اين ستاره، «سهيل» است!
محمد بلوچزهي
شايد در شرايط كنوني و نيز در اين برهه از تاريخ بشر براي انسان ايراني حال چه عموم مردمش باشد يا كه مقامات مسوولش، خلأ از دست دادن سرمايههاي انساني در عرصه فرهنگوهنر طي سالهاي اخير كمتر احساس شده بوده باشد و ارزش مادي و معنوي ايشان نيز نهچندان قابل درك و لمس؛ اما بهواقع در جهان و قرني كه جايگاه و اعتبار بشر را همان « فرهنگ و هنر» تعيين مينمايد و تبيين، به قول ما بلوچها ديري نخواهد پاييد كه «جاي اين همه زخم و نقصان و خسارت غيرقابل جبران وارده بر پيكر هنر و فرهنگ بسيار درد كند!» درد! حال براي جغرافيايي چون بلوچستان كه همواره فرهنگوهنرش، تاريخ و اثرش، متاع و گوهرش، علم و دفترش، رسم و باورش و جانِ كلام از اول تا آخرش همهوهمه به سبب ضعف كتابت و انتقال شفاهي و سينهبهسينه دانش بومي بشري آن به مويي بند است زوال سرمايههاي انسانياش بهمراتب فاجعهبارتر خواهد بود و ناگوارتر؛ چرا كه با نقصان هر هنرمند انسان دانشي بشري زير تلي از خاك مدفون خواهد گشت. پس از درگذشت استاد پهلوان رسولبخش زنگشاهي موزيسين بلوچ و از يگانه هنرمندان داراي درجه «پهلواني» كه بالاترين مرتبه در نوازندگي ساز «سرود» يا «قيچك» است و نيز از سوي مردم به هنرمند اعطا ميگردد، عموم معتقد بودند كه مادر بار دگر سر نبندد و چنين فرزندي را چون پهلوان رسولبخش نخواهد زاييد. اما طولي نكشيد ستارهاي كه پيش از اين «سهيل» بود بهيكباره با درگذشت پدر بر آسمان موسيقي بلوچستان درخشيد و نگاه مردم را به مهارت و توان و تبحر خويش در نوازندگي ساز «سرود» جذب كرد و...
جلب كه آن كسي نبود جز «سهيل زنگشاهي» آخرين فرزند هنرمندِ پهلوان رسولبخش اسطوره موسيقي بلوچستان كه دكتراي هنري خويش را از دانشگاه سوربن فرانسه كسب نموده بود. با ظهور ستارهاي به نام «سهيل» پس از مرگ غريبانه پدر و حضورش و درخشش در جشنوارههاي مختلف ملي و محلي آن زمان كه اتفاقا كودك و نوجواني بيش نبود و كسب عناوين و مقامهاي بسيار، اين اميدواري را در دل مردم ايجاد نمود كه با درگذشت پهلوان رسولبخش ديگر ساز سرود يا همان قيچك ايشان براي هميشه بر ديوار خانه آويخته نخواهد شد، چراكه برخلاف اين مفاخر موسيقي، فرزندان ساير اسطورههاي نامي و موزيسينهاي شهير بلوچستان همچون «ملاكمالان» خواننده موسيقي كلاسيكال و حماسيخواني كه آوازش شرح درد و رنج تاريخ اين مرزوبوم بود و رسانهاي در دل تمام خانههاي بلوچان درهر كنج و گوشه جهان؛ بيآنكه پا جاي پاي پدر هنرمند خويش بگذارند و از درياي هنر بيكران آن قطرهاي بهره ببرند با فقدان ايشان فرهنگوهنر يتيم گرديده و از نعمت ارزشمند وجوديشان نيز محروم.همانطور كه با نقصانها و خسارتهاي فراوان و جبرانناپذير در طول دهههاي اخير و هدر رفت و فرسايش سرمايههاي انساني بالاي عرصه هنر يك باور عام همواره در مورد موسيقي بلوچستان شكل گرفته مبني بر اينكه «گو اصلا هيچ دلگرمي و اميدي به اين حوزه نيامده است»؛ كه با حادثهاي كه اخيرا براي «سهيل زنگشاهي» ميراثدار هنر پهلوانرسولبخش پيش آمد اين باور بيش از پيش تقويت گردد. «سهيل» كه ستارهاي نوظهور است در آسمان موسيقي بلوچستان و اكنون نيز بعد از درخششهاي متعدد دوران كودكي و نوجواني و پا گذاشتن به عنفوان جواني و پس از پويايي و پختگي در هنر خويش، دو هفته پيش دچار برقگرفتگي گرديده و از آن زمان تاكنون در كما بهسر ميبرد و همين امر نگراني بسيار علاقهمندان به فرهنگوهنر بلوچستان را موجب شده است. اين پهلوان جوان موسيقي بلوچستان كه چند روز نخست حادثه در بيمارستان محل زادگاهش شهرستان ايرانشهر تحت نظر بود بهدليل فقدان امكانات لازم پس از رايزانيها، مقدمات اعزام ايشان به يزد با پرداخت هزينههاي مربوط به آمبولانس شخصي توسط صندوق اعتباري هنر فراهم گرديد. متاسفانه خانواده «سهيل» روند درمان بيمار و نيز امكانات موجود در بيمارستان را مطلوب نميدانند و خواستار اعزام اين نابغه موسيقي بلوچستان كه همچنان در كما بهسر ميبرد به پايتخت و يك بيمارستان مجهز هستند و همچنين عدم دسترسي بهبرخي امكانات و اخذ «ام.آر.آي» پس از حدود دو هفته نوبت در اين بيمارستان را بر عدم تغيير حال او بيتاثير نميدانند. اميدواريم كه هرچه سريعتر تا دير نشده زمينه اعزام و انتقال سهيل كه بازمانده ميراث گرانبهاي پدر است فراهم گردد، چراكه امتناع مفاخر موسيقي بلوچستان براي انتقال دانش و ميراث هنري خويش به فرزندان و بيميلي مضاعف آنها از فراگيري هنر پدرانشان ريشه در همين بيتوجهي و بيمهري نسبت به هنر بهويژه موسيقي دارد و بيترديد با اينچنين حوادث و تلخيها و مرارتهاي متوالي كه اهالي هنر و فرهنگ اين خطه غني از موسيقي كشور همواره ميكشند هنرگريزي نيز جديتر خواهد شد و بيش از پيش.