گفتوگو با بهرام ريحاني، هنرمند پانتوميم كه اين روزها از بيماري سرطان رنج ميبرد
دستانم عمودي به سمت خداست
پويان فراستي / از هنرمندان تئاتر، هستند كساني كه با بيماري سرطان درگيرند؛ بسياري كه با وجود بيماري نه فقط همچنان كار ميكنند كه حتي در فعاليتهاي خيريه نيز حضور پيدا ميكنند. از مجيد بهرامي گرفته كه چندي پيش دوباره در بخش آيسييو بستري شده است و نه فقط با مشكلات اين بيماري كه با مشكلات و تنگناهاي مالي هم دست و پنجه نرم ميكند، تا مصطفي عبداللهي كه سالهاست با اين بيماري درگير است و با وجود بيماري همچنان به كار و فعاليت هنرياش ادامه ميدهد. بهرام ريحاني، هنرمند پانتوميم، مدتي است كه با بيماري سرطان مبارزه ميكند، با وجود اين بيماري، او چندي پيش نمايشي را به نفع كودكان مبتلا به سرطان اجرا كرد تا در اوج بيماري، اين او باشد كه به ما درس زندگي ميدهد. بهرام ريحاني اين روزها به دليل بيمارياش در بيمارستان فيروزگر بستري است. به همين بهانه با او گفتوگوي كوتاهي انجام داديم و جوياي احوالش شديم.
آقاي ريحاني كار پانتوميم را از چه زماني شروع كرديد؟
در حدود 14 سال پيش از طريق آقاي پيروز شاملو با اين هنر آشنا شدم و نخستين كار حرفهيي خود را در سالن چهارسو با عنوان «همچون كوچهيي بيانتها» بازي كردم.\
از چه زماني به بيماري سرطان مبتلا شديد؟
در دي ماه سال 92 علايمي مانند تب و لرز و تعريق شديد و كاهش وزن را در خودم مشاهده كردم و بعد از آزمايشهاي گوناگون در ششم اسفند ماه همان سال مسجل شد كه من به سرطان مبتلا شدم و از چند روز بعد از آن شيمي درماني را شروع كردم.
بيماري شما در چه وضعيتي قرار دارد؟
من تا چند وقت پيش فكر ميكردم كه در حال مبارزه با سرطان هستم، دكترها به خانواده من گفته بودند براي حفظ روحيه، من اطلاعي از سرطان دوم خودم نداشته باشم اما من به تازگي با خبر شدم كه دچار سرطان روده بزرگ و كبد هستم. البته من معتقدم هر چقدر مشكل پيش روي من بزرگتر باشد اراده من هم قويتر ميشود. در حال حاضر در حال سپري كردن شانزدهمين دوره از شيمي درمانيام هستم. ابتدا قرار بود 14 دوره شيمي درماني انجام شود ولي بعد دكترها تشخيص دادند كه چهار دوره ديگر هم بايد شيمي درماني كنم. بيماري، پستي و بلندي دارد. گاهي اوقات بيمار از نظر جسمي و روحي در موقعيت سختي قرار ميگيرد اما بعد از گذراندن آن دوره دوباره روحيهاش را به دست ميآورد. من الان در وضعيت سختي قرار دارم اما از لحاظ روحي سعي كردم كه خودم را نبازم و با تمام توانم در حال مبارزه با سرطان هستم.
مرداد ماه، نمايشي را با عنوان «شادي حقيقي، آرام و بيصدا» اجرا كرديد كه تمامي عوايد آن به بيماران سرطاني ميرسيد. مقداري درباره اين كار توضيح دهيد. انجام چنين كارهايي چه تاثيري در روحيه افراد سرطاني دارد؟
اين نمايش كه با همراهي باران كوثري و آرزو افشار و ديگر دوستان عزيز به روي صحنه رفت در رابطه با اميد به زندگي بود و در رابطه با بيماران مبتلا به سرطان بود. تمامي عوايد اين كار تاكيد ميكنم تمامي عوايدش به كودكان سرطاني اختصاص يافت و دوستاني كه در اين كار من را همراهي كردند بدون دريافت حتي يك ريال به روي صحنه رفتند و بازي كردند. خود من درست چند روز قبل از اجراي اين كار يك عمل جراحي داشتم و زماني كه روي صحنه رفتم شكمم 18 بخيه داشت. انجام چنين كارهايي باعث جلبتوجه افكار عمومي نسبت به كودكاني ميشود كه با سختي در حال مبارزه با اين بيماري هستند. توجه داشته باشيد كه خيلي اتفاقها ميافتد اما گاهي اوقات هنر مسير يك جريان را تغيير ميدهد براي مثال يك عكس باعث تغيير مسير جنگ ويتنام شد. من تمام سعي خودم را ميكنم كه توجه جامعه را به اين افراد جلب كنم. من با چشم خودم ميبينم افرادي كه از شهرستانها ميآيند بدون داشتن هيچ سرمايهيي بايد هر 14 روز يك بار نسخههاي ميليوني تهيه كنند در صورتي كه هيچ كس به آنها كمك نميكند. هنرمنداني هستند كه در تلويزيون ميآيند و به ظاهر به اين افراد اهميت ميدهند اما در عمل ما هيچ چيزي از آنها نميبينيم. شايد يك اتفاقي در جاي ديگر دنيا بيفتد آنها دست به عمل بزنند چرا كه در اين كارها پول و سكه و تقدير است اما براي بچه كشور خود ما كسي تلاشي نميكند. بگذاريد يك خاطره تلخ براي شما تعريف كنم: چندي پيش من با يكي از موسسات تماس گرفتم و به آنها گفتم كه ميخواهم به نفع كودكان سرطاني نمايشي را اجرا كنم، مسوول آن جا از من تشكر كرد و پرسيد كه شما آقاي ريحاني چند درصد از اين پول را براي خودتان ميخواهيد؟ من باورم نميشد كه به من چنين حرفي زده است اما مسوول آن موسسه براي من توضيح داد كه هر هنرمندي كه با ما كار ميكند از ما درصد ميخواهد. من از تعجب خشكم زد. مگر ميشود كه با بچههاي سرطاني همچين معاملهيي كرد؟
خود شما به عنوان هنرمندي كه مدتي است با اين بيماري دست و پنجه نرم ميكند، در دوران بيماريتان چقدر مورد حمايت قرار گرفتيد؟
من از هيچ كس، هيچ توقعي ندارم. يك جمله از عليرضا نادري عزيز براي من كافي بود؛ او به من گفت بهرام به جاي اينكه دستانت را افقي به سمت ديگران بگيري عمودي به سمت خدا بگير و هزاران برابر ديگران به تو كمك ميشود. در اين مدت من از طرف عليرضا نادري، شهرام كرمي و حسين طاهري مدير مركز حوزه هنرهاي نمايشي حمايت روحي و معنوي شدم. اين دوستان دايما پيگير حال من هستند و به من لطف دارند. در حقيقت آدمهاي خوشقلب بسيار هستند. من باز هم تاكيد ميكنم كه هيچ توقعي از كسي ندارم و در اين 9 ماهي كه از بيماري من ميگذرد من هيچ نامه يا درخواستي از وزير يا نمايندهها يا مسوولان نداشتم چرا كه بزرگترين حامي من خداست. اگر هم براي بچههاي سرطاني كاري انجام دادهام وظيفه من بوده است. من خودم را از تئاتر طلبكار نميدانم در حقيقت من خودم را مديون تئاتر ميدانم و اگر كاري هم به نفع بچههاي سرطاني انجام دادهام وظيفه من بوده است. من ستايشگر شاعري هستم كه ميگويد چو عضوي به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار. من در حال تماشاي درد اين كودكان هستم و تمام سعي خودم را براي كمك به آنها ميكنم. هنرمندان زيادي هستند كه شعار ميدهند و ادعا دارند كه حامي بيماران هستند اما در اين مدتي كه من دچار اين بيماري شدم و در بيمارستان بستري بودهام فقط باران كوثري و آرزو افشار بودند كه براي سر زدن به اين بچهها آمدند. من براي بعضي از هنرمندان نامه نوشتم و درخواست كردم كه به ديدن بچههاي سرطاني بيايند چرا كه اين بچهها آرزوي ديدن شما را دارند اما آنها اصلا توجه نكردند. در صورتي كه اين كار بسيار در روحيه اين بچهها تاثير دارد. رگ گردن خيليها بيرون ميزند وقتي كه ميگويند تركيه مولانا را براي خودش كرده است اما ما واقعا چقدر به اشعار اين شاعران اهميت ميدهيم؟ سعدي ميگويد: تو كز محنت ديگران بيغمي/ نشايد كه نامت نهند آدمي. ما واقعا چقدر به اشعار سعدي عمل ميكنيم كه بخواهيم اين شاعر را از آن خود بدانيم؟ همين كه توجه افكار عمومي به اين كودكان جلب شود خيلي از مشكلات آنها حل ميشود.
در حال حاضر مشغول چه كاري هستيد؟
من در حال نوشتن يك نمايشنامه هستم كه اسم اوليهاش قرار است اين باشد:
از ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست، كه به صورت كاملا حقيقي و مستند در رابطه با بيماري خود من است و راجعبه اتفاقها و برخوردهايي است كه من از زمان بيماريام تاكنون با افراد مختلف داشتهام. اين كار به صورت تلفيقي از نمايشنامهخواني و اجراي تئاتر در يكي از شنبههايي كه تئاتر تعطيل است در سالن اصلي تئاتر شهر به نفع كودكان سرطاني اجرا خواهد شد. من از زماني كه به اين بيماري مبتلا شدم افراد خوشقلب، در حقيقت فرشته سيرتي را ديدهام و در مقابل افرادي بودند كه خباثت عجيبي در وجود آنها بود. من واقعا از اين مساله در شگفت هستم كه مگر ميشود بين دو انسان تا اين حد تفاوت باشد. من اميدوار هستم كه جامعه ما از اين بيتفاوتي حيرتانگيزي كه نسبت به كودكان مبتلا به سرطان دارد بيرون بيايد و بيشتر به اين كودكان توجه كند. اين كودكان زماني كه عشق و محبت ببينند آن را به نسل آينده هم منتقل ميكنند.