• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5424 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۲۳ بهمن

نگاهي به فيلم «چپ راست» ساخته حامد محمدي

ديرهنگام

مازيار معاوني

اولين و البته مهم‌ترين نكته‌اي كه پس از تماشاي چهارمين ساخته سينمايي بلند حامد محمدي يعني فيلم «چپ راست» به ذهن مخاطب‌ِ كمي آشنا با دو مقوله سينما و سياست به ذهن خطور مي‌كند ديرهنگام بودن ساخت اين فيلم است. با پذيرش اصل اوليه تاثير‌گذاري و تاثيرپذيري سينما و جامعه روي يكديگر كه بعيد است كسي در قبول آن ترديد داشته باشد در مواجهه با تازه‌ترين ساخته حامد محمدي اين پرسش مهم پيش مي‌آيد كه آيا در سپهر سياسي كنوني جامعه (زمستان 1401) موضوع درگيري دو جناح سياسي چپ و راست مقوله‌‌اي است به‌روز و تعيين‌كننده در اندازه‌اي كه به عنوان مضمون‌محوري يك فيلم بلند سينمايي مورد استفاده قرار بگيرد؟ بي‌ترديد براي پاسخ به اين سوال به دانش سياسي آنچنان بالايي هم احتياجي نيست و هر مخاطب نه چندان اهل مطالعه‌اي هم درك مي‌كند كه مقوله درگيري جناحي «چپ و راست» مقوله‌اي است تا حدود بسياري تاريخ گذشته، موضوعي كه دوران اوج آن در دوران هشت ساله موسوم به اصلاحات اتفاق افتاده و با شدت و حدتي كمتر و كم‌اثرگذارتر در دوران دولت موسوم به تدبير و اميد هم فراز و فرودهايي داشته است و نه زمان حاضر. در شرايط زماني كنوني نه تنها از نظر كارشناسان حوزه سياست بلكه از ديد همان مخاطبان كم مطالعه هم كه به هر حال در متن جامعه زندگي مي‌كنند موضوع چالش‌هاي دو جناح چپ و راست حاكميت ديگر آن موضوع مهم و حساسيت‌برانگيزي نيست كه پرداختن به آن در قالب يك كمدي سياسي با مايه‌هاي شوخي‌هاي جنسي موفقيت‌آميز باشد و خاطره‌ اثر موفقي نظير «نان و عشق و موتور هزار» را كه در همان بازه‌ زماني ساخته شده را تداعي كند. 
اما از اين وجه فرامتني ماجرا كه بگذريم، «چپ راست» از منظر نمايشي هم اثر موفق و قابل اعتنايي نيست، شايد بد نباشد ورود به مبحث تحليل فني فيلم از پيرنگ اثر آغاز شود كه مي‌توان بدون هيچ شك و ترديدي آن را پاشنه آشيل فيلم قلمداد نمود، پيرنگي كه برمبناي ايده تكراري و نه چندان بكر «تعويض دو بچه» در زايشگاه پايه‌گذاري شده است استفاده از چنين نقطه آغازي مي‌طلبيده كه در ادامه حوادث مهم و نقاط تاثيرگذار درام از همين نقطه آغازين تاثير گرفته و بر پايه آن شكل بگيرند اما در عمل چنين اتفاقي نيفتاده و مشخص مي‌شود كه موضوع جابه‌جايي فرزندان دو خانواده از دو جناح راست و چپ حاكميت تنها مجرايي ضعيف و كار نشده براي ورود به درام و بستري خام و فاقد پرداخت براي بسط داستان بوده كه زير بار سنگين شوخي‌هاي سياسي و جنسي فيلم به مايه‌اي فرعي و كم‌اثر تبديل شده است. فيلم سرشار است از كل‌كل‌هاي دو قهرمان آن يعني بشير كشاورز (نماينده جناح راست) و اصلان دهقان (نماينده جناح چپ) كه از ابتدا تا انتهاي فيلم به كشمكش‌هاي لفظي و نثار متلك‌هاي سياسي آنچناني به يكديگر مشغولند. بشير كشاورز (با بازي رامبد جوان) به شكلي گريم شده كه چهره بخشي از نيروهاي تندروي سياسي كه در سپهر سياست از آنها تحت عنوان نيروهاي ارزشي ياد مي‌شود را تداعي مي‌كند، محاسن پُر‌‌‌ِ كادر نشده، موهايي كه به ضرب آب و شانه مداوم روي سر چسبانده مي‌شوند و اعلام مفاهيم مورد اعتقاد با شور و هيجان و حتي داد و فرياد بسيار از جمله مختصاتي است كه براي نقش بشير به عنوان نماينده جناح راست درنظر گرفته شده است اگرچه نبايد از اشارات واضحي كه در طراحي اين شخصيت به مرد آذري بامزه و پرشوري گذشت كه چند سالي است در شبكه‌هاي اجتماعي ويديوهاي پرهيجاني از او در دفاع از مفاهيم انقلابي و ارزشي و خرده گرفتن از سازشكاري و عافيت‌طلبي بازنشر مي‌شود.
در سوي ديگر ماجرا اصلان دهقان (با نقش‌آفريني پيمان قاسم‌خاني) به عنوان نماينده جناح چپ تصوير شده است. جناحي كه هميشه از سوي گروه مقابل به سست‌اعتقادي، سازشكاري و دفاع شكننده از ارزش‌هاي انقلاب و اسلام متهم شده است. فيلمساز براي ترسيم اين شخصيت به درستي از بازيگري مثل پيمان قاسم‌خاني استفاده كرده كه تيپ شناخته شده نقش‌هايش خونسردي، عاري بودن از تعصب موردنظر نيروهاي ارزشي و اعتقاد به مدارا و سازش را تصوير مي‌كند. همان‌گونه كه اشاره شد تندي‌هاي بشير به اصلان و متهم كردن او به بي‌غيرتي و محافظه‌كاري و در مقابل پاسخ‌هاي خونسردانه اصلان دالّ بر كم‌سوادي بشير كه در اشتباهات او در استفاده از واژگان و ضعف شديدش در زبان انگليسي جلوه‌گر مي‌شود بهانه‌ سازنده براي گسترش داستاني بوده كه ظرفيت بسط تا سقف يك فيلم بلند سينمايي را نداشته است و بيشتر به ميان پرده‌هاي كميكي مي‌ماند كه در نقد وضعيت هر دو جناح سياسي برجسته كشور آن‌هم در زماني كه اصولا چنين مقوله‌اي موضوعيت داشته ساخته شده باشد و نه وضعيت فعلي كشور كه به هر حال جامعه قدري از آن فضا فاصله گرفته است. مي‌توان تصور كرد كه اگر فيلمساز در پرداخت چنين ايده‌اي از ابزارهاي دراماتيك دراختيار خود ازجمله همان موضوع جابه‌جايي سهوي فرزندان دو خانواده كه ضرورت‌هاي نمايشي بعدي را ايجاب مي‌كرد استفاده خلاقانه‌تر و فكر شده‌تري مي‌نمود و اگر شاخ و برگ‌هايي نظير دو پرستاري كه در جابه‌جايي دو نوزاد سهوا مقصر بوده‌اند و عشق فكر نشده و بدون مقدمه بازپرس پرونده و پرستار جوان كه ظاهرا به عنوان خرده‌پيرنگ به كار گرفته شده‌اند اتصال درست و دقيقي با خط اصلي داستان داشتند با محصولي بهتر و قابل دفاع‌تر مواجه مي‌بوديم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون