جنگ ايران و عراق، بحران هستهاي
در نتيجه بر اثر توانمندي، اعتمادبهنفس، بلوغ تفكر راهبردي و مديريتي ايران براي دستيابي به توافق هستهاي، مناسبات خارجي ايران در آينده، بيشتر تحت تاثير پويايي تحركات ديپلماتيك قرار خواهد گرفت.
2- بحران نظامي و از دست دادن مناطق تصرف شده در خاك عراق در سال 67، راهبرد ايران را از پيروزي نظامي و سقوط صدام، به پذيرش قطعنامه 598 تغيير و گزينههاي ايران را براي پايان دادن به جنگ، محدود كرد. در بحران هستهاي با وجود فشار تحريم و خطر حمله به ايران، قدرت دفاعي- بازدارنده ايران، در محدود كردن گزينههاي امريكا و غرب، همچنين انتخاب روش مذاكره براي توافق با ايران، نقش اساسي داشت. در نتيجه در آينده، قدرت دفاعي- بازدارنده ايران همچنان در تعيين جهتگيري سياستهاي راهبردي اين كشور و شكلدهي معادلات منطقهاي نقش اساسي خواهد داشت.
3- جامعه ايران به دليل پيامدهاي جنگ طولاني و مهمتر از آن، پيوستگي جنگ با انقلاب، در واكنش به پذيرش قطعنامه 598، دوقطبي شد، برخي گريستند و برخي خرسند يا با سكوت خود، در حيرت ناشي از اين شوك بسر ميبردند. در حالي كه توافق هستهاي بر پايه اجماع در جامعه ايران شكل گرفت و در واكنش به آن، جشن و شادي در ماه مبارك رمضان بر گزار شد. در نتيجه پويايي تحولات سياسي- اجتماعي ايران تحت تاثير توافق هستهاي به صورت منسجم و عميقتري ادامه و گسترش خواهد يافت و تحولات سياسي- اجتماعي ايران را تحت تاثير قرار خواهد داد.
4- پذيرش قطعنامه 598 براي برون رفت از جنگ و پيامدهاي سياسي، اقتصادي و امنيتي آن بود، بدون اينكه افق روشني در چشمانداز احتمالي پايان جنگ، قابل مشاهده باشد، لذا منجر به ظهور دوگانگي در ساختار سياسي و جامعه ايران شد اما توافق هستهاي براي برونرفت از بحران و پيامدهاي سياسي، اقتصادي و امنيتي آن، ناظر بر افق آينده است. در نتيجه تداوم مناقشات سياسي- راهبردي، درباره روش و نتيجه مذاكرات، موجب برآمدن نيروي اجتماعي جديد در جامعه ايران از زير به سطح خواهد شد. ترسيم چشماندازها و جهتگيريهاي آينده ايران و پيشبرد روندهاي جديد سياسي - اجتماعي حاصل اين تحول خواهد بود.
5- با اتمام جنگ ايران و عراق، حمله ارتش عراق به كويت و سپس حمله نظامي امريكا به عراق و سقوط صدام، موازنه منطقهاي به سود ايران تغيير كرد و موقعيت كنوني ايران، در تداوم آن قرار دارد. در شرايط توافق هستهاي، قدرت موازنهسازي ايران در مقابله با داعش، بخشي از دلايل و ضرورتهاي پذيرش موقعيت جديد منطقهاي ايران و تغيير اولويت منطقهاي امريكا و غرب، از ايران به داعش و تكفيريها شده است. در نتيجه امنيت ملي و سياستهاي منطقهاي ايران در آينده، حداقل به مدت يك دهه، تحت تاثير نتايج حاصل از رويارويي ايران و ائتلاف جهاني با داعش، قرار خواهد گرفت.
6- پايان جنگ با برقراري آتشبس، برابر ابتكار نظامي عراق، راهبرد غرب براي «موازنهسازي» ميان ايران و عراق را با شكست همراه كرد و پيامدهاي آن، با حمله عراق به كويت، به مدت يك دهه بر منطقه سايه افكنده بود. توافق هستهاي آغاز «موازنهسازي» در برابر قدرت منطقهاي ايران، بهمنظور مقابله با دستاوردهاي توافق هستهاي خواهد بود. در نتيجه، گرچه توافق هستهاي احتمال تهديد نظامي مستقيم را عليه ايران كاهش داده است، همچنين اسراييل را از كانون سياستگذاري در آمريكا، عليه ايران خارج كرده است، اما بر اثر سياستها و آرايش جديد منطقهاي و شكلگيري سطح جديدي از تهديدات نظامي- امنيتي عليه ايران، در دوره پساهستهاي، برونرفت از تنگناهاي استراتژيك را به گذار و غلبه بر موانع ذهني و عملي، براي تعيين سياستها، تصميمگيري و اقدامات راهبردي ايران، مشروط كرده است.