• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5464 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۳۰ فروردين

نگاهي به كتاب گذشته حياتي

تجدد ايراني به روايت معماري

محسن آزموده

ساختماني كه شبانه‌روز در آن به‌سر مي‌بريم، كوچه‌هايي كه در آنها قدم مي‌زنيم، پاركي كه به هدف تفريح به آن مي‌رويم، بناي يادبودي كه از كنارش رد مي‌شويم، فضاهاي عمومي مثل پاساژها و بازارهايي كه در آنها گشت و گذار مي‌كنيم، به‌طور كلي بناها و فضاهاي شهري، تنها سازه‌هاي ساخته شده از سنگ و آهن و شيشه و بتن و خاك و چوب نيستند، آنها مكان‌هاي زندگي و بودن انسان هستند؛ جاهايي براي زيستن و تنفس و استراحت و كار و عشق‌ورزي و تفريح و احساس هويت. از اين جهت تجسد زندگي ما در لحظه حال هستند و گذشته را به آينده پيوند مي‌زنند. با بازنگري و دقت در نحوه و چگونگي ساخت آنها، ضرورت‌هاي شكل خاص‌شان و مشكلات و مصايبي كه در جريان بنا كردن‌شان به وجود آمده و امكاناتي كه براي زيستن فراهم آورده‌اند، يعني پيامدهاي‌شان در زندگي ما، خيلي چيزها روشن مي‌شود، ازجمله نحوه تفكر ما، نوع انتظارمان از جهان، توانايي‌مان در ساختن و تخريب دنيا، داشته‌هاي‌مان از گذشته و قدرت‌مان در تاثير بر آينده. معماري همين نحوه و چگونگي مداخله ما در طبيعت براي ساختن آن به عنوان جايي براي زندگي مطابق به باورها و احساسات و خواسته‌هاي‌مان است و از اين جهت، تامل در آن، روشنگر نوع نگاه ما به جهان و چگونگي زيستن ما در آن. 
كتاب «گذشته حياتي: توسعه، معماري و شكل‌گيري ايران (1370-1350)» با چنين نگاهي به معماري نگريسته و با نگاهي تخصصي و فني، آن را ميانجي فهم تحولات فرهنگي و سياسي و اجتماعي و اقتصادي ايران در‌گذاري مهم يعني انقلاب كرده است. علي مظفري و نايجل وست بروك، نويسندگان اين كتاب به معماري در طراحي فضاهاي شهري، بناهاي يادماني و سكونتگاه‌هاي جمعي، به عنوان تجلي‌گاه دو خواست متفاوت و گاه متعارض ايرانيان در دوره زماني مذكور پرداخته‌اند. اولا خواست توسعه و پيشرفت، همسو با تحولات جهاني براي ايجاد فضاهايي جديد، مرفه، آسوده و هم گاه با آخرين دستاوردهاي علم و فناوري جديد و ثانيا خواست حفظ هويت بومي و ميراث تاريخي. اين كتاب مي‌كوشد نشان دهد كه اين دو خواست چگونه در معماري ايراني تبلور يافته و چگونه تحولات سياسي و اجتماعي روند آن را كند يا تند كرده است. 
نويسندگان در اين كتاب از طريق بررسي تفصيلي برخي طرح‌هاي معماري در جهت ساخت فضا براي مسكن عمومي مثل مسكن‌سازي در شوشتر نو در خوزستان در تقابل با پروژه اكباتان، به تلاش‌هاي بسياري از معماران ايراني مثل كامران ديبا براي حفظ مولفه‌هاي ميراث بومي در كنار توجه به عناصر معماري جديد مي‌پردازند. ايشان در اين كتاب رابطه ميان توسعه، طراحي و ميراث را بررسي مي‌كنند. فصل اول مباحث نظري و مفاهيم كليدي چون نوستالژي و وجوه آن و مفهوم اصالت و سنت و تجدد و تجددستيزي مورد بحث قرار مي‌گيرد. ايشان نشان مي‌دهند كه توسعه‌گرايي به مباحث مهمي درباره اصالت، سنت و تمدن دامن مي‌زند، مضاميني كه ذيل مفهوم نوستالژي قابل بازتعريف هستند. از ديد نويسندگان همه انگيزه‌هاي نوستالژيك واپس‌گرا نيستند، ضمن آنكه خود مفهوم سنت، پوياست و به مجموعه‌اي از فرآيندهاي تغييرپذير اشاره دارد. 
فصل دوم كتاب با بحث از همايش‌هاي بين‌المللي معماري در نيمه نخست دهه 1350 در ايران، جريان ورود ايده‌هاي جديد معماري در ايران را مورد ارزيابي قرار مي‌دهد. بين سال‌هاي 1349 و 1355، دولت ايران سه همايش بين‌المللي معماري برگزار كرد. در اين همايش‌ها به مسائل مربوط به توسعه و انقلاب سفيد هم اشاره شد. رابطه پيچيده سنت و نوسازي، بحران هويت فرهنگي در مواجهه با جهاني‌سازي دانش و رسانه و شهرسازي مدرنيست از موضوعات اصلي اين همايش‌ها بودند. به نوشته نويسندگان اين همايش‌ها براي معماران ايراني فرصتي بود براي نظريه‌پردازي درباره زيست جهان خاص ايراني. در فصل‌هاي سوم و چهارم مسكن‌سازي انبوه در بازه زماني مذكور (1350 تا 1370) مورد بحث قرار مي‌گيرد. نويسندگان معتقدند كه ايده‌هاي مسكن انبوه در ايران را مي‌توان تا ايده‌هاي مسكن‌سازي براي جمعيت‌هاي بومي نزد مقامات استعماري اروپايي رديابي كرد. آنها در فصل چهارم نشان مي‌دهند كه رهيافت انبوه‌سازي مسكن بعد از انقلاب در همان مسيري گام برداشت كه پيش از انقلاب آغاز شده بود. 
نويسندگان در فصل‌هاي پنجم و ششم، به بناهاي يابودي و هويتي مي‌پردازند. در فصل پنجم بناي يادبود شهياد يا همان برج آزادي بعدي را مورد واكاوي قرار مي‌دهند و در فصل ششم طرح شهستان پهلوي در اراضي عباس‌آباد را بررسي مي‌كنند، طرح‌هايي ناتمام كه بعد از انقلاب كوشش شد با پروژه‌هايي چون مسجد هفتاد و دو تن در حاشيه ميدان آزادي و مصلاي تهران در اراضي عباس‌آباد پيگيري شوند. نويسندگان در پايان كتاب به اين نتيجه مي‌رسند كه تحولات معماري ايران، نه انعكاس نگاه به درون، بلكه اغلت تحت‌تاثير طرح‌ها و جنبش‌هاي جهاني بوده است. آنها البته اين جهان گراي‌سازي را منفي ارزيابي نمي‌كنند و آن را ادامه سلطه طبقاتي و امپرياليستي نمي‌دانند، بلكه معتقدند كه اين فرآيندي اجتناب‌ناپذير است كه ظرفيت‌هاي زيادي براي بيان فرهنگي اصيل دارد و از طريق آن بازيگران محلي عامليت پيدا مي‌كنند و مي‌توانند بر تحولات بين‌المللي تاثير بگذارند.  تحولات معماري ايراني روشنگر روند تغييرات سياسي و اجتماعي و فرهنگي و در سطحي عميق‌تر نوع نگاه هستي شناختي و معرفت‌شناختي ايرانيان است كه در زيست جهان آنها تبلور مي‌يابد. با تامل در آن مي‌توان نحوه بودن ايرانيان در يك دوره تاريخي را فهميد و مورد ارزيابي قرار داد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون