• 1404 شنبه 28 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6095 -
  • 1404 شنبه 28 تير

جنگ بي‌پايان در خاورميانه منطق نبرد و منازعه در سوريه

ابراهيم متقي

حوادث خاورميانه به گونه‌اي پايان‌ناپذير با جنگ، بحران و منازعه پيوند پيدا كرده است. هر بازيگري تلاش مي‌كند تا بر معادله قدرت تاثيری بجا گذاشته و شكل جديدي از كنش سياسي را با هدف كنترل فراگير قدرت 
در دستور كار خود قرار دهد.  تاريخ روابط بين‌الملل و امنيت منطقه‌اي به ما نشان داده است كه اگر هر بازيگري به مازاد قدرت دست پيدا كند، تلاش خواهد داشت تا كنترل فراگيري در محيط منطقه‌اي خاورميانه داشته باشد. واقعيت‌هاي موجود بيانگر آن است كه منطقه آشوب‌زده مورد‌نظر «جيمز روزنا‌»به همراه شاخص‌هاي كمربند شكننده «سائول كوهن» با انگاره آنارشي پايان‌ناپذير «رابرت كيگان» واقعيت‌هاي امنيت منطقه خاورميانه و تحولات سوريه را منعكس مي‌سازد.  اسراييل در هر جنگي تلاش دارد تا از مازاد قدرت خود بهره گرفته و زمينه كنش عملياتي در ميدان و صحنه جديدي از جغرافياي خاورميانه را به نام خود ثبت كند. آنارشي تكرار شونده در فضاي تضادهاي هويتي و بحران امنيتي پايان ناپذير شكل گرفته است. در اين فرآيند، اسراييل درصدد است تا از مزيت قدرت هوايي خود استفاده نموده و ساير بازيگران را از طريق انفجارهاي موشكي، پهپادي و بمباران‌هاي سهمگين از صحنه نبرد و رقابت‌هاي پرمخاطره سياسي دور سازد.
۱- صلح شكننده و جنگ پايان ناپذير 
در خاورميانه
 واقعيت‌هاي سياست قدرت در خاورميانه بيانگر آن است كه همواره گروه‌ها و نيروهاي راديكال شانس بيشتري براي كسب قدرت خواهند داشت.‌ منطق سياست و قدرت در خاورميانه به ويژه در حوزه جغرافيايي لبنان، سوريه و عراق به گونه‌اي است كه در فرآيند تدريجي راديكاليزه شده و از اين طريق زمينه براي گسترش تضادهاي امنيتي به وجود مي‌آيد.  در كمتر از ۶ ماه گذشته گروه‌هاي تكفيري سوريه و حوزه همجوار با حمايت امريكا، واحدهاي اروپايي، تركيه و اسراييل توانستند بر قدرت ساختاري بشار اسد و ارتش متزلزل آن غلبه كنند.  اگرچه ايران بر اين اعتقاد بود كه هرگونه خلل در معادله قدرت منطقه‌اي خاورميانه ماهيت دومينو داشته و تاثير خود را در ساير حوزه‌هاي جغرافيايي منعكس مي‌سازد، اما در اين دوران تاريخي هيچ‌گونه گوش شنوايي وجود نداشت. روسيه به بحران اوكراين توجه خود را متمركز ساخته بود. تركيه احساس مي‌كرد كه در روند رقابت با ايران از حوزه سياست متوازن عبور كرده و به لحاظ قدرت منطقه‌اي به مازاد امنيتي ويژه‌اي نايل مي‌شود.  كشورهاي عربي براساس آموزه‌هاي ايدئولوژيك و انديشه تكفيري، گروه تحريرالشام را به عنوان نيروي جايگزين بشار اسد در سوريه پذيرا شدند. درحالي كه هرگاه در شطرنج امنيت منطقه‌اي و معادله قدرت خاورميانه به ويژه سوريه آشوب زده مهره‌اي جابه‌جا مي‌شود، زمينه براي تغييرات سريع در صفحه شطرنج و حذف بسياري از كارگزاران اجتناب‌ناپذير خواهد بود. در اين فرآيند بود كه تركيه و كشورهاي عربي وارد بازي امنيتي پرمخاطره در روند تحولات سوريه شدند. آنان احساس مي‌كردند كه عصر جديدي در امنيت منطقه‌اي شكل گرفته، ايران از فضاي امنيت‌سازي خارج شده و درنتيجه دوران شكوفايي همكاري‌هاي عربي دوباره اعاده خواهد شد. واقعيت آن است كه هرگونه بحران مي‌تواند آثار و پيامدهاي پرمخاطره جديدي را به وجود آورده و در‌نتيجه بازيگر پيروز در رقابت‌هاي امنيتي و پرمخاطره امروز صحنه نبرد، تبديل به قرباني آينده رقابت‌هاي سياسي و ژئوپليتيكي خاورميانه پرمخاطره شود. هيچ كس فكر نمي‌كرد دوران تاريخي