• 1404 شنبه 31 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3289 -
  • 1394 شنبه 20 تير

يادداشتي بر داستان «چال» نوشته علي دهقان

درون چال

فرهاد خاكيان دهكردي/ كتاب
« چال» نوشته علي دهقان است و انتشارات پيدايش اين كتاب را در 104صفحه منتشر كرده. اين داستان در قالب خاطره نگاري تاليف شده است.

بعد از خواندن رمان «چال» سه نكته در مورد اين رمان از باقي عناصر تشكيل‌دهنده، بيشتر ذهن مرا درگير كرد. اول از همه دغدغه‌مند بودن اين كتاب و توجه خاصش به كارگران است كه در ادبيات اين سال‌ها كمتر به آن پرداخت شده است. دوم راوي داستان است. يك روايتگر در سن كودكي كه جهان را از منظري ويژه مي‌بيند و به همان سياق سعي در بازآفريني آن دارد و سوم هم قالبي است كه داستان بدان طريق روايت مي‌شود. در واقع داستان «چال» مشتمل بر فصل‌هايي است كه هر كدام تا حدودي مستقل بوده و به نوعي مبين يك خاطره هستند. قصد دارم از اين سه منظر به كتاب ورود كنم و در نهايت با نگاهي اجمالي به ساختار پيرنگ در اين رمان بحثم را به آخر برسانم.

در كشمكش‌هاي روايي، رخدادها عموما حول يكي از محورهاي زير در گردش هستند:

1- درگيري شخصيت با فرد ديگري

2- درگيري شخصيت با جامعه

3- درگيري شخصيت با خودش

4- درگيري شخصيت با طبيعت

تنيدن يك ساختار داستاني پيرامون هركدام از اين درگيري‌ها سازو كار مخصوص به خودش را دارد و از قضا مورد دوم كه عبارت است از درگيري شخصيت با جامعه، براي مدتي است كه در ادبيات داستاني ما مغفول مانده است كه چرايي اين فرضيه خود جاي بحث در مجالي ديگر را دارد. به هر ترتيب «چال» بر اساس دغدغه‌هايي شكل مي‌گيرد كه راوي نوجوان داستان نسبت به جامعه خود با آنها دست و پنجه نرم مي‌كند. راوي به دليل تنگدستي و ناتواني جسمي پدر كه از قضا در يك درگيري صنفي حادث شده است، مجبور مي‌شود تا تن به كار كردن در يك مكانيكي بدهد. او مدرسه را رها مي‌كند و پادوي مغازه‌اي مي‌شود كه يك مكانيك بي‌اخلاق صاحب آن است. در اين داستان مرد مكانيك با توصيف‌هايي كه از او مي‌خوانيم، نماينده ظلم در هر جامعه و راوي نيز نماينده صبر عمومي است.

علي دهقان تصميم گرفته روايت داستانش را از آپارتمان‌ها و از لاي دست و پاي آدم‌هاي منفعل بيرون بكشد و در يك عرصه فراخ‌تر، زير پوست شهر آنها را مورد كنكاش قرار بدهد. در كنار راوي داستان دو نوجوان ديگر نيز در آن مكانيكي كار مي‌كنند كه هر كدام از آنها نيز به صورت نمادين نماينده يك طبقه هستند. در اين بين باقي كسبه بازار نيز در جريان رمان نقش‌هايي تعيين‌كننده را بازي مي‌كنند. همه اين مراودات اطراف زياده خواهي و ظلم صاحب مكانيكي، توليد درامي پر از كشمكش مي‌كند. اين ويژگي داستان « چال» مي‌تواند در سطح محتوا، طيفي گسترده از مخاطب را با خود همراه بكند. اما بررسي عنصر جهان‌بيني در مورد راوي نوجوان اين داستان نيز خالي از لطف نيست. شكل‌گيري پرسوناژ راوي در اين داستان پيش از همه ادامه‌دهنده آن كهن الگويي است كه پسر و سرنوشتش را ادامه‌دهنده راه پدر و نسخه‌اي ديگر از آن مي‌داند. بنابراين توجه به مفهوم
اين هماني در شبكه معنايي اين رمان اجتناب ناپذير است. از طرف ديگر نوجوان داستان « چال» بي‌مادر بزرگ شده و حضور همين فقدان او را نسبت به وجه مهرورزي در جهان، محروم كرده است و همين محروميت او را به اين سمت سوق مي‌دهد كه هويتش را در نهايت از يك اعتراض جمعي كسب كند، بي‌آنكه در اين بين فرديت او چيزي بيشتر از تن دادن به جريان غالب كه همان اعتراض به وضع موجود است، باشد. در اين مجال بايد به اين مهم اشاره كنم كه علي دهقان موفق شده در داستان « چال» نوجواني را به عنوان راوي بازآفريني كند كه در نوع خود داراي زبان خاص و جهان‌بيني خاص است، منتها همه اينها زير سيطره آن كليتي كه پيش از اين گفتم، به معنا مي‌رسند.

