رفتار رانندگان با سبز شدن چراغ راهنما
حامد خانجاني
همه ما تجربه كردهايم، وقتي كه در هنگام رانندگي پشت چراغ قرمز ايستادهايم و چراغ سبز ميشود، برخي خودروهايي كه در رديف جلو قرار دارند با اطمينان از اينكه در مدت زمان سبز بودن چراغ از چهارراه عبور خواهند كرد، در شروع به حركت و سرعت عبور و انتخاب ادامه مسير، بياعتنا به خودروهايي كه در رديفهاي بعدي قرار دارند، با تاني و طمانينه بيجا و اتلاف وقت عمل ميكنند. در صورتي كه اگر به فكر خودروهاي عقبي باشند و خود را جاي راننده و سرنشينان آنها بگذارند، با دقت نظر نسبت به شروع جواز عبور و سرعت عمل و حركت در مسير از پيش انتخابشده، عمل ميكنند. همين رانندگان وقتي در چهارراهي ديگر موقعيتشان پشت چراغ قرمز تغيير ميكند و در رديفهاي با فاصله از چهارراه قرار ميگيرند، انتظارشان از رانندگان خودروهاي پيش رو، عبور سريع از چراغ سبز است.
اين موقعيت و اين مثال، رفتار و انتظار متفاوت رانندگان با سبز شدن چراغ راهنمايي، به موقعيتهاي ديگري در جامعه نيز قابل تعميم است. در سازمانها و ادارهجات اشخاصي كه از موقعيت و امكانات مناسبي برخوردارند، با وجود اطلاع از ضعف و كمكاري مدير يا مديران سازمان، بهرغم آنكه ساير اعضا و كارمندان در موقعيتهاي ديگر از سوءمديريت مجموعه آسيب ميبينند، اعتراضي ندارند و بعضا بر نحوه مديريت و عملكرد آن صحه ميگذارند و به اين طريق در مسير تداوم وضع موجود عمل ميكنند و چه بسا با طرح رضايت و عدم مخالفت خود، توجيهي به دست مديريت برابر انتقادها ميدهند.
در مناسبات اجتماعي كلان و در برابر حكومتها نيز اين موقعيت قابل تعميم است. اينكه عدهاي از مردم به دليل برخورداري از امكانات و داشتن عوايدي در شرايط حاضر، برابر فسادها و بيتدبيريهاي نظامات اداري و حاكمان سكوت كرده و خاموشي ميگزينند. در حالي كه عده بسيار ديگري از مردم زير بار بيتدبيريهاي حكمرانان خرد ميشوند و به اين دليل كه از مردم متوسط و مستضعف جامعه هستند و انباشت پول و تمركز قدرت در برابر ايشان است، توان انجام تغييرات را ندارند. چه بسا افراد برخوردار و داراي امكانات، ارتباطي هم با رانتهاي كلان نداشته و بهرهاي از سوء مديريتها نيز نبرند، ولي شرايطشان به گونهاي است كه بيتدبيري مديران تاثيري جدي و برهم زننده در زندگي آنها ندارد.
رفتار متفاوت مردم به حسب موقعيتشان مورد سوءاستفاده مديران و حاكمان قرار ميگيرد. عدم مخالفت و بعضا اعلام رضايت افراد برخوردار جامعه توجيهي به دست حاكمان نسبت به عملكردشان ميدهد. اعلام رضايتها و توجيهات نيز معمولا به اين شكل اتفاق ميافتد كه ضعف عملكرد در موارد كلان كه موجب از دست رفتن آسايش و معيشت عموم مردم جامعه است را با اشاره و تمركز و تبليغات بر توفيقات جزيي حاكمان در عرصههاي ديگر -توفيقاتي كه اثري بر زندگي مردم ندارد- لاپوشاني ميكنند و منحرف ميسازند. در صورتي كه اگر با اطلاع از فسادها و سوءاستفادههاي مديران و آگاهي از ضعفها و نواقص حكمراني، در كنار عموم مردم قرار بگيرند، تغييرات و اصلاحاتي قابل انجام است كه هم ايشان و هم همه مردم از آن بهرهمند ميشوند.
نحوه عملي كه ناشي از موقعيت افراد باشد واجد ارزش اخلاقي نيست. اعمال هر فرد بايد با معيارهاي ثابت راستي و درستي، خارج از موقعيت، سنجيده شود. فراخواندن به نيكيها و برحذر داشتن از زشتيها (امر به معروف و نهي از منكر) به خصوص در برابر حاكمان، حمايت و دفاع از رنجديدگان و مظلومان، برخاستن در برابر نابرابريها و بيعدالتيها، اموري وابسته به موقعيت افراد نيست كه اگر فرد خودش در حاشيه امنيت باشد از انجام آن صرفنظر كند. در فلسفه اخلاق قاعده و قانوني طلايي وجود دارد كه در اديان و مكاتب گوناگون اخلاقي مطرح شده است. قاعدهاي كه ميگويد: «آنچه دوست داري ديگران نسبت به تو انجام دهند، تو نيز نسبت به ديگران انجام بده و آنچه براي خود روا نميداري براي ديگران نيز روا مدار». مضمون اين قاعده علاوه براينكه هم به صورت صريح و هم ضمني و غيرمستقيم در آيات و روايات متعدد اسلامي بيان شده است، در اديان و مكاتب ديگر از آيين يهود و آيين مسيح و نظريههاي اخلاقي وظيفهگرايي و نتيجهگرايي نيز به اشكال گوناگون مورد تاكيد قرار دارد. مثال توجه به عبور خودروهاي رديفهاي عقبتر با سبز شدن چراغ راهنمايي و تعميم آن به مسائل مختلف اجتماعي نيز بر پايه اصل قاعده طلايي مطرح شد.
دانشجوي فلسفه اخلاق