دولت جديد ماهيت شكننده داشته باشد. هيچ كس فكر نمي‌كرد اسراييل و امريكا در فضاي جديد ژئوپليتيك بحران و امنيت در خاورميانه درصدد تفسير روايت جديدي از شكل‌بندي قدرت باشند. در چنين شرايط و فضايي بود كه امنيت منطقه‌اي تحت‌الشعاع روايت‌هاي ساختگي قرار گرفت و در نتيجه بحران‌هاي امنيت منطقه‌اي خاورميانه به ويژه در سوريه تصاعد پيدا كرد. اگرچه ايران در روند تحولات امنيتي سوريه در محيط منطقه خاورميانه از صحنه سياسي و امنيتي سوريه حذف شد، اما اين امر به منزله امنيت بيشتر براي جامعه و ساخت سياسي سوريه محسوب نمي‌شود. از اين دوران تاريخي به بعد سوريه درگير بحران و آشوبي شده است كه گام اول آن در اواسط جولاي ۲۰۲۵ شكل گرفته و آثار امنيتي پرمخاطري براي آينده سياسي آن كشور خواهد داشت.   بحران امنيتي جديد سوريه تمامي كشورهاي عرب منطقه را وارد عصر جديدي از رقابت‌هاي امنيتي و راهبردي خواهد كرد. انگاره خاورميانه جديد با تغييرات امنيتي و بحران‌هاي پايان ناپذير پيوند يافته است‌.در چنين شرايطي طبيعي به نظر مي‌رسد كه منازعه، جنگ و بحران امنيتي به مثابه واقعيت آينده در حال ظهور خاورميانه به ويژه محور لبنان، سوريه، عراق و ايران باشد.
۲- فرآيند بحران امنيتي سوريه و پيامدهاي آن 
گروه‌هاي تكفيري سوريه به اين دليل مورد حمايت تركيه، اسراييل، ايالات‌متحده و بسياري از كشورهاي جهان عرب قرار گرفتند كه از قابليت لازم براي مقابله موثر با حكومت بشار اسد برخوردار بودند. سازماندهي جنگ جديد گروه‌هاي تكفيري عليه دولت بشار اسد در سوريه بدون حمايت‌هاي تركيه و بسياري از كشورهاي جهان عرب امكان‌پذير نبود.  علت اصلي نقش‌يابي آنان براي تغيير حكومت سوريه را مي‌توان مقابله با ايران و سازماندهي شكل جديدي از موازنه منطقه‌اي در خاورميانه عربي دانست. منطقه‌اي كه ويژگي‌هاي آن را سياست قدرت، رقابت و خشونت شكل مي‌دهد. در چنين شرايطي بود كه جابه‌جايي قدرت در ساختار سياسي سوريه شكل گرفت. ايران براي ايفاي هرگونه نقش سياسي و امنيتي در سوريه مي‌بايست با راهبردهاي دولت بشار اسد خود را هماهنگ مي‌ساخت.  بشار اسد به اين موضوع واقف بود كه بحران اقتصادي سوريه و چالش‌هاي امنيتي آن كشور هيچ‌گونه مشروعيت و اقتداري براي ارتش جهت مقابله با گروه‌هاي تكفيري به‌جا نگذاشته است. در چنين شرايطي بود كه نيروهاي نظامي و امنيتي ايران در فضايي سرشار از ابهام و غافلگيري از سوريه خارج شدند. در اين شرايط بود كه فرآيند جابه‌جايي قدرت با سرعت بسيار زيادي در سوريه همانند آنچه كه در افغانستان زمان ظهور مجدد طالبان شكل گرفت، به انجام رسيد. تركيه و بسياري از كشورهاي عربي احساس مي‌كردند كه با خروج نيروهاي نظامي ايران از سوريه به مازاد قدرت امنيتي فراگيري در خاورميانه نايل شده‌اند. درحالي كه آنان به اين موضوع واقف نبودند كه هرگونه مشاركت امنيتي در خاورميانه و عرصه‌هاي جدال هويتي پايان‌ناپذير آن، مخاطرات و ابهام امنيتي جديدي را براي آنان به وجود مي‌آورد.  واقعيت آن است كه به قدرت رسيدن احمد الشرع به منزله معادله قدرت موازنه‌دهنده تركيه در سوريه محسوب نمي‌شد، بلكه بايد آن را به عنوان گامي براي تغيير پر نوسان در منطقه آشوب زده دانست.
 ماه عسل قدرت سياسي و امنيتي جولاني در شرايطي به پايان خود رسيد كه ديدارهايي را با دونالد ترامپ رييس‌جمهور امريكا به انجام رساند. متاسفانه بسياري از ديپلمات‌ها و كارگزاران كشورهاي عربي همانند برخي از ديپلمات‌هاي ايراني به منطق كنش سياسي و ادبيات راهبردي ترامپ واقف نبوده و در نتيجه در فضاي غافلگيري تاكتيكي قرار مي‌گيرند.
نتيجه : 
كنش امنيتي اسراييل در سوريه را مي‌توان به منزله بخشي از سياست قدرت براي كنترل كريدور امنيتي جديدي دانست كه حوزه‌هاي ژئوپليتيكي نوظهوري را براي قدرت‌سازي منطقه‌اي و كنترل امنيتي اسراييل در محيط همجوار ايران و كشورهاي جهان عرب به وجود مي‌آورد. هرگاه كنش نظامي شكل مي‌گيرد مي‌بايست نشانه‌هايي از توجيه سياسي، حقوقي و عاطفي را به همراه خود داشته باشد. آنچه را كه نتانياهو بعد از اقدامات نظامي و امنيتي در سوريه مطرح كرد، معطوف به حمايت از برادرهاي دروزي بوده است. انگاره‌اي كه هيچ‌گاه با قالب‌هاي مفهومي تاريخي و هويتي شباهت نداشته است.  ادبيات به كار گرفته شده از سوي نتانياهو در توجيه علل نظامي و امنيتي حمله به سوريه شباهت بسيار زيادي با استدلال هيتلر در سال ۱۹۳۸ و در آستانه كنفرانس مونيخ دارد. در آن دوران تاريخي هيتلر تلاش نمود تا ادبيات مشابهي با نتانياهو به كار گرفته و از اين طريق منطقه سودت را به منزله منطقه حايل از كشور چك منتزع نموده و آن را در حوزه حكمراني خود قرار دهد.  واقعيت آن است كه در آن دوران تاريخي بسياري از كشورهاي اروپايي همانند تركيه و جهان عرب امروز از سياست سكوت، موازنه و ابهام بهره گرفتند. نتيجه سكوت آنان در برابر هيتلر و اقداماتي كه منجر به تهاجم دايمي در محيط پيراموني مي‌شود را مي‌توان مشابه حوادثي دانست كه با بسياري از زمينه‌هاي سياسي ديپلماتيك و راهبردي ظهور جنگ دوم جهاني شباهت دارد.  تاريخ روابط بين‌الملل بيانگر اين واقعيت است كه جنگ‌ها در شرايطي شكل مي‌گيرند كه نيروي بازدارنده در برابر سياست تهاجمي آنها وجود نداشته باشد. نتانياهو در روند حمله نظامي به سوريه مفهوم مشابهي با هيتلر به‌كار گرفت. نتانياهو بر ضرورت ايجاد منطقه حايل تاكيد دارد. منطقه حايل سوريه شامل استان‌هاي قنيطره، ريف دمشق و سويدا مي‌شود. پذيرش چنين درخواستي نيازمند بهره‌گيري از سياست قدرت و شليك موشك بود. شايد چنين الگويي به عنوان گام نخستين تلاش اسراييل براي تجزيه سوريه محسوب مي‌شود، در عين حال منطق تاريخ روابط بين‌المللي نشان داده است كه هرگاه كشورهاي منطقه‌اي از سياست مماشات و درجازدن در برابر بازيگر تهاجمي استفاده كنند، در آن شرايط جنگ و منازعه گسترش خواهد يافت. حضور نيروهاي نيابتي اسراييل در سوريه و كنش نظامي اسراييل را مي‌توان به مثابه تلاشي براي تغيير در سياست قدرت و شكل‌بندي ژئوپليتيكي خاورميانه دانست. وقتي كشورهاي خاورميانه همانند سوريه، عراق و ايران فاقد قدرت پدافندي و توانمندي هوايي متوازن با اسراييل باشند و در شرايطي كه ساير قدرت‌هاي بزرگ از‌جمله چين و روسيه سياست‌گذار مرحله‌اي را در پيش گرفته‌اند، به گونه اجتناب‌ناپذير دوران آينده نشانه‌هايي از تهديد ديپلماتيك، فشار عملياتي، جنگ، بحران‌هاي پايان ناپذير و جدايي‌هاي ژئوپليتيكي محيط منطقه‌اي سوريه و بسياري ديگر از كشورهاي خاورميانه را در بر خواهد گرفت. هم‌اكنون احساس مي‌شود كه امنيت خاورميانه تحت‌الشعاع اراده هيتلر جديدي قرار گرفته كه تركيبي از ترامپ و نتانياهو مي‌باشند. اقدام نظامي اسراييل و امريكا عليه ايران و سكوت كشورهاي منطقه‌اي يادآور كنفرانس مونيخ در سال ۱۹۳۸ است. كنفرانس مونيخ زيرساخت‌هاي جنگ دوم جهاني را شكل داد. هم‌اكنون مي‌توان اين پرسش را مطرح كرد كه چه جنگي در آستانه وقوع و ظهور قرار دارد؟
كشورهايي كه منطق سياست قدرت و فرآيندهاي تحول در راهبرد قدرت‌هاي بزرگ و بازيگران نيابتي آنان را ندانند، به گونه‌اي اجتناب‌ناپذير درگير چنين بحران و منازعاتي در آينده‌اي نزديك و پرمخاطره خواهند شد.
استاد دانشگاه تهران

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون