• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5448 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۲۴ اسفند

يادآوري پاره‌اي مطالبات از وزارت فرهنگ

آنچه ما هنرمندان تجسمي مي‌خواهيم

وقتي هم گالري‌دار ناراضي و گله‌مند است، هم هنرمند

علي فرامرزي٭

در ميان رشته‌هاي مختلف هنرهاي تجسمي، خصوصا نقاشي و عكاسي به خود متكي‌ترين حوزه توليد هنري است، اگرچه نمي‌توان از اين حيث ادبيات را ناديده گرفت.
سه فرآيند توليد، عرضه و مصرف به مدد سال‌ها تلاش و پيگيري فعالين اين عرصه‌ها توانسته است به استقلال و خودكفايي دست پيدا كند و بي‌نياز از دولت و ارگان‌هاي رسمي به كار و تلاش خود ادامه دهد. پيدايش گالري‌ها و سعي آنان در زمينه‌هاي نمايش، جلب مخاطب و خريدار اثر هنري تا حد زيادي توانسته است يا توانسته بود به عنوان حلقه واسط بين بينندگان و هنرمند چه به لحاظ معرفي و پروپاگاندا يا از نظر فروش آثار آنان رل و نقش بسيار تعيين‌كننده و مهمي را بازي نمايد.
پيدايش طبقه متوسط شهري پس از انقلاب مشروطه و رشد فرهنگي آنان به دليل روي آوردن‌شان به تحصيلات عالي همچون ديگر جوامع، توسعه اقتصادي و اجتماعي دهه چهل توانست به تدريج هنر را از زير چتر درباريان، وابستگان آنان و طبقه متمول تاحد زيادي خارج نمايد و مخاطبين و حاميان مالي جديدي را براي هنر در بين لايه‌هاي متوسط جامعه پيدا كند. هنرهاي تجسمي نيز افتان و خيزان تلاش نمود از ساير رشته‌هاي هنري جا نماند و به كندي ولي پيوسته تلاش كند اقتصاد خود را سر و سامان داده و افراد را به خريد آثار هنري تشويق و عادت دهد تا به آثار تجسمي از زاويه كالاي قابل عرضه و تقاضا نيز نگاه شود براي آن جايگاهي ولو كوچك در اقتصاد هنر در نظر گرفته شود. اگرچه نمي‌توان توان اقتصادي اين طبقه متوسط كه توانسته بودند به سفرهاي فرامرزي دست پيدا كنند و با گالري‌ها و نوع جديدي از عرضه آثار هنري آشنا شوند را ناديده گرفت و اگر نبود قدرت خريد اين طبقه در دهه‌هاي خاصي از تاريخ معاصر ما گالري‌داري نيز به شكل و تركيب امروز نيز پديد نمي‌آمد.
شايد بتوان از همين زاويه يعني رشد طبقه متوسط در پس از انقلاب به دلايل رشد گالري‌داري نيز در ايران پي برد، پديده‌اي كه بايد تحقيق و گفت‌وگوهاي مستقلي را در باب آن ترتيب داد. تعداد گالري‌هاي فعال و مخاطبان سمج و پايدار اين حوزه هنري را دقيقا نمي‌دانم در كدام شهرهاي ديگر كشورها مي‌توان سراغ گرفت.
افتتاح حدود 30 نمايشگاه هر جمعه، در سال‌هاي گذشته واقعيتي است كه مي‌تواند بسياري از زواياي رشد فرهنگي ايران و ايراني را بازتاب دهد. اينكه چه عواملي باعث شد تا چنين رشدي در عرصه ارايه و نمايش آثار تجسمي صورت گيرد، خود از مسائل قابل بررسي و جذاب حوزه‌هاي تحقيقي مي‌تواند باشد. اينكه اين مقدار توليدات تجسمي توانسته است پاسخ اقتصادي درخور خود را هم بگيرد يا نه مساله اي است كه بررسي آن نياز به داشتن آماري دقيق و صادقانه دارد كه در يك بررسي ميداني يا شخصي نمي‌توان به آن جوابي دقيق و درخور داد.
 گالري‌ها به دليل رونق اقتصاد هنر افزايش پيدا كردند يا شايد نوعي بيكاري پنهان طبقه متوسط شهري يا نياز به كسب هويت‌هاي زندگي مدرن تعدادي از علاقه‌مندان به هنرهاي تجسمي را واداشت كه در ايجاد و توسعه فعاليت گالري‌ها كوشش كنند.
دليل فعاليت گالري‌ها هر چه كه باشد نمي‌توان نقش مهم و تاثيرگذار آنها را در عرصه تجسمي امروز ناديده گرفت يا كتمان كرد. از آنجا كه بخش مهمي از اقتصاد ما به دليل وابستگي‌اش به نفت و ساير حوزه‌هاي خام‌فروشي دراختيار دولت و دولتي است، اقتصاد هنر در شكل كلي‌تر و تجسمي از جمله در شرايط‌هاي مختلف سياسي دولت‌ها و گردانندگان اقتصادي و فرهنگي جامعه توانسته است تاثيري مستقيم يا غيرمستقيم روي مقدار و حتي چگونگي فعاليت‌هاي گالري‌ها و كيفيت آثار هنري بگذارد.
شايد به نظر نيايد كه چگونه توان اقتصادي جامعه مي‌تواند بر نوع و چگونگي فعاليت‌هاي تجسمي يا گالري‌ها تاثيرگذار باشد در دوره‌هايي كه تعداد گالري‌ها كمتر بود و گالري هم شأن و جايگاهي براي خود و به نمايش درآوردن آثار هنرمندان قائل بودند، باز مواردي بود كه گالري‌دار ها به دليل بعضي از ملاحظات، نمايشگاه‌هايي برگزار مي‌كردند كه به دور از آن خط‌مشي‌هاي درنظر گرفته شده‌شان بود. البته امروزه به دليل زيادتر شدن نمايشگاه‌هاي كم‌كيفيت و علني شدن انگيزه برخي گالري‌داران و هنرمندان ديگر پرده‌پوشي‌اي هم در كار نيست.
البته بايد درنظر داشت كه وقتي تناسبي بين تعداد گالري‌ها و تعداد آثار تجسمي با كيفيت قابل نمايش درنظر گرفته وجود نداشته باشد به مرور با تعداد زيادي گالري مواجه خواهيم شد كه ديوارهاي‌شان خالي مانده‌اند. اما گالري‌ها به دليل سياست كاري و هزينه‌هاي جاري نمي‌توانند خالي بمانند روشي كه بعضي از اين مكان‌ها با استفاده از عطش گروهي براي نمايش آثارشان، به برپايي نمايشگاه‌هاي گروهي روي مي‌آورند. از هر هنرمند براي نمايش آثارش رقمي مي‌گيرند و ديوارهاي‌شان را براي نمايش يك‌سري آثار بي‌كيفيت اجاره مي‌دهند و عملا براي يك‌سري هنرمندنما رزومه هم ساخته مي‌شود و چون بيشترشان از توان مالي خوبي هم برخوردار هستند عملا خيلي زود رزومه بلندبالايي براي خود مي‌سازند.
گاهي براي نمايش‌هاي برون‌مرزي آثارشان را با پرداخت هزينه‌هاي گزاف در خارج از كشور نمايش مي‌دهند و حتي كتاب آثارشان را نيز منتشر مي‌كنند. حال سوال اين است كه آيا گالري مقصر است؟ كافي است تلاش كنيم و خودمان را به جاي گالري‌دار بگذاريم، با اين هزينه‌هاي روبه‌ازدياد و لجام گسيخته او چه مي‌تواند بكند؟ كافي است به خاطر بياوريم در همين چند ماه گذشته كه حداقل پنج ماه از آن را گالري‌ها تعطيل بوده‌اند واقعا چه كسي از آنها سراغ گرفت؟ چقدر به مشكلات آنها فكر كرده‌ايم؟ حتي اگر باز بودند و تعطيل نمي‌شدند با اين ركود اقتصادي كه هر روز طبقه متوسط را چون گلوله برف در آفتاب روبه نيستي مي‌برد، چگونه بايد چرخ گالري را چرخاند؟ مگر آن 5درصد جامعه كه در هر شرايطي توان خريد دارند چه تعداد اثر هنري مي‌خرند؟ به هر حال ظرفيت نياز آنها هم حدي دارد! وقتي گالري‌دار به عنوان عرضه‌كننده توليد هنري نتواند به كار خود ادامه دهد طبيعتا هنرمند نيز فروشي نخواهد داشت و همچنين دل و دماغي هم براي خلاقيت و نوآوري نمي‌تواند داشته باشد. بارها از خودم پرسيده‌ام واقعا هنرمندان جوان‌تر چگونه هزينه زندگي خود را تامين مي‌كنند و از پس هزينه‌هاي روزافزون برمي‌آيند؟ ‌اي كاش نظرسنجي دقيقي انجام مي‌شد تا به درك درستي از شرايط زندگي هنرمندان اين دوره پي مي‌برديم.
تا آنجا كه من مي‌دانم بخش بزرگي از هنرمندان نقاش مجبورند آثارشان را به قسطي و با قيمت پايين‌تر بفروشند تا شايد بخش كوچكي از هزينه‌هاي‌شان را تامين كنند.
بي‌شك ادامه چنين شرايطي موجب افت شديد هنرهاي تجسمي از نظر كمي و كيفي شود.
اين روزها طرحي ظاهرا در دست بررسي است كه بسياري هم در جامعه كنجكاوي ايجاد كرده و موافق و مخالفين خود را به خط كرده و با عنوان طرح مولد‌سازي شناخته مي‌شود و تا آنجا كه من مي‌دانم و فهميده‌ام هدف اين است كه وزارتخانه‌ها منابع و اموال مازاد خود را به فروش برسانند و براي استفاده مفيدتر عرضه كنند، من نمي‌دانم كه وزارت ارشاد چه ساختمان و فضاهايي دارد كه مي‌تواند در اين طرح عرضه كند. ولي اين را مي‌دانم كه در بسياري از شهر‌ها هنرمنداني هستند كه از كمبود فضا به عنوان كارگاه و آتليه در رنج هستند و حتي براي جاي دادن و انبار كردن آثار تجسمي خود در خانه‌ها و آپارتمان‌هاي كم‌جا و كوچك خود مستاصل و درمانده‌اند. اين پديده جديد تنها مختص ايران نيست بلكه در بيشتر كشورهاي پيشرفته و مدرن نيز اين پديده و مشكل براي هنرمندانشان وجود دارد ولي تعدادي از وزارتخانه‌ها مسو‌ول بخش هنر با اختصاص دادن چنين ساختمان و مكان‌هايي به عنوان كارگاه، انبار يا گالري‌هاي مجاني و ارزان تا حد زيادي اين مشكلات را حل كرده‌اند. مشابه اين كارها در مقاطعي در ايران خودمان هم تاحدودي مسبوق به سابقه است.
اختصاص دادن مكان‌هاي بلااستفاده و تبديل آنها به فرهنگسرا و خانه محله‌ها تاحدودي برگرفته از همين ايده‌هاست.
اجازه بدهيد در اينجا گريزي هم به نقش و جايگاه انجمن‌هاي تجسمي بزنم و در رابطه با همان ايده مطرح‌شده در بالا وظيفه و نقش آنان را ولو به اختصار يادآوري نمايم. البته در اين خصوص منظور بنده انجمن نقاشان نيست زيرا با شناخت و تجربه‌اي كه از اين انجمن دارم چنين انتظاراتي از آن نخواهم داشت كه طرحي را كه ازسوي من مطرح شود را بخواهند پيگيري نمايند.
براي اين بدبيني خود دلايلي دارم كه چنانچه لازم شد مي‌توانم مطرح كنم. ولي ساير رشته‌هاي تجسمي كه چنين مشكلات جدي را به لحاظ كارگاه، نمايشگاه و انبار آثار دارند چه بسا با مطرح كردن و پيگيري بتوانند به نتيجه خوبي برسند زيرا چنين نتيجه‌اي هم براي جامعه تجسمي، هم مسوولان كنوني وزارت ارشاد و هم انجمن‌هاي تجسمي مي‌تواند خيرات الباقياتي باشد كه نتيجه مثبت آن در تاريخ و رزومه آنان ثبت خواهد شد.٭نقاش


تا آنجا كه من در مورد طرح مولدسازي مي‌دانم و فهميده‎ام، هدفش اين است كه وزارتخانه‌ها، منابع و اموال مازاد خود را به ‌فروش برسانند و براي استفاده مفيد‌تر عرضه كنند. من نمي‎دانم وزارت ارشاد چه ساختمان و فضاهايي دارد كه مي‌تواند در اين طرح عرضه كند! ولي اين را مي‌دانم كه در بسياري از شهرها هنرمنداني داريم كه از كمبود فضا به عنوان كارگاه و آتليه در رنج هستند و حتي براي جاي دادن و انبار كردن آثار تجسمي خود در خانه‌ها و آپارتمان‎هاي كوچك، مستاصل و درمانده‌اند

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون