• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۳ خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5496 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۹ خرداد

فضولي در اتاق سعيد محمد

بامداد لاجوردي

روز شنبه صفحه ورزشي روزنامه اعتماد، مصاحبه‌اي از سعيد محمد منتشر كرد، چيزي كه بيش از محتواي مصاحبه نظرم را جلب كرد، عكس آن بود. در قاب عكس سعيدمحمد با يك كت و شلوار به صندلي‌هاي اداري تكيه داده بود. پشت سر سعيد محمد، قفسه‌هاي MDF و شيشه‌اي ديده مي‌شود، قفسه‌ها كامل خالي هستند. فقط يك قاب عكس دسته جمعي پاناراما كه معمولا بعد از همايش‌ها مي‌گيرند هم گوشه يكي از قفسه‌ها خيلي بي ‌مناسبت جا خوش كرده است.
چيزي كه خيلي زود نظرم را جلب كرد، خالي بودن اين اتاق بود. هيچ تابلوي نقاشي، خوشنويسي يا عكس خاصي توي اتاق نبود. اين فضاي بي‌هويت براي كسي كه مي‌خواست (شايد هنوز هم بخواهد) رييس‌جمهور شود، عجيب بود. چطور كسي كه مي‌خواهد رييس‌جمهور باشد، وزير يا مسوول شود هيچ نشانه‌اي از فرهنگ اين سرزمين در اتاق خود نداشته باشد؟ 
ديوارها و دكورهاي خالي اتاق سعيد محمد و بسياري ديگر از مديران كشور، غم‌انگيز است. انگار نشانه‌اي از آن است كه حتي هنرمندان و اهل فرهنگ به دفتر آنها رفت و آمد ندارند تا چيزي به آنها هديه دهند و حتي خودشان هم ذوقي ندارند از محصول هنرمندان چيزي در اتاق خود قرار دهند. انگار چيزي آنها را سر ذوق نمي‌آورد. 
راستش را بخواهيد من اتاق هر مسوولي كه بروم، چشم مي‌چرخانم داخل اتاقش. دنبال اين هستم ببينم چه شعري را تابلو خط كرده‌اند. چه عكسي را به ديوار اتاق خود چسبانده‌اند. بالاخره كسي كه مي‌خواهد رييس‌جمهور شود، بايد درك حداقلي از ذوق و قريحه مردم اين سرزمين داشته باشد! حتي گاهي روي ميز مديران را هم نگاه مي‌كنم تا ببينم رمان يا كتاب تاريخي و... در دست دارند يا نه؟ اين نشانه‌ها تا حد زيادي بازتاب‌دهنده شخصيت آن مدير است.
البته تنها سعيد محمد اين‌طور نيست. اين بي‌تفاوتي مديران به فرهنگ كشور فراگير شده است. اتاق اغلب مديران فعلي اگر كتابي هست، تنها گزارش‌هاي سالانه‌اي است كه مجلد شده و گوشه‌اي از كتابخانه آنها افتاده كه به احتمال زياد تنها خدمتكار مجموعه آن‌هم براي گردگيري آنها را جابه‌جا نمي‌كند. هيچ كتاب يا اثر هنري روي ميز آنها نيست.
در اين ميان برخي مديران هم چنان خودشيفته هستند كه دورتادور اتاق‌شان را با لوح‌هاي افتخار پر كرده‌اند. تقديرنامه‌هايي كه برخي از آنها را بخواني، توسط آدم‌هاي بي‌ارزشي امضا شده‌اند كه اصلا ارزش نصب روي ديوار را ندارند اما بسياري از اينها با خودشان فكر مي‌كنند كسي كه متن اين تقديرنامه‌ها را نمي‌خواند! پس مي‌توان به عنوان هديه دكوري آن را جايي نصب كرد. 
در اين ميان كيش شخصيت برخي مديران هم حيرت‌انگيز است. برخي مديران بخش خصوصي عكس بزرگ خودشان را روي ديوار زده‌اند. شايد مي‌خواهند بگويند كه آنها بوده‌اند كه به اين شوكت رسيده‌اند. اما آنها هم بويي از فرهنگ و هنر نبرده‌اند كه فكر مي‌كنند اينقدر جذاب هستند كه ارزش نشستن روي ديوار دفترشان را دارند.
اين وضعيت نااميد‌كننده است. مديراني كه هيچ شوقي براي هنر و فرهنگ ندارند اما تصميمات آنها مي‌تواند بر آينده اين تمدن اثرگذار باشد. وقتي اتاق سعيد محمد را ديدم، انگار نه انگار كه او مديري در كشور با تمدني همچون ايران است. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون