فضاي مذاكرات هستهاي ايران و گروه 1+5 در دوره پاياني مذاكرات هستهاي را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
تيمهاي مذاكرهكننده هستهاي ايران و گروه 1+5 نزديك به سه هفته در وين حضور داشتند و به نظر ميرسد كه در اين مدت، فارغ از يكي، دو رخداد، فضاي مبتني بر تعامل، گفتوگو و سازنده در مذاكرات جريان داشت كه اين در كنار پيچيدگي و مشكلاتي است كه مذاكرات
داشته و دارد.
با اين حال، آنچه در مذاكرات جريان داشت اين بود كه اكثر كشورهاي حاضر در مذاكرات خواهان دستيابي به توافق و رسيدن به نتيجه بودند، هر چند كه در اين مسير برخي كشورهاي عربي و رژيم صهيونيستي دستيابي به توافق دلخواهشان نبود و براي همين نيز فرانسه را به عنوان نماينده خود در مذاكرات جلو فرستاده بودند و حتي ميتوان گفت كه فرانسه در طول همه اين مدت آماده بود تا با سختگيريهايش موجب عقبنشيني جمهوري اسلامي ايران در مذاكرات شود اما با اين وجود، كشورمان با همه سختيها هيچگاه از مذاكره
عقبنشيني نكرد.
از طرف ديگر، اراده سياسي براي حل اين مساله از طرف همه كشورهاي حاضر در مذاكرات وجود داشت كه اين اراده در دو سوي اصلي مذاكرات يعني ايران و امريكا هم بيش از همه نمايان شد كه موجب ميشد تا حتي فرانسه نيز بداند كه سنگاندازيهايش بياثر است و فقط مخالفتهايش موجب بياعتبارياش ميشود. بايد يادآور شوم كه اين مذاكرات در طول چهار دهه گذشته با اين حجم رفت و آمد، ديدار و نشست و رايزني در تاريخ ديپلماسي وجود نداشته است كه اين بيانگر اهميت و بزرگي
آن است.
مذاكرات هستهاي در مذاكرات اخير، به درازا كشيد و چندين بار از ضربالاجلهاي تعيين شده براي حصول توافق عبور كرد و كار به تمديد كشيد. دليل اين
مساله چه بود؟
من سابقه پرونده هستهاي ايران را به شما يادآور ميشوم كه 12 سال است در اين باره مذاكره ميشود اما حجم متعدد و متنوعي از مسائل را دربرميگيرد كه اين موجب ميشود تا براي هماهنگ شدن هيات و رسيدن به يك نظر واحد ساعتها رايزني شود و سپس اين جمعبندي بايد به اطلاع مقامات ارشد ميرسيد تا آنها دست به تصميمگيري نهايي بزنند كه اين موجب ميشود نتواني لزوما در همان ضربالاجل به توافق برسي اما چون طرفين اراده نيل به توافق و حل اختلافات داشتند، اين مساله كار را آسان ميكرد و موجب تقويت موتور محرك مذاكرات ميشد تا يكي پس از ديگري مسائل اختلافي را پشت سر بگذارند.
در روزهاي مذاكرات شاهد افزايش فشارها از سوي صهيونيستها و تندروهاي امريكايي به تيم مذاكرهكننده اين كشور بوديم. اين فشارها چقدر در نحوه رفتار هيات امريكايي اثر داشت؟
نبايد اين فشارها كم به نظر آيد. همان طور كه بيان كرديد، فشارهاي زيادي به هيات امريكايي از جانب مقامات اسراييل و جمهوريخواهان كنگره به آقايان اوباما و كري ميشد و آن دو، متهم به عبور از خطوط قرمز امريكا ميشدند كه اين موجب سختتر شدن كار براي هيات امريكايي ميشد اما با اين وجود، آنها در برابر اين فشارها ايستادگي بسياري كردند. در اين مدت، گستره وسيعي از صهيونيستها از دولت اسراييل تا كنگره امريكا و شركتهاي چند مليتي و كارتلها هر اقدامي را انجام دادند و بر روي دولت امريكا فشار آوردند و از هر تلاشي دريغ نكردند تا مانع از توافق هستهاي شوند.
البته بخشي از اين فشارها براي امتيازگيري بيشتر امريكاييها بود ولي بخش اكثر اين مخالفتها و آن تلاشها، براي عدم توافق بود چراكه توافق هستهاي ايران و 1+5 ارتباط مستقيمي با اسراييل دارد و فرداي توافق، اسراييل بايد لباس عزا بر تن كند. از طرفي، به نتيجه رسيدن مذاكرات موجب افزايش فشارها از سوي امريكا بر رژيم صهيونيستي براي پايان دادن به شهركسازيهاي غيرقانوني و نتيجه دادن مذاكرات سازش نيز ميشود و صهيونيستها نيز اين را نميخواهند و ميدانند كه اين فشارها در نهايت به سقوط نتانياهو منجر ميشود.
فكر ميكنيد توافق هستهاي ايران و گروه 1+5 چه دستاوردهايي را به همراه داشته است؟
به طور كلي اقداماتي كه در طول دو سال اخير در عرصه مذاكرات هستهاي صورت گرفت، اعم از توافق ژنو تا تفاهم لوزان دستاوردهاي خوبي براي كشور داشته است. يكي از مهمترين دستاوردهاي اين مذاكرات ايجاد اميد در ميان مردم است كه آنها را اميدوار ميكند كه بالاخره اين بحران غيرضرور و ساختگي از بين ميرود و با دستيابي به توافق ميتوان بخش اعظمي از مشكلات را حل كرد. از سويي، ديپلماسي هستهاي برخلاف ظاهرش دستاوردهاي منطقهاي نيز داشته است و بازدارندگيهايي ايجاد كرده است.
در مدت دو سال گذشته گروههاي تروريستي در منطقه فعال شدهاند اما يك حالت بازدارندگي نيز براي امريكا ايجاد كرده است يعني اگر توافق ژنو و مذاكرات هستهاي در دو سال گذشته صورت نميگرفت سرانجام فشارهاي عربستان، تركيه و... موجب ميشد تا دولت امريكا در سوريه و يمن حضور نظامي مستقيم پيدا كند و به اين كشور حمله كند. در يمن، عربستان چندين ماه است كه وحشيانه عمل ميكنند. برخي از كشورها به خاطر منافع مادي هم كه شده بود، قصد همكاري با عربستان در حمله با يمن را داشتند اما هنگامي كه ديدند امريكا آنچنان بايد و شايد پشت عربستان نيست
عقبنشيني كردند.
از سوي ديگر، يك شكاف و جدايي عميق ميان امريكا با دو متحد استراتژيكش يعني اسراييل و عربستان رخ داده است. چندين ماه است كه ميان امريكا و اسراييل در رابطه با پرونده هستهاي جدايي عميقي ايجاد شده و كدورت شكل گرفته است. روابط عربستان و امريكا نيز تنشآلود است و اخباري نيز كه منتشر ميشود حاكي از نپذيرفتن منطق امريكا توسط عربستان است و اين چرخيدن عربستان به سمت فرانسه و روسيه و انعقاد قراردادهاي سنگين تجاري و نظامي براي دهنكجي به امريكا و نشان دادن اعتراضش به اين كشور است.
فكر ميكنيد پس از توافق هستهاي، اسراييل چه سناريويي رابراي شكست مذاكرات دنبال ميكند؟
اسراييل قبل از توافق هر كاري كرد تا مذاكرات شكست بخورد ولي نشد. اكنون نيز رژيم صهيونيستي تلاش ميكند تا پس از توافق، اين مساله اجرايي نشود و سنگاندازي كند ولي ميخواهم بگويم كه اگر اسراييل ميتوانست كاري بكند، ميكرد تا توافق نشود كه تلاشهايش نيز به نتيجه نرسيد.
محتملترين سناريوي ممكن، پيش بردن خواست خود از طريق كنگره است كه كنگره نيز توافق را رد كند، اوباما وتو ميكند و به نظر نميرسد كه آنها توانايي شكستن وتوي اوباما را داشته باشند.