دستاورد مدني توافق را مخدوش نكنيم
نگفتند كه اين دود از آتشي برخاسته كه در دو دهه گذشته آنان روشن كردند و هرچه توانستند هيزمبيار آن شدند. چرا اين اقدام بينتيجه است؟ براي اينكه از دو حال خارج نيست. منتقدان يا سخنان سنجيده و درست ميگفتند كه در اين صورت ميتوانست به كمك سياستگذاران بيايد و هرگونه انسدادي در اطلاعرساني و اظهارنظر در اين مورد به ضرر همه از جمله سياستگذاران است. يا آنكه سخنان نسنجيده و حتي دروغ منتشر ميكردند كه در اين صورت يا بايد پاسخ مناسب به آنها داد كه اين به نفع همه است يا از آنان شكايت كرد كه در اين حالت رسيدگي قضايي بهترين شيوه است. حال ببينيم آيا توقيف روزنامه ضررهاي ديگري هم دارد؟ نخستين ضرر آن قطع ارتباط ميان منتقدان با ديگران و جامعه است. منتقدان و طرفداران آنان گمان ميكنند حرف و سخن به دردبخور و حقي داشتهاند كه دولت مانع از انتشار آنها شده است، بنابراين در دفاع از عقيده خود راسختر ميشوند، حتي افرادي كه داراي موضع روشن نيستند نيز گمان خواهند كرد كه به احتمال فراوان نكات قابل توجهي نزد منتقدان بوده كه مانع از انتشار نشريه آنان شدهاند. ضرر ديگرش اين است كه موافقان اصيل توافق عقبنشني ميكنند، زيرا موافقت با توافق وقتي معنا دارد كه مخالفان بتوانند حرف خود را بزنند، در غير اين صورت مصداق «خودگويي و خودخندي؛ عجب مرد هنرمندي» خواهند شد و هيچ صاحب نظر معتبري چنين وضعي را نخواهد پسنديد. ولي ريشه اين رفتار در كجاست؟ اگر دولت بهطور مستقيم اين كار را انجام داده بود، بايد ميگفتيم، ريشه بستن نشريات در فقدان اعتماد به نفس و نيز سياست انتخابي است. فقط كساني نشريات و رسانههاي ديگران را محدود ميكنند كه ميدانند راه و روش خودشان اشكالات اساسي دارد و در نتيجه نگران برجسته شدن اين اشكالات هستند. برخي سياستمداران وقتي مطالب منتقدان خود را ميخوانند دچار خشم و غضب ميشوند و گمان ميكنند مردم با خواندن اين مطالب گمراه خواهند شد ولي واقعيت اين است كه لزوما مردم گمراه نميشوند زيرا دليلي ندارد كه شعور و فهم ديگران از اين سياستمداران كمتر باشد. لذا اين افراد بايد ياد بگيرند كه قدري حوصله كنند و دندان روي جگر بگذارند. ولي از آنجا كه تركيب هيات نظارت و اكثريت آن دولتي نيست، دو احتمال ديگر را هم ميتوان بررسي كرد؛ اول از همه اصرار بر بستن مطبوعات به عنوان يك خطمشي قطعي، كه هيچگاه نبايد در جامعه به فراموشي سپرده شود. احتمال ديگر كوشش براي وارد كردن پاي دولت به موضوعي است كه هيچ نفعي از آن نميبرد. و اما نكته مهمي كه بايد گفت اين است كه بسياري از افراد به مساله هستهاي و توافق وين از زاويه دستاوردهاي سياسي آن مينگرند، كه البته دستاوردهاي مهمي است، ولي فراموش نكنيم يكي از مهمترين دستاوردهاي آن مدني بود، يعني براي نخستين بار در چهار دهه گذشته، اين امكان فراهم شد كه درباره مسالهاي بسيار مهم و حاد كه با سطح اول منافع ملي درگير بود، موافق و مخالف اظهارنظر و حتي مقابله و جدل كنند. اين دستاورد فوقالعادهاي است و نبايد اجازه داد كه با بسته شدن يك نشريه مخدوش شود. به نظر ميرسد مخالفان سعي كردند راهي را بروند كه به چنين نقطهاي برسد. وقتي كه موافقان توافق هم به لحاظ منطقي و هم به لحاظ عددي فاصله بزرگ و پرنشدني با مخالفان اندك آن دارند، چنين اقدامي نه تنها سودي ندارد كه تماما زيان است.