داستان « چال» همان‌طور كه پيش از اين گفتم در قالب خاطره‌نويسي نوشته شده است. از ويژگي‌هاي اين قالب، نزديكي با نفس رخدادها و حضور صميميت در بيان وقايع است. روايتگر خاطره به نوعي دارد با خودش واگويه مي‌كند و درصدد پاسخ به آن سوالي است كه مي‌پرسد: «كار من چطور به اينجا كشيد؟» در اين داستان هم وضع تا حدودي به همين سياق است زيرا زمان اصلي روايت موقعي است كه رخدادهاي اصلي تمام شده و راوي اكنون در كانون اصلاح و تربيت گرفتار شده است، پس دست به واگويه كردن خاطراتش مي‌زند؛ دقيقا همين جاست كه من فقدان زمان حال و دغدغه‌هايش در اين داستان را از نقاط ضعفش مي‌دانم. به هر روي هر فصل از اين داستان خاطره‌اي است كه حول رفتار صاحب مكانيكي و كنش ديگران شكل بسته است. در رخ دادن وقايع، راوي و دو نفر ديگري كه همراه او كارگران مغازه مكانيكي هستند، نقش دارند. منتها در هر كدام از فصل‌ها اين شخصيت صاحب مكانيكي است كه بيشتر پرداخت مي‌شود. هر خاطره در اين داستان به نوعي وحدت معنايي دارد و زنجيروار نسبت به خاطرات قبلي، گرفتار در يك شبكه معنايي، به بازتوليد مفهوم مي‌رسد چه در سطح رويي رخدادها و چه در جهان درون شخصيت راوي.

به گمان من داستان «چال» نوشته علي دهقان در اين نكات دچار ضعف تاليف است:

فقدان زمان حال و لحظه استثنا در ساختار پيرنگ كه شكل روايت را از حالت طبيعي خارج مي‌كند.

عدم حضور مفهوم چندصدايي در جهان‌بيني پرسوناژها، به عبارت ديگر شخصيت‌هاي داستان «چال» قصه‌وار در دو سويه خير و شر با هم در حال نزاع هستند.

عدم حضور يك زمينه منسجم كه توليد حال و هواي داستاني كرده باشد. از نمودهاي آن كمرنگ بودن شهر در داستان است. به خاطر همين هم هست كه مكان‌ها در روايت تعين پيدا نمي‌كنند. فقدان پيرنگ منسجم و يك خط داستاني. به عبارت ديگر دغدغه راوي داستان در چند جهت داراي ابعادي است كه هر كدام به خودي خود مي‌تواند خط اصلي داستان باشد، ولي وي در انتها با آتش زدن مكانيكي صرفا ماجرا را خاتمه مي‌دهد.

و درنهايت ذكر اين مطلب را لازم مي‌دانم كه علي دهقان در نگارش داستان «چال» موفق شده تا حد زيادي از روند موجود در توليدات ادبي فاصله بگيرد و فارغ از بحث‌هايي كه حول ادبيات كارگري شكل بسته، بي‌ادعا قصه خود را تعريف كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون