بهار عربي خاكستري است
اسدالله امرايي
مجموعه داستان «بهار خاكستري» نوشته زكريا تامر نويسنده سوري به ترجمه غلامرضا امامي در انتشارات كتاب تداعي منتشر و راهي بازار نشر شده است.
اين مجموعه شامل يازده داستان كوتاه از زكريا تامر نويسنده سوريالاصل ساكن انگلستان است. تامر يكي از نويسندگان داستان كوتاه و مهم در جهان عرب و روزنامهنگاري نامدار است و آثارش در جهان ادبيات خوانندگان فراواني دارد. آثار داستاني كوتاهش، اغلب تمي سوررئاليستي دارند و اشارات مستقيم يا غير مستقيمي عليه ستم و سركوب و استثمار سياسي يا اجتماعي دارند.
شهرت تامر به واسطه پيچيده نوشتن در عين سادگي است. آنها اغلب يك لبه تيز دارند و بسياري از داستانهاي زكريا تامر با بيعدالتي افراد به يكديگر، ستم فقرا توسط ثروتمندان است و مشكلات سياسي و اجتماعي جوامع در آن مطرح ميشود. تامر جوايز متعددي برده و در سال ۲۰۰۹، جايزه ادبيات بينالمللي بلو متروپوليس مونترال را از آن خود كرد.
غلامرضا امامي نيازي به معرفي ندارد و از جمله مترجماني است كه آهسته و پيوسته در كار نوشتن است و آشناييهاي شخصياش با برخي از نويسندگان مطرح امروز و ديروز ايران و جهان بركسي پوشيده نيست. زكريا تامر هم يكي از همين نويسندگان است.
تامر از مشهورترين و محبوبترين نويسندگان معاصر عرب است كه علاوه بر نويسندگي در مسائل اجتماعي دنياي معاصر و خاورميانه نيز پيشتاز است و هميشه نوشتههاي جاندار و جذابش زينتبخش مطبوعات عرب زبان است. آقاي امامي از اين نويسنده دو كتاب رعد وپندهاي ناشنيده را نيز با اجازه نويسنده ترجمه كردهاند.
در مقدمه كتاب رعد در انتشارات مرواريد به تفصيل به زندگي و زمانه وي و نقشش در پيريزي ادبيات معاصر عرب پرداخته است. نسخه فارسي «بهار خاكستري» همراه مقدمه اختصاصي نويسنده بر ترجمه فارسي منتشر شده است. تامر در بخشي از اين مقدمه مينويسد: « بهار هرسال به ديدار زمين انسانها ميآيد و با سخاوت بسيار هديههاي خود را به زمين ميبخشد. هديههايش را به همه پيشكش ميكند، به بزرگ و كوچك، ثروتمند و تهيدست، ستمگر و ستمديده، قاضي مغرور و محكوم ذليل. اما خوارشدگان بينواي زمين شوقشان را براي بهاري ديگر از دست نميدهند، بهاري كه صحراي ستمديدگان را با شكوفههايش بپوشاند و نانش را ميان همه تقسيم كند. آن نان، آزادي است، ناني كه اميران ستمگر فاسد را به خاكستري تبديل خواهد كرد. هر ادبياتي آگاهانه و ناگزير بايد انسان را در بهار و خزانش، در شكست و پيروزيهايش بررسي كند زيرا كه سرور و بنده، قاتل و مقتول، آغاز و پايان همانا انسان است.» محسن وزيري هم براي ترجمه فارسي «بهار خاكستري» تصويرسازي كرده است. غلامرضا امامي ساكن ايتالياست اما مكرر به ايران ميآيد و به قول شاعر بزرگمان چراغش در همينجا ميسوزد و نور ميپراكند.