دوستی مدنی همزیستی نوین در ایران؛ وقتی تفاوتها دیوار تعصب را فرو میریزند
ژاك دريدا با مفهوم بنيادين «دوستي مدني» كه بر پذيرش بيقيد و شرط تفاوتها و تنوع هويتي تاكيد دارد، گفتماني را پيش مينهد كه ميتواند چالشهاي چندگانگي هويتي در جوامع مدرن، به ويژه ايران، را بازتعريف كند. برخلاف مدلهاي همگرايي مبتني بر اشتراكات هويتي تثبيت شده، دريدا محل سازگاري و همزيستي مسالمتآميز را در پذيرش تضادها و تفاوتهاي بنيادين انسانها ميبيند. در اين رويكرد پساساختارگرا، هويتها نه عناصر ثابت و جامد، بلكه جريانهايي متكثر و در تعامل ديالكتيكي هستند كه امكان همزيستي را از طريق گفتوگوي مستمر پديد ميآورند. براي ايران امروز، كشوري با تنوع قومي عميق، اين رويكرد ميتواند راهحلي بنيادين براي چالشهاي هويتي باشد. كردها، بلوچها، تركها و فارسها به جاي تقابل، در تعليق ديالكتيكي هويتهاي قومي و ملي خود، ميتوانند زمينه گفتوگوي مدني و مشاركت دموكراتيك را فراهم كنند. بازتعريف هويت ايراني در اين چارچوب چندلايه، از تعلقات قومي به ملي و فراملي، نه به عنوان تهديد، بلكه به عنوان منبع غناي فرهنگي و بستري براي نوآوري اجتماعي و سياسي شناخته ميشود. سياستگذاري فرهنگي مبتني بر اين فهم بايد هم از افراط در خاصگرايي قومي فاصله بگيرد و هم از تله يكسانسازي تحميلي عبور كند. در اين مسير، ابزارهاي فرهنگي و اجتماعي نوين، به ويژه شبكههاي اجتماعي، ميتوانند به كارگاههاي دايمي واسازي هويتهاي مسلط تبديل شده و فضايي جديد براي گفتوگوي فرهنگي مبتني بر همزيستي فراهم آورند. نمونههاي عيني موفق اين رويكرد در ايران شامل ابتكاراتي هنري و فرهنگي است كه به تلفيق هويتهاي قومي-ملي ميپردازد. شعر معاصر متأثر از زبانها و مضامين مختلف قومي، گردشگري غذايي كه در آن ادويهها و سبكهاي بلوچي و كردي در قالب غذاهاي ملي تبلور مييابند، پوششهاي سنتي تركيبي، موسيقي تلفيقي و گروههاي هنري كه سازهاي محلي را با موسيقي دستگاهي ايراني پيوند ميدهند، همگي بيانگر تجليهاي عملي ديپلماسي فرهنگي و عمومي اين پديدهاند. همچنين، تورهاي مجازي و فستيوالهاي بينالمللي غذا و موسيقي نواحي مختلف، به عنوان فضاهايي براي تعامل فرهنگي و بازنمايي هويتهاي متكثر، نقش مهمي در تقويت همزيستي مسالمتآميز داخلي ايفا ميكنند. درنهايت، رويكرد دريدا به «دوستي مدني» ميتواند با فراهم آوردن چارچوب نظري و عملي، به توسعه ساختارهاي سياسي و فرهنگي ايران كمك كند تا از چندگانگي هويتي به عنوان منبع قدرت و انسجام نويني براي جامعه بهرهبرداري كند و گفتوگوي فرهنگي فراگيرتري را بنيان نهد كه در آن مليگرايي نه بستري براي انحصارطلبي، بلكه فضايي باز و متنوع براي تعامل و همزيستي هويتهاي مختلف فراهم كند.
دانشجوي دكتراي علوم سياسي
دانشگاه شيراز