به بهانه تجليل از دكتر مهرپور
حقوق مردم در فقه و قانون
سيدمحمدعلي ابطحي
مراسم بزرگداشت از خدمات دكتر مهرپور در خانه انديشمندان علوم انساني برگزار شد. تقريبا با حضور بزرگترين اساتيد حقوق.
دكتر مهرپور را خيليها نميشناسين. تلويزيون كه اين محافل را پوشش نميدهد. يعني وقت ندارد. در عوض آقاي پناهيان و منصور ارضي را بيست سال است داريم، ميبينيم.
جنس مهرپور متفاوت است. در يك كلمه به عنوان استاد مسلم حقوق و فقه بيش از پنجاه سال است در مورد حقوق مردم كار جدي ميكند. او خيلي جدي ايستاد كه زن از نظر شرعي ميتواند قاضي باشد.
آيتالله محقق داماد در اين جلسه گفت: مشكل قانون نيست، مشكل آشنايي مردم با حقوق است.
مهرپور كه هم فقه ميداند و هم حقوق، خيلي خوب به اين نكته توجه دارد كه كاركرد اين دو جداست.
دكتر ظريف را، چقدر اهالي علم دوستش دارند تا رفت بالاي جايگاه، مگر از دست زدن، دست ميكشيدند؟ سخنراني خوبي كرد. به نقش مردم خيلي اهميت داد و گفت: حقوق بشر و مردم اگر مورد توجه قرار نگيرند، جمهوري اسلامي هيچ است. ديديد وقتي عصباني ميشود چقدر جدي حرف ميزند. انگشت سبابه را هم به كمك ميگيرد.
من به خسرو تهراني كه كنارش بودم، تيكهپراني كردم كه مردم و حقوق مردم و اينا قديمي نشده؟
لبخند زد. ميخواست بگويد مهرپور كه عمرش را براي حقوق بشر گذاشته، چنين و چنان است. اما فكر ميكنم خود مهرپور بيشتر فهميده كه زحماتش چقدر اثر كرده.
ظريف تنها سخنراني بود كه اسم آقاي خاتمي را آورد و از اينكه مهرپور مشاور آقاي خاتمي بوده و در زمان ايشان استارت پيگيري قانون اساسي خورد، ياد كرد.
نميخواهم گزارش جلسه بنويسم. سخنرانان خوب حرف زدند.
دوست گراميام آقاي ورعي گفتوگويش را با آقاي مومن از اعضاي شوراي نگهبان نقل كرد. بيآنكه اسم بياورد. ايشان اعتقاد داشته كه خبرگان ولي فقيه را انتخاب نميكند، او منتخب از طرف خداست فقط خبرگان كشف ميكند. باور كنيد و اين را با نگاههاي مدرن مقايسه كرد.
همه به بهانه دكتر مهرپور كه تا نامش ميآيد حقوق مردم تداعي ميشود.
مهرپور در اوايل انقلاب در شوراي نگهبان بوده. معاون قضايي قوه بوده. چم و خم همه مسائل قضايي را ميداند.
پسرش آقاي دكتر سعيدرضا مهرپور كه پزشكي است مشهور، از جو داخل خانه گفت. همه فرزندان علوم تجربي خواندهاند. از مباحثه علوم تجربي و علوم انساني در زير سقف خانه، شيرين حرف زد.خانم مهرپور هم در جلسه بود.
اصليترين بخش، سخنان آقاي مهرپور بود.گزارشي از پروندههايي كه توانسته بود به نفع مردم نظرات قضايي و حقوقي را در سطوح مختلف تغيير دهد، گفت.
اين بحث را خيلي جدي مطرح كرد كه اگر در فقه شرايط زمان و مكان در نظر گرفته نشود، فقه منجمد ميشود و اصلا امكان اين را ندارد كه بتواند حكومت كند. اين را به كساني ميگفت كه بر تنور حكومت فقه، حتي فراتر از حكومت قانون ميدمند.
ميگفت براي اين نظريه از خود خدا كمك گرفته است كه دوبار در نص قرآن حكمي ميدهد ولي وقتي حريف مردم نميشود، ميگويد علمالله انكم كنتم تختانون انفسكم. خدا ميداند كه به خودتون براي اجراي اين حكم خيانت ميكنيد. با همين استدلال كه مردم نميپذيرند آن را نسخ و در موردي تبصره كرد.
گزارشي از هيات نظارت بر قانون اساسي داد. كاري كه آقاي خاتمي شروع كرد و به لوايح دوقلو مشهور شد و چهها نكردند. ما همكارش بوديم. يك تيكه انداخت كه جمعي تند و تيز هم در جلسه بود ندو راي تند ميدادند ولي معلوم شد جداگانه نظرش را براي آقاي خاتمي مينوشته.
وقتي جلسه تمام شده بود آقاي دكتر اسماعيلي و دكتر سيمايي گفتند چرا دكتر مهرپور هي در بحث قانون اساسي به تو نگاه ميكرد. گفتم تند و تيزترينش كه اذيتش ميكرديم، من بودم و آقاي موسويلاري.
خيلي چيز در اين جلسه ياد گرفتم.
كاش در نسلهاي جديد اين چهرهها شناخته شوند تا كمي براي مباحث حقوقي و فقهي اعتبار كسب شود.
رمان گذرخان را هم كادو به آقاي مهرپور دادم.