يادداشتي بر نمايشگاه آثار گيتي نوروزيان در گالري شميس
درد و تنگنا
حافظ روحاني
فواد نجمالدين، كيوريتور نمايشگاه «طوطيان سرخ» كه مجموعهاي از آثار گيتي نوروزيان در گالري شميس است به دو موضوع اشاره ميكند كه ميتوانند راهنماي ما براي تماشاي آثار به نمايش درآمده در اين مجموعه باشند. گويا نوشته او از يكسو راهي را پيش رويمان ميگذارد تا از طريقش آثار را دنبال كنيم و از طرف ديگر با ارجاع به حكايت معروف طوطي و بازرگان لايهاي معنايي يا نوعي تأويل را پيشرويمان ميگذارد تا نظرگاهي باشد براي تماشاي آنچه بر ديوارها ميبينيم. اگر «دست به دست شدن صفات» را كه نخستين جمله نوشته نمايشگاه است درنظر بگيريم آنگاه شايد بتوانيم كمي پيشتر هم برويم و تأويلهايي را به آثار نسبت بدهيم. اما پيش از آنكه تاكيد كيوريتور بر صفت و انتقال صفات ميان نسلهاي متوالي از موجودات را درنظر بگيريم بهتر است به سراغ خود آثار برويم و فارغ از تأويلها يا تفسيرها آنچه را تصوير شده توصيف كنيم؛ ضرب قلمهاي تند هنرمند نخستين چيزي است كه به چشم ميآيد كه حتي در چشمنوازترين لحظات هم خشونت و وجه بيانگرايانهشان را حفظ ميكنند و حسي از بدويت را به مجموعه آثار نوروزيان علاوه ميكنند. اين رفتار بيانگرايانه هنرمند با قلم همراه با محدوديت رنگ در بیشتر آثار به نمايش درآمده همراه ميشود و بر اين بدويت ميافزايند. اثر سهبعدي به نمايش درآمده هم كه تنه درختي وارونه را تداعي ميكند آثار را به طبيعت كه انگار خاستگاه اين بدويت است، نسبت ميدهد. از اين جنبه ارجاع نجمالدين به صفتها و دست به دستشدنشان انگار موكد كردن اين واقعيت در مورد آثار است كه انگار آنچه ميبينيم نوعي اشاره مشخص به زندگي وحشي طبيعت دارند. لكههاي قرمزي كه در بيشتر آثار ميبينيم به نوعي آثار نمايشگاه را به يكديگر پيوند ميدهد و در كنار نوع رفتار هنرمند با ابزار كار آنها را به هم مرتبط كرده و انسجام مجموعه را در آنها حفظ ميكند. اين لكههاي قرمز را كه الهامبخش نام نمايشگاه (طوطيان سرخ) هم هستند، ميتوان گاه تصويري از طوطيها را ديد و گاه صرفا لكه رنگهايي بيشكل. در حالت اخير به نظر ميرسد كه بيشتر با اشكالي از نقاشي انتزاعي مواجه هستيم كه الهاماتي از طبيعت را نمايش ميدهند. هر چند كه در گروهي ديگر از آثار (بهخصوص تعدادي از آثار كوچكتر) پيكره و سر طوطيها را به دقت ميبينيم. در ديگر آثار ترديد دارم كه بتوان لكههاي سرخ را طوطي خواند بلكه بيشتر به نظر ميرسد كه هنرمند به همان الهام برآمده از طبيعت وفادار بوده تا نقاشي كردن طوطيها يا اشكال مختلفي از پيكرههاي حيواني يا گياهي. اگر در آثار انتزاعيتر ضربقلم، بيانگري و بدويت به پردهاي منتهي ميشود كه پر از رخدادها و جزييات بصري مختلف است كه تماشاگر را به خيالپردازي دعوت ميكند و انگار الهامبخش نوشته كيوريتور بر نمايشگاه هم بوده آثار پيكرنگار انگار هنوز در بسط زيباييشناسيشان سردرگماند. به اين معني كه به نظر ميرسد كه پيكرهها در آثار از يك طرف انگار وجهي تزييني به آثار ميدهند و از طرف ديگر نوعي تغزل را نيز به آثار ميافزايند، اما هر گاه هنرمند از پيكرنگاري فاصله ميگيرد و در كشف ابزارهاي بيانياش پيشتر ميرود نتايج جالبتري را پيش روي تماشاگر آثارش ميگذارد. از اين جنبه رويكردهاي مختلف او به مضمون و فضاي بصري كم و بيش يكسان با نزديك شدن به انتزاع موفقتر از آب درميآيند تا ميل كردن به سمت هنر پيكرنگارانه. پس لااقل من ترجيح ميدهم كه اشاره فواد نجمالدين به «داغ و نشان تگنا و درد...» را بيشتر ناظر بر اين مجموعه بدانم كه در شكل اجرايي و بهرهگيري از ابزارهاي بياني هم درد و تنگنا را به تصوير ميكشد تا پيكرهها. نمايشگاه «طوطيان سرخ»، آثار گيتي نوروزيان به كيوريتوري فواد نجمالدين در گالري شميس، تصويري از مجموعه آثار نقاش را به نمايش ميگذارد كه پيوندي مضموني، مفهومي و حسي با يكديگر دارند و با اجراي كم و بيش مشترك و رنگهاي مشابه كم و بيش حس و حالي يكسان را نيز در بيننده برميانگيزند. از اين نظر ميتوان اينگونه گفت كه آنچه نقاش به تصوير كشيده نه فقط بيانگر شيوهها و نگاههاي مختلف او به موضوع، ابزار كار و حال و هواست كه در عين حال نشاندهنده رشدي است كه در آثار ميبينيم. از اين جنبه به نظر ميرسد كه نوروزيان در جستوجو براي كشف و درك ابزار بصرياش در اين مجموعه به موفقيتهايي دست مييابد كه ميتوانند در آينده به كارش بيايند و آن همزماني است كه رها از دغدغه پيكرنگاري جايي ميان انتزاع و فيگوراسيون ابزار كارش را آزادانه به كار ميگيرد و اجازه ميدهد تا احساسات مختلف، از بيانگري تا بدويت، از درد و تنگنا تا تغزل و خيالپردازي بيپرده در آثار خودنمايي كنند.