• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۷ خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5700 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۲۴ بهمن

نوشتاری درباره جشنواره موسیقی فجر به مناسبت سی‌ونهمین جشنواره موسیقی فجر

رویدادی که جریان‌ساز نیست

«موسیقی فجر» برای جلب اقبال عمومی، بازنگری اساسی می‌خواهد که متاسفانه نشانه‌های آن دیده نمی‌شود

علیرضا  امینی ٭

به بهانه برگزاری سی‌ونهمین جشنواره موسیقی فجر در اینجا قصد دارم در بخش‌های مختلف درباره موضوعات پیرامونی صحبت کنم؛ اول آسیب‌شناسی کل فرآیند جشنواره موسیقی فجر است، باید بررسی کنیم که با چه پدیده اجتماعی و هنری مواجهیم، آیا نمونه‌هایی ازآن در جهان وجود دارد یا خیر؟ برای اینکه ضرورت این بحث را مطرح کنم، باید بگویم که در یک دهه گذشته برای جشنواره فجر اتاق فکری را طراحی کردند و تصمیم گرفتند برخی مدیران جشنواره خارجی، همین‌طور برخی هنرمندان خارجی و کلاسیک را دعوت کنند. این نشان می‌دهد که هسته اجرایی جشنواره فجر و مدیران مجموعه نیز اعتقاد دارند که باید مطابق جریان‌های بین‌المللی و جهانی حرکت کنند ولی اینکه چرا نتوانسته‌اند به این هدف دست پیدا کنند، ‌ مساله مهمی است.

 

آیا با فستیوال‌های دنیا قابل قیاس است؟

معادل واژه جشنواره، فستیوال است، فستیوال‌های موسیقی دنیا هر کدام دارای قوانینی هستند؛ چه از لحاظ انتخاب آثار، چه از لحاظ داوری و بازخورد و تاثیری که در جامعه دارند. فستیوال‌ها ویترین موسیقی جاری در جامعه منطقه مورد نظرند. فستیوال‌های بزرگ دنیا مثل گِرمی، بیلبورد، اِم.تی.وی و... فستیوال‌های بزرگی هستند که موفقیت در آنها، شناسنامه زندگی یک هنرمند را تشکیل می‌دهد. نکته مهم این است که تمام فستیوال‌های دنیا که راجع به آن حرف می‌زنیم، آثاری را به جامعه معرفی می‌کنند که از ابعاد مختلف دارای بهترین رنکینگ مخاطب، فروش و استقبال هستند در صورتی که در اولین مشکلی که با جشنواره فجر پیدا می‌کنیم، متوجه می‌شویم بخشی از افرادی که وارد می‌شوند به صورت فرمایشی و خرید خدمات وارد جشنواره می‌شوند. قرار نیست رقابتی صورت بگیرد در حالی که به آنها هزینه‌ای می‌دهند که اجرا کنند مثلا به یک گروه یا یک موسیقیدان و خواننده پول می‌دهند تا او کارش را اجرا کند، بنابراین جشنواره موسیقی فجر ما نتوانسته ارزش و اعتبار پیدا کند که هنرمندان خودشان بخواهند بیایند و در آن اجرایی داشته باشند و در نهایت یا خرید خدمات می‌شوند یا به خاطر عبور از تنگناهای صدور مجوز مجبورند که با دفتر موسیقی یا اداره ارشاد مدارا کنند.

دلیل اینکه جشنواره نتوانسته مخاطبان خوبی را از لحاظ فاعلان اجرای موسیقی و مجریان پیدا کند، این است که به صورت زیرپوستی به دفتر شعر و موسیقی ارشاد واگذار می‌شود یعنی به گونه‌ای با مدیریت و تبانی انجمن موسیقی هدایت می‌شود، گروه‌ها انتخاب می‌شوند، صلاحیت و مصلحت‌اندیشی‌ها و... لحاظ می‌شود، حتی گاهی به جای اینکه خرید خدمات اتفاق بیفتد، خرید مدیران اتفاق می‌افتد یعنی فردی حضور خود را با دادن هزینه‌هایی در جشنواره می‌خرد و این است که گاه اجرای گرو‌ه‌هایی را مثلا در مراسم افتتاحیه جشنواره می‌بینیم که صلاحیتی ندارند و اینکه چگونه برای اجرا آمده‌اند، خودش بحث جداگانه‌ای است. در نتیجه جشنواره‌های موسیقی فجر، جوان و نواحی ما چون توسط بخش دولتی و با تفکر مصلحت‌اندیشی اداره می‌شود، نتوانسته با فستیوال‌های دنیا قابل رقابت باشد، این است که هنرمندانی که در آن شرکت می‌کنند برای نشان دادن آثار خود با میل و رغبت وارد نمی‌شوند. برخی اجراها از افراد معروف خرید خدمات می‌شوند ولی باقی افراد معروف نیستند یا غالبا کارشان شنیدنی نیست.

زمانی که ما جریان موسیقی فجر را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم در این حدود چهار دهه بخش عمده‌ای از بودجه جشنواره فجر گم می‌شود و معلوم نیست به کجا می‌رود و در نهایت ناگهان اجراهای ارگانی، سازمانی، سیاسی، اعتقادی و موقعیتی با استفاده از بودجه جشنواره فجر اجرا می‌شوند در صورتی که باید بودجه جریان‌های اجتماعی و هنری، فقط صرف موسیقی فرهنگیِ مملکت شود در حالی که برعکس است؛ بخشی از بودجه‌ای که به جشنواره فجر می‌دهند مربوط به اجراهای سازمانی، سیاسی، اجتماعی و موقعیتی است و این یکی دیگر از مشکلاتی است که ما در جشنواره با آن مواجهیم که جشنواره فجر نتوانسته شفافیت ایجاد کند.

نکته مهمی را لازم می‌دانم اینجا اشاره کنم که ما به عنوان یک کشور مسلمان، هر ساله جشنواره قرائت قرآن بین‌المللی با بودجه‌ای که چند برابر بودجه جشنواره فجر است، برگزار می‌کنیم در صورتی که در بحث قرائت عربی در موسیقی، شیوه بیان و اجرا داریم ولی می‌بینیم که این مساله اصلا مورد توجه قرار نمی‌گیرد و بودجه آنچنانی برای حضور ما در کشورهای مسلمان هزینه می‌شود ولی بودجه‌ای که باید برای حضور موسیقی ملی و فرهنگیِ ما در فستیوال‌های دنیا هزینه شود، صورت نمی‌گیرد به دلیل اینکه توسط ارگان‌های سیاستگذار و مدیران اجرایی درک ضرورت نشده ولی همین افراد یعنی مدیران اجرایی در زمانی که اتفاقات اجتماعی می‌افتد و جریان‌های سیاسی شکل می‌گیرد، هزینه‌های کلانی کرده و سمفونی و سويیت سمفونی می‌سازند، ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک را روی صحنه می‌برند یا ارکستر سمفونیک را به کشورهای دیگر دنیا می‌برند و به صورت مشترک با ارکسترهای دیگر اجرا می‌کنند که این نکته جالب است که چرا باید از موسیقیِ ما استفاده ابزاری شود ولی هزینه‌ای برای آن و سطح فرهنگیِ آن، صورت نگیرد؟ چون اصلا موسیقی ما قرار نیست رشد کند یعنی در دنیا فستیوال‌ها جریان رقابتی، بین‌المللی و ملی هستند که باعث می‌شوند موسیقی رشد کند و همه سعی کنند که خودشان را برای رسیدن به استانداردها آماده کنند. جشنواره‌ای مثل جشنواره گرمی، یک گروه و هیات ژوری دارد که به صورت حرفه‌ای آثار را بررسی می‌کنند یعنی گروه هفتاد یا هشتاد نفره. ما در جشنواره فجر شاهد اتفاقاتی هستیم که خنده‌دار است یعنی کارشناس و محقق باید بیاید و ده دوره گذشته جشنواره فجر را بررسی و در نهایت لیست برندگان را استخراج كند که ببینیم آلبوم‌هایی که برنده شده‌اند، چقدر فروش داشته‌اند یا اینکه به چه موقعیت اجتماعی رسیده‌اند.

مدیرانی که در لایه زیرپوستی دفتر موسیقی ارشاد و انجمن فعالیت می‌کنند، انتخاب هنرمندان را با مصلحت‌اندیشی انجام می‌دهند یعنی قرار نیست که بهترین موسیقی‌ها روی صحنه بیایند، بلکه قرار است اغلب افرادی که با آنها مشکل ندارند به روی صحنه بیایند یعنی ما در جشنواره فضای آزاد فرهنگی و هنری را نمی‌بینیم.

در دنیا موسیقی پاپیولار، جشنواره گرمی و بیلبورد و... را پیش می‌بریم و موسیقی کلاسیک برای خود حرکت دیگری دارد؛ مثلا ما در گرمی موسیقی کلاسیک نمی‌بینیم، در بیلبورد یا ام.تی.وی موسیقی کلاسیک نمی‌بینیم، این موسیقی کاملا یک نوع موسیقی اجتماعی است و مردم مهم هستند ولی در جشنواره‌ها همه چیز با هم مخلوط هستند و هیچ نگاه تخصصی وجود ندارد. ما نه تنها موسیقی کلاسیک در جشنواره‌ها می‌بینیم، بلکه موسیقی‌هایی را می‌بینیم که از کشورهای دیگر آورده‌اند که اصلا ما آنها را نمی‌شناسیم مثلا از کشوری سولیست گیتاری آورده‌اند که کنسرتو می‌گذارد و در نهایت می‌گویند که ما بخش بین‌المللی هم داریم در حالی که هیچ‌کدام ساختاری که استاندارد جهانی باشد را ندارد.

 

معین آری، عاشقانه‌های چشم‌آذر نه!

این نکته بسیار مهم است که ما مثلا در بخش پاپیولار، به هنر پاپیولار اجازه نمی‌دهیم که روی صحنه بیاید، بلکه هنرمند پاپیولاری که توسط شرکت‌های فرهنگی و هنری ساپورت شده و یکسال فروخته است، در جشنواره نیز اجرا می‌گذارد که دوباره شرکت به درآمدزایی برسد و زمانی که با مدیران جشنواره این مساله را مطرح کردیم، گفتند برای بخش حمایتیِ جشنواره موسیقیِ فجر از موسیقی پاپ استفاده می‌شود، در صورتی که ما هیچ حمایتی از موسیقی رپرتوار کلاسیک ایرانی ندیده‌ایم در نهایت هم بهترین سالن‌ها در اختیار خوانندگان پاپ است و نکته جالب اینجاست که اشتباه فکری و تاکتیکی در همین جا به وجود آمده است، باید از شنونده و مخاطب حمایت شود تا موسیقی اوج بگیرد، باید برنامه‌ریزی شود و به مردم اطلاع‌رسانی شود، از چهار ماه قبل آثار باید اعلام شوند، برنامه‌های تلویزیونی، رادیویی، رسانه‌ها و مطبوعات حمایت کنند و کارهای جریان‌ساز را معرفی کنند. در نهایت در شب‌هایی که قرار است رپرتوار موسیقی کلاسیک اجرا شود، امتیازاتی به مخاطب داده شود که به مرور مردم سلیقه شنوایی خود را ارتقا دهند و کم‌کم خودشان به سالن‌ها بیایند ولی ما هیچ‌کدام از اینها را نمی‌بینیم. وقتی که صحبت از حمایت می‌شود به نظرم بخش حمایتی، برای بخش حمایت از مدیران برگزیده جشنواره است که نگران هزینه‌های میوه و شیرینی و تیم اجرایی نباشند در غیر این صورت از درآمد موسیقی پاپ، حمایتی مشمول موسیقی کلاسیک ایرانی نمی‌شود یا حتی موسیقی خوب پاپ ایرانی که ما بتوانیم استفاده کنیم، یعنی ما مواجهیم با اینکه تبلیغاتی کار می‌کنند نه حمایتی. برای مثال جریانی را آغاز می‌کنند مثلا به آقای معین می‌گویند که می‌تواند برگردد ولی به عاشقانه‌های ناصر چشم‌آذر، اجازه نمی‌دهند که با کلام اجرا شود یا برخی قطعاتی که مردم دوست دارند و با آن دست می‌زنند و می‌توانند با آن شاد باشند، حذف می‌کنند. مردم می‌روند که آن اجرا را ببینند ولی ناگهان متوجه می‌شوند که برخی قطعات نیستند.

این مصداق‌ها را گفتم که این موضوع را مطرح کنم ما دچار دوگانگی عجیبی هستیم یعنی یک پارادوکس فکری و رفتاری در جامعه داریم که احساس می‌کنم هنوز در پس‌لرزه‌های انقلاب فرهنگی که در دهه ۶۰ اتفاق افتاد، هستیم که اصلا نمی‌دانیم چه کاری می‌خواهیم انجام دهیم و شاید قضیه باید برعکس شود یعنی به جای اینکه مدیران کلان حرف بزنند و مدیران خرد اجرا کنند، برعکس شود که مدیران خرد حرف بزنند و مدیران کلان اجرا کنند و شاید بر این اساس اوضاع فرهنگ بسامان شود، چراکه مدیران کلان حرف‌هایی می‌زنند ولی مدیران خرد اجازه نمی‌دهند که اجرا شود پس بهتر است که سیستم برعکس شود که مدیران خرد حرف بزنند و مدیران کلان اجرا کنند حداقل تکلیف مشخص است.

 

مردم باید دوست داشته باشند

موسیقی جشنواره فجر باید پایگاهی باشد که مردم آن را دوست داشته باشند؛ عاشقانه‌های ناصر چشم‌آذر یا عاشقانه‌های موسیقی دهه ۴۰ و ۵۰ همچنین مثلث سه‌گانه پازوکی، حیدری و زولاند می‌تواند مردم را به تماشا و شنیدن موسیقی ایرانی ترغیب کند ولی گویا به تعمد دست‌هایی در کار است که می‌خواهد شادی و حس خوب را از موسیقی بگیرد و موسیقی غم‌انگیز را در برخی ویترین‌ها بگذارند مثل اجراهای برخط یا آنلاین انجمن یا دفتر موسیقی که فقط موسیقی غمگین اجرا می‌کنند، سولوی غمناک مثل تار و تمبک یا آواز می‌گذارند و شادی را از مردم می‌گیرند البته نه اینکه اینها بد باشند ولی اینکه فقط این نوع موسیقی باشد، خوب نیست. اگر این فستیوال و جشنواره‌ای است که در دهه شاد انقلاب ارائه می‌شود چرا اجازه نمی‌دهیم که مردم آن‌طور که شایسته و بایسته است، شادی کنند. اینها ناشی از همان دوگانگی و پارادوکس فکری و رفتاری مدیران و عناصر اجرایی آنهاست که باید حل شود تا ما یک جشنواره فجر خوب داشته باشیم در غیر این صورت سالانه می‌بینیم که مدیری عوض می‌شود و مدیر دیگر می‌‌آید و تیم اجرایی تغییر می‌کند و در نهایت سیاستگذاری و جدول هیچ‌کدام ارزشی ندارند. ممکن است در این میان یکی، دو اجرای شاد ببینیم که خرید خدمات شده‌اند ولی مساله این است که کل اجراها را باید دید.

ابتدا باید مشخص شود که با یک فستیوال مواجهیم یا با جشن انقلاب؟ این دو متفاوتند. به نظرم فستیوال موسیقی فجر باید در مرحله اول واژه موسیقیِ خود را تفسیر کند به دلیل اینکه ما قرار است تعدادی موسیقی را که از نظر سیستم مجاز است، اجرا کنیم و نباید بگوییم در جشنواره موسیقی فجر، همه گروه‌ها باید ثبت‌نام کنند و اثر بیاورند، چنین چیزی نیست به دلیل اینکه نه انتخاب و نه اجرا آزاد نیست و فضاها کاملا بسته است. موسیقی پاپ فعالیت خود را می‌کند، مدیران هم مشخص نیست که بخش عمده بودجه را چه می‌کنند، بخشی از بودجه به اجراهای سازمانی و سیاسی که در سال بوده، اختصاص می‌یابد که دوباره بودجه می‌گیرند و در جشنواره فجر اجرا می‌کنند که با این اوصاف ما جشنواره موسیقی فجر نداریم، جشنواره برخی قطعات ایران را داریم. همه چیز چه در انتخاب هنرمند و چه در انتخاب آثار کاملا سلیقه‌ای هدایت می‌شود و جشنواره فجر تا امسال نه ورودی خوب و نه خروجی خوب داشته، در حالی که از فستیوال‌های بزرگ دنیا مهم‌ترین هنرمندان موسیقی از آنها استخراج می‌شوند ولی ما حتی تلنت هم از جشنواره‌ها استخراج نکردیم.

 

جای خالی شفاف‌سازی و بازنگری

اجراهایی که ما در دوره‌های مختلف جشنواره می‌شنویم اغلب حرف جدیدی ندارند و پژوهشگران و موزیسین‌های جوان هم برای شنیدن آن ترغیب نمی‌شوند و این نیاز به بازنگری دارد. بحث بازنگری جشنواره و مقایسه آن با جریان‌ها و فستیوال‌های بین‌المللی دنیا، تنظیم ورودی و خروجی و در نهایت شفاف‌سازی عنصر بودجه که به چه علت باید بودجه به سختی بیاید و در نهایت هم معلوم نشود که به کجا تعلق می‌گیرد این ادعاها که اجراهای موسیقی پاپ برای بخش حمایتی است، باید مشخص شود که از بخش پاپ فلان میزان درآمد کسب شده، فلان مقدار را برای استعداد جوان هزینه کرده‌اند و در نهایت این میزان مجموعه اصیل ایرانی و این میزان موسیقی پاپیولار ایرانی مورد حمایت قرار گرفتند، باید شفاف اطلاع‌رسانی شود در حالی که هیچ‌کدام از اینها اتفاق نمی‌افتد.

مایلم این پیشنهاد را در اینجا بدهم که می‌شود ما یک شب را به تک‌نوازی‌ها، یک شب را به ارکسترها، یک شب را به آواز و یک شب هم به مداحی و یک شب را نیز به سرودهای انقلابی اختصاص دهیم ولی جشنواره‌های فصلی بهاره، پاییزه، تابستانه و زمستانه را در نظر بگیریم و حرکت ایجاد کنیم یعنی ما از چهل سال جشنواره، هنوز نتوانسته‌ایم جایزه بین‌المللی سرودهای ملی، میهنی طراحی کنیم، هنوز نتوانسته‌ایم کاری انجام دهیم که با اقبال کافی مواجه شود و جریانی ایجاد کند که مثلا بگوییم تمرکز جشنواره امسال، ترانه و تصنیف است و هدفش این است که ترانه و تصنیف را در موسیقی ایرانی احیا کند. سال بعد آواز اصیل ایرانی را احیا کند و... اصلا هیچ‌گونه برنامه‌ریزی ثابتی نیست، چون امسال مدیری می‌آید و سال بعد قهر می‌کند، مدیر بعدی می‌آید و می‌بیند که بیشتر به چنین اموری بی‌اعتنایی شده و او هم بی‌اعتنایی می‌کند و هزاران مورد از این اتفاقات که باید کاملا شجاعانه با آن برخورد کرد، یعنی خیلی خوب است که مدیران ده سال پیش را دور هم جمع کنند و بگویند که در حضور هم حرف بزنید، مشکلات را بگویید و علت رفتن خودتان را بگویید. اتفاقی که در مناظره‌ها می‌افتد و بهتر هست که راجع به مدیران فجر نیز مناظره بگذارند و بگویند که چه کرده‌اند. روشنگری و شفاف‌سازی در حوزه موسیقی فجر باید اتفاق بیفتد، مساله این است که مدیران دچار تناقض هستند و تعارف می‌کنند، اینکه تبلیغاتی و ویترینی کار کنیم و جایزه‌ای بدهند و افتتاحیه و اختتامیه‌ای باشد اصلا لازم است؟ بهتر نیست اگر قرار است جریانی نباشد، کل ماجرای موسیقی فجر را تعطیل کنند؟ چرا باید ادعا کنیم که موسیقی داریم؟ موسیقی با این ویژگی‌ها و به این شکل اگر نداشته باشیم، بهتر است.

صحبت درباره جریانات موسیقی بسیار مهم است و اگر کارشناسان دیگری نیز قرار است که در این زمینه صحبت کنند بحث تطبیقی جشنواره را با فستیوال‌های دنیا قیاس کنند، مشکلات انتخاب آثار، هیات داوران، روشنگری هزینه‌هایی که می‌شود، اتفاقاتی که می‌افتد را در نظر بگیرند. اگر کارشناسان و منتقدان شفاف صحبت کنند شاید بخشی از ماجرا اصلاح شود ولی در سکوت نمی‌‎توان مساله‌ای را حل کرد. در سراسر دنیا جریان فرهنگی سوبسید دارد تا زمانی که بتواند تلنت‌ها را بیرون آورند که در نهایت از درآمد آنها به هدف خودش برسد. اصلا این امکان در فضای موسیقی مملکت ما نیست به دلیل اینکه شما برنامه‌ریزی می‌کنید، اجرایی را طراحی می‌کنید، خواننده یا ارکستری را پرورش می‌دهید و در نهایت می‌خواهید که خروجی داشته باشید تا مردم به خاطر آنها به سالن بیایند، یکباره اجرا لغو می‌شود یا آنقدر مجوز را دیر می‌دهند که پشیمان می‌شوید.

متاسفانه فضای موسیقی و جشنواره‌های ما این‌طور است که در ابتدا از شما بسیار استقبال می‌کنند و در نهایت به صورت بدی شما را بدرقه می‌کنند یعنی زمانی که وارد سیستم‌ها می‌شوید همه چیز به ظاهر عالی است ولی در نهایت متوجه نمی‌شوید که کجای کار مشکل دارد. نکته جالب هم این است که همه مدیران حرف شما را تایید می‌کنند ولی هیچ اتفاقی نمی‌افتد. این مساله در جشنواره موسیقی فجر حکم همان ویترین را دارد که ما هر آنچه در طول یکسال کاری موسیقی و چند سال گذشته در بعضی از شاخه‌های هنر کار کرده‌ایم، با این اوصاف در ویترین جشنواره فجر عکس آن را شاهد هستیم. جایزه گرمی در دنیا مهم است، چون جایگاه خود را پیدا کرده؛ همه ما بیننده کانال‌های خارجی می‌شویم که گرمی و بیلبورد و ام.تی.وی را ببینیم که در نهایت هنرمندان، آلبوم‌ها و تک‌ترک‌هایی از آنها استخراج می‌شود که در سراسر دنیا مهم می‌شوند ولی جشنواره فجر کارهای تکراری گذشته را ارايه می‌دهد!

 

انجمن موسیقی صلاحیت برگزاری ندارد

جشنواره موسیقی فجر باید از سیستم اداری متصل به دفتر موسیقی ارشاد جدا شود، یعنی انجمن موسیقی صلاحیت برگزاری جشنواره موسیقی فجر را ندارد، چون برای موسیقی هیچ جریان خوبی را شکل نداده، انجمن موسیقی ترمینال و پارکینگ فعالیت‌های فرهنگی دفتر شعر و موسیقی اداره ارشاد است که به آنجا می‌رود و تبدیل به کتابخانه یا انباری شده که کارها در آنجا انبار می‌شوند و عملا هیچ جریان زنده‌ای از موسیقیِ ایران در انجمن موسیقی شکل نگرفته، این جشنواره حداقل باید به دست یک تشکل صنفی یا خصوصی اداره شود نه دولتی؛ شاید این‌طور بتوان نتیجه بهتری گرفت.

به نظر باید موسسات موسیقی یا فرهنگی به کار بیفتند، طرح بنویسند و وزارت ارشاد فراخوانی دهد و بگوید که طرح‌های خود را برای جشنواره موسیقی فجر ارايه دهند و بدون حب و بغض طرح‌ها بررسی شوند و با استفاده از قوانین و تعهدها بخش خصوصي کارها را بر عهده بگیرد که با این وجود شاید بتوانیم شاهد جشنواره عادلانه‌تری باشیم که ورودی و خروجی آن کاملا مشخص است و نتیجه‌ای برای موسیقی ایران زمین دارد.

 

و جشنواره امسال

جدول جشنواره امسال به نسبت، جدول بهتری از سال گذشته است، اما نمی‌توان پیش‌بینی کرد که آیا این جدول به درستی اجرا می‌شود یا نه. باید جشنواره تمام شود و آن موقع درباره جدول و برنامه‌های امسال نظر دقیق‌تری داد، اما آنچه می‌بینیم، این است که اگرچه وضعیت و برنامه‌ریزی جدول بهتر است، اما باز هم بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد. ما در بحث فهرست هم می‌بینیم که مثلا در سال‌های پیش‌تر افرادی جایزه باربد را گرفته‌اند یا در جشنواره حضور داشته‌اند که نام‌های بلندی بودند یا شدند، اما هر چه می‌گذرد، شاهدیم که هیات انتخاب هم ضعیف‌تر می‌شوند، ما در دوره‌هایی داورانی داشتیم که قله‌های موسیقی بودند ولی در حال حاضر وقتی افراد خودشان آنچنانکه باید در موسیقی ایران قله نیستند طبیعتا افرادی که خودشان قله موسیقی هستند، چطور می‌خواهند که آثارشان را برای داوری به آنها بسپارند و اینها همه به خاطر همان اعتباری است که از آن صحبت کردیم.

٭ برنامه‌ساز، پژوهشگر و منتقد موسيقی


بايد جشنواره تمام شود و آن موقع درباره جدول و برنامه‌هاي امسال نظر دقيق‌تري داد اما آنچه مي‌بينيم اين است كه اگرچه وضعيت و برنامه‌ريزي جدول بهتر است اما بازهم بيشتر جنبه تبليغاتي دارد. ما در بحث فهرست هم مي‌بينيم كه مثلا در سال‌هاي پيش‌تر افرادي جايزه باربد را گرفته‌اند يا در جشنواره حضور داشته‌اند كه نام‌هاي بلندي بودند يا شدند اما هر چه مي‌گذرد شاهديم كه هيات انتخاب هم ضعيف‌تر مي‌شوند


جشنواره موسيقي فجر بايد از سيستم اداري متصل به دفتر موسيقي ارشاد جدا شود، چون براي موسيقي هيچ جريان خوبي را شكل نداده. انجمن موسيقي ترمينال و پاركينگ فعاليت‌هاي فرهنگي دفتر شعر و موسيقي ارشاد است كه كارها در آنجا انبار مي‌شوند. هيچ جريان زنده‌اي از موسيقي ايران در انجمن موسيقي شكل نگرفته. اين جشنواره بايد به دست يك تشكل صنفي يا خصوصي اداره شود نه دولتي؛ شايد اين‌طور بتوان نتيجه بهتري گرفت

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون