پيش از آغاز جنگ اوكراين) حتي در وهله اول يك گزينه واقعي بود اما با گذشت زمان ديگر غيرممكن به نظر مي‌رسد حتي اگر اروپا بتواند تاثير مستقيمي بر خروج پوتين از قدرت داشته باشد، تاريخ معاصر تلاش‌هايي براي تغيير نظام‌ها نشان مي‌دهد كه نمي‌توان به چنين سناريويي دل خوش كرد. 
اين ديدگاه كه اين غائله بايد با شكست قطعي روسيه به پايان برسد با تغيير در جريان نبرد محبوبيت بيشتري هم پيدا كرده است. عرضه گسترده تسليحات به اوكراين - عمدتا توسط ايالات متحده و البته بريتانيا، آلمان، لهستان و ساير كشورها - به كي‌يف اين امكان را داده است كه بخش‌هاي قابل توجهي از خاك خود را بازپس گيرد. با آشكار شدن جنايات جنگي وحشتناك روسيه در شهرها و روستاهاي آزاد شده، كشورهايي مانند لهستان و كانادا تيم‌هاي دادستان ويژه‌اي را براي تحقيق و جمع‌آوري شواهد ايجاد كرده‌اند تا براي پيگرد نهايي تحت مكانيسم‌هاي قانوني داخلي يا بين‌المللي آماده شوند.
از آنجايي كه رهبران اروپايي اين روزها بيش از پيش به شرايط پساجنگ فكر مي‌كنند، بايد حداقل به سه سوال مهم پرداخته و پاسخي براي آنها بيابند. 
اول، اروپا در حال حاضر بايد چه نوع تعهد امنيتي بلندمدتي را به اوكراين بدهد؟ به عنوان مثال، اتحاديه اروپا مي‌تواند بودجه قابل توجهي را - مثلا 100 ميليارد يورو طي 10 سال - به پروژه «تسهيلات صلح اروپا براي تامين مالي تسليحات داده شده به اوكراين اختصاص بدهد. اين مساله به بازگرداندن تعادل ميان كمك‌هاي اروپا و امريكا به اوكراين كمك مي‌كند چرا كه ايالات متحده تامين بيش از 75 درصد از كمك‌هاي نظامي به اوكراين در سال 2022 را برعهده داشته است. همزمان اتحاديه اروپا مي‌تواند «ماموريت كمك نظامي» خود را كه در اكتبر 2022 براي آموزش 15 هزار سرباز اوكرايني آغاز شد گسترش داده و توانايي‌هاي نظامي كلي  اوكراين  ر ا  توسعه  بدهد. 
دوم، آيا بدون درخواست علني براي تغيير نظام در روسيه، راه‌هاي سبك‌تري براي متزلزل كردن جايگاه پوتين در كرملين وجود دارد؟ كشورهاي اتحاديه اروپا مي‌توانند نامزدهاي بالقوه‌اي را كه ممكن است جايگزين ولاديمير پوتين شوند، ارزيابي كنند.
 فراتر از مساله غرامت جنگي، سياستمداران اروپايي بايد ضمانت‌هاي امنيتي را كه روسيه براي جلوگيري از درگيري مكرر با همسايگان خود ارايه دهد، مشخص كنند. اين سياست دقيقا برعكس اشتباه ماكرون مبني بر اينكه اين روسيه است كه بايد در برابر همسايگان خود محافظت شود، است. اگرچه روسيه سابقه طولاني جنگ با اروپا و غرب دارد، اما دو دهه اخير 2011-1999 رابطه بي‌دردسري با اروپا داشته كه مي‌تواند به عنوان يك راهنماي مفيد مورد استفاده قرار بگيرد. شايد امروز تكرار آن رابطه نسبتا آرام دور از دسترس به نظر برسد، اما غيرممكن نيست.
سوم، سياست اتحاديه اروپا در قبال بلاروس و اين منطقه در سطح وسيع‌تر چگونه بايد باشد؟ اتحاديه اروپا مي‌تواند راه‌هايي براي حمايت از ديگر كشورها در برابر مداخله روسيه و اعمال فشار بر شركاي روسيه و حاميان آن در منطقه جست‌وجو كند. به عنوان مثال، شكست آشكار روسيه مي‌تواند فرصتي براي پايان دادن به اصطلاح مناقشه در مولداوي، انحلال كشور دست‌نشانده روسيه، ترانس نيستريا و كمك به دموكراسي شدن بلاروس باشد. اين امر همچنين به تضعيف ساير رژيم‌هاي اقتدارگرا كه به حمايت كرملين متكي هستند، كمك مي‌كند. استراتژي، فرآيند تصميم‌گيري معكوس و عمدي است و هيچ تضميني براي موفقيت آن وجود ندارد اما داشتن يك چارچوب مفهومي كه رشته‌هاي مختلف سياست را در كنار هم قرار مي‌دهد، حداقل شانس دستيابي به آنچه مي‌خواهيد را افزايش مي‌دهد. به نظر مي‌رسد بسياري از رهبران اروپايي حتي در مورد حياتي‌ترين موضوعات مانند اهداف اروپا در قبال روسيه هم راهبرد و استراتژي ندارند. با توجه به شكست احتمالي روسيه و آشفتگي‌هاي احتمالي پس از جنگ، اين وضعيت فقدان استراتژي بايد به سرعت تغيير كند. 
ولاديمير پوتين، رييس‌جمهور روسيه پس از آغاز يك جنگ خشن بي‌معنا، بي‌رحمانه و ناموفق، بعيد است كه همچنان جان سالم به در برده و در قدرت بماند. رهبران اروپايي بايد براي اين احتمال آماده شوند و به دنبال جانشيني باشند كه بتوانند با او كار كنند. البته در درجه اول، آنها بايد تلاش‌هاي خود را براي كمك به پيروزي اوكراين افزايش  بدهند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون