«اعتماد» از گراني ابزار نقاشي در گفتوگو با چند هنرمند گزارش ميدهد
هنرِ ادامه دادن در نااميدي
صبا موسوي
هميشه در رشتههاي مختلف هنري، هنرهاي ديداري آخر خط ميايستد و در اين خط پاياني، نقاشان خيلي دور هستند. گاهي ميانديشم جامعه نقاشان چگونه زيست ميكنند تا زنده بمانند و هر سال چند نفر ديگر ميتوانند به مسير خود ادامه بدهند. اگر نتوانند وسايل ابتدايي كار خود را تهيه كنند ديگر چگونه نقاشي كنند يا اگر از شكم خود هر قدر هم بزنند و با زخم دل كار كنند به چه اميدي دل به فروش داشته باشند براي حداقلترينها كه آن بقاست. چه كسي نقاشان را ميبيند؟! چه رسد به آنكه نگران اين بخش كوچك جامعه هنري باشد! جايي شنيدم استاد فلسفهاي نقاشان را شريفترينِ هنرمندان ميدانست. در اين گزارش، گفتوگوهاي كوتاهي از حال اين روزهاي نقاشاني دارم كه روزگاري به آنها نسل سوم جوان گفته ميشد و حالا در آستانه ميانسالي و نااميد از شرايط، اميدوارانه ادامه ميدهند.
آري، هفتهاي چند افتتاحيه در گالريها برپا ميشود، سالي دو تا چهار حراجي كوچك و بزرگ، اما اين تعداد نسبت به بازار ۸۰ ميليوني ايران و چرخه اقتصادي نقاشي در آن، به واقع هيچ است. هيچ.
سعيد امكاني، نقاش و كارتونيست با اشاره به اينكه هنر نقاشي نيز امروزه چون زمانهاي گذشته بورژوايي شده، به «اعتماد» ميگويد: اگر فردي اين روزها شرايط مالي مناسبي نداشته باشد، نميتواند دنبال اين هنر برود. به قيمت رنگها و بوم نقاشي توجه كنيد؛ رنگ روغن مارك وينزور به قدري گران شده كه نقاش نميتواند رنگ را به شكل خامهاي با كاردك جايي كه لازم است، استفاده كند. براي اينكه هر ماه بايد چندين ميليون تومان پول رنگ بدهد.
وي توضيح ميدهد: قيمت پارچه بوم كتانِ با كيفيت، از متري دويست هزار تومان به بالا شروع ميشود! متاسفانه شرايط به شكلي شده كه بيشتر نقاشان حتي حرفهايهايي كه از نزديك ميشناسم از رنگ اكريليك ساختماني استفاده ميكنند. تهيه ابزار و وسايل هنري هم داستان خود را دارد. رنگها و ابزاري كه در بازار موجود هستند، از كيفيت خوبي برخوردار نيستند و شما بايد سفارش بدهيد تا بعد از هفتهها برايتان از خارج از كشور بياورند كه بايد با دلار حساب كنيد.
امكاني ميافزايد: از آن طرف عدم فروش آثار را پيش رو داريم، يعني يك هنرمند نقاش، كلي هزينه يك نمايشگاه انفرادي ميكند تا شايد دو يا سه تابلو بفروشد، البته اگر خوش اقبال باشد و اين هم در حالي است كه تازه آثار مفهومي نباشد. به قولي انتزاعي يا داراي رنگ و لعاب باشد كه مشتريپسند شود نه حتي انتزاعي كه به قول محصص رئاليته در آن جريان داشته باشد.
امكاني معتقد است كه امورات يك نقاش با فروش آثار هنري است يا از طريق آموزش كه معلمي هم براي يك نقاش امري فرسايشي است. تمام كساني كه آموزش ميدهند اين را به خوبي ميدانند. فروش آثار از طريق گالري يا كلكتور صورت ميگيرد يا بهطور مستقيم از خود نقاش، اثري خريداري ميشود. گاهي مشاهده ميشود بعضي از گالريدارها تنها آثاري را به مجموعهداران معرفي ميكنند كه نظر خودشان است و كلكتور را فارغ از سليقه شخصي و نيت خريد، مجاب به خريد آن آثار ميكنند.
به قول يكي از دوستان نقاشم «نميدانم تا كي ميتوانيم ادامه دهيم»!!!
علي جهانشاهيافشار، نقاش و طراح، در مورد وضعيت گراني مواد و متريال كار يك نقاش به «اعتماد» ميگويد: طي دو سال گذشته قيمتها گاهي چهار تا پنج برابر شده بهطور مثال يك شيشه رنگ ۲۵۰ ميل را حدود ۳۰۰ تا ۳۵۰هزار تومان تهيه ميكردم كه اين روزها حدود يك ميليون و ۲۰۰ يا ۳۰۰ هزار تومان شده، در خصوص بوم نيز بهويژه بوم دستساز شرايط به همين شكل است. حداقل هزينه براي برپايي يك نمايشگاه با حساب متريال، بوم، هزينه توليد و ساعات كار و غيره مبلغي نزديك به ۵۰ تا ۶۰ ميليون تومان ميشود. منتها بحث اصلي مساله فروش و پروسه آن است.
وي با اشاره به ۳۰ سال فعاليت خود در حوزه نقاشي توضيح ميدهد: تجربه به من نشان داده كه در حوزه فروش، خود اثر به آن شكل تاثير ندارد. يعني يك بازار درهمي در حوزه هنرهاي تجسمي به وجود آمده كه ۹۹درصد آن بر پايه روابط بين افراد است. هر چه ارتباطات با منابع قدرت اين حوزه بيشتر باشد، به همان نسبت هم نمايشگاه بيشتر و هم فروش بيشتر به دست ميآيد و از اين دايره هر چه دورتر باشي با يك مصيبت عظيم روبهرو خواهي شد.
جهانشاهيافشار با اشاره به اينكه سه نوع گالري در ايران وجود دارد، ادامه ميدهد: بيشتر گالريدارهاي تراز اول از هنر سر در نميآورند و يكسري آدم به اسم استاد، منتقد و غيره دورشانند كه در واقع تعيينكننده عمده كاري آنها هستند. با تعدادي هنرمند كار ميكنند و به سختي كسي را وارد دايرهشان ميكنند. تعدادي مشتري خاص دارند، تبليغاتي ميكنند و كار ميفروشند.
در مواقعي نيز نمايشگاهي براي هنرمندي معروف برپا ميكنند و در روز افتتاحيه برچسب قرمز فروش هم ميزنند، اما بعدتر متوجه ميشويد كه اصلا كارها فروش نرفته و براي اينكه اعتبار آن استاد يا هنرمند يا گالري زير سوال نرود چنين كارهايي ميكنند.
وي اضافه ميكند: گالريهاي درجه دو نيز با طيف وسيعتري از هنرمندان و دانشجويان كار ميكنند و تا حدودي فروشي هم دارند. گالريهاي درجه سه نيز كارهاي بازاري و سطح پايين عرضه ميكنند كه مشتريهاي خاص خود را دارند.
جهانشاهيافشار معتقد است؛ با اين حال در اين بازار خراب، گالريدارها حدود ۳۰ تا ۴۰درصد از فروش هنرمند را ميگيرند. اگر مشتري خصوصي يا مجموعهدار باشد و بدتر از آن معتبر كه در سال ۱۳۹۷ خود من تجربه كردهام گاهي تا يكسوم مبلغ فروش را به شكلي يا بهانهاي پرداخت نميكنند يا پول را دير ميدهند يا چونه زياد ميزنند. اعتماد ميكنيم و از اعتمادمان سوءاستفاده ميشود. با اينكه امسال نيز نمايشگاه داشتهام، كار زيادي فروش نرفت. اين موضوع بر اعصاب، روان و روند زندگي هنرمند اثر دارد. زندگي هنرمند نيز هزينه دارد به خصوص كه خانوادهاي هم داشته باشد. بهطور يقين سال ۱۴۰۲ سال بسيار بدي بود يا بايد دكوراتيو كار كني و بر پايه مد يا اينكه اگر بخواهي تلاش كني و از انديشه و استايل كاري خودت بهره ببري و ادامه بدهي، در نتيجه به كل نااميدي ايجاد ميشود. اما چارهاي نيست، من يك نقاشم و بايد ادامه بدهم. اما آنقدر از وضعيت هنر نااميدم كه به فكر مهاجرت افتادهام.
افسانه غفوري، نقاش و طراح در خصوص تورم و گراني موجود ميگويد: مسلما وسايل كار هنري افزايش قيمت داشته است و اگر خود را ناگزير از توليد اثر هنري بداني، بايد از هزينههاي ديگر زندگي گذشت تا بتوان وسايل لازم براي كار را خريداري كرد. سالهاست نقاشي ميكشم و با آنكه در نمايشگاههاي زيادي شركت كردهام، فروش كمي داشتهام. تنها عشق به هنر انگيزه ادامه راه را به من ميدهد.
سعيد احمدزاده، نقاش نيز با اشاره به گراني ابزار نقاشي توضيح ميدهد: طي دو سال گذشته، ابزار و وسايل كار حدود ۳۰ تا ۷۰ درصد و گاهي بيشتر، رشد قيمت داشته، بهطور مثال در كلاف بوم و پارچه آماده جسو خورده تا ۲۰۰ درصد هم رشد قيمت وجود داشته است.
وي در خصوص فروش آثار نيز اضافه ميكند كه وضعيت در اين دو سال تفاوت زيادي با ۴ يا ۵ سال گذشته نداشته، اما به خصوص پس از كرونا، تا حد زيادي كاهش فروش داشتهايم. علاوه بر اين كاهش، بر اساس رشد قيمت دلار و تورم، درآمد هنرمند نيز كمتر شده است. بنابراين اميدواري در مساله رشد قيمت يا فروش بيشتر، بر اساس نگاه به وضعيت اقتصادي و رغبت كمتر فعالان عرصه مجموعهداري و سرمايهگذاري در حيطه آثار هنري، اتفاقي غيرممكن است.
هامون عليپور، نقاش و مدرس هنر با اشاره به اينكه اين روزها دغدغه خريد لوازم نقاشي براي همه چنان دشوار شده، اظهار ميدارد: گويي مدام، مسير، يك به يك هنرمندان را به بنبست ميكشاند. گراني متريال يك طرف، اينكه همان متريال را بار ديگر براي خريد پيدا نميكني، عذاب ديگري است و غير قابل تعريف.
وي به «اعتماد» ميگويد: سالهاست كه مبلغي از فروش تابلوهايم را براي تهيه رنگ و بوم كنار ميگذارم و با توجه به تنوع مديومهايي كه در آثارم استفاده ميكنم حدود يكسوم فروش آثارم خرج متريال ميشود. ديگر به قفسهام نگاه نميكنم كه رنگ دارم يا نه و اين زندگي من شده است. از ابتدا اين ترس هميشه در من وجود داشته، دارد و خواهد داشت كه نكند روزي پول خريد رنگ و بوم را نداشته باشم.
عليپور ادامه ميدهد كه چند سالي است كه از لحاظ فروش كار مشكل زيادي ندارم، اما باز همچنان ترس نداشتن رنگ و بوم بسيار عذابآور است. من چنان آگاهم از اينكه ما هنرمندان تجسمي در ايران مظلومترين قشر و آسيبپذيرترين هستيم. تنها كمتر از ۵ درصد اين جامعه ميتوانند به قيمت معقول اثر بفروشند، اما ۹۵ درصد ديگر...
در ادامه محمدرضا سلطاني، نقاش و گالريدار در خصوص بازار نقاشي ميگويد: خيلي نميتوان در مورد فروش آثار هنري حرفي زد، چون واقعا حجم فروش كل گالريها در سال نسبت به تعداد هنرمندان رقم بسيار ناچيزي است.
او توضيح ميدهد: امسال كل صنايع و بازار دچار ركود بوده، هنر نيز متاثر از شرايط بازار به شدت افت فروش داشته است، حتي در فروش آثار اساتيد نيز همين مشكل وجود دارد. اگر به حراج تهران هم نگاه كنيم، بيشتر آثار روي قيمت كمينه يا نهايتا كمي بالاتر فروش رفته است. حتي اگر فروش حراج تهران را وسط بگذاريم و با پول فروش گالريها جمع بزنيم، رقم به دست آمده در معادلات اقتصادي مملكت بياهميت جلوه ميكند.
علي فلاح( نقاش) نيز بيان ميكند: اين روزها بخشي از درآمدم، از كارآموز هست و تعدادي هم در كل سال كار رنگ و طراحي ميفروشم. بيشتر خريداران نيز تمايل به سفارش نقاشي كپي دارند و خيلي به آثار مدرن علاقه نشان نميدهند. قيمتها در بازار سفارش نيز به اندازه و طرح اثر و نيز خود مشتري بستگي دارد.
محمدرضا توكليراد، نقاش در خصوص تهيه وسايل نقاشي به «اعتماد» ميگويد: ابزار خوب به سختي پيدا ميشود و اگر پيدا شود قيمتها به شدت گران است بهطور مثال رنگ روغن آرتيست وينزور ۳۷ ميل حدود يك ميليون تومان قيمت دارد. در مورد فروش اثر هم هيچ اميدي نيست، اگر نقاشي كه كشيدهاي با سليقه گالريدار سازگار نباشد، امكان فروشش بسيار پايين ميآيد در غير اين صورت بايد خودِ نقاش، مشتري پيدا كند. متاسفانه بايد بگويم يك فضاي پارتيبازي شكل گرفته است يا بايد پارتي براي فروش داشته باشي يا يك نقاشي خوب، قيمتش از يك كار كپي در پاساژ قائم بسيار كمتر است. بنابراين من كارهايم را نگه ميدارم، اما دوستاني هستند كه فقط و فقط ميخواهند كارهايشان را بفروشند و قيمت برايشان مهم نيست. به قولي در اينجا يا بايد وارد آن دايره هنري بشوي يا از اين چرخه خارج شوي.
آزاده حيدري، مدرس و گرافيست نيز با اشاره به بالا رفتن قيمت وسايل مورد نياز همچون مقوا، رنگهاي روغني، مداد رنگي و غيره ميگويد: اگر بخواهيم از ماركهاي خوبي چون فابركستل استفاده كنيم قيمتها سر به فلك ميكشد، برندهاي معمولي هم كيفيت لازم را ندارند. نه تنها در مورد رنگ كه در همه موارد صدق ميكند. زمانيكه به دانشجويان ميگويم براي هفته ديگر، وسايلي تهيه كنند، آنها به قيمت بالاي وسايل مورد نيازشان اعتراض ميكنند. حتي زماني كه كار را با سيستم كامپيوتر و ديجيتال انجام ميدهند، پرداخت هزينههاي پرينت، پلات و فوم براي ارايه ژوژمانشان سنگين ميشود و اين واقعا وضعيت و روند كار را سخت كرده است.