باز هم توقيف خانه انديشمندان علوم انساني
چه كسي بذر نااميدي ميكارد؟
محسن آزموده
همين الان (ساعت هفده و سي دقيقه عصر روز يكشنبه 12 مرداد) خبر آمد كه در پي حضور نيروهاي شهرداري و تعويض قفلهاي خانه انديشمندان علوم انساني همه برنامههاي اين خانه تعطيل شده است. روابط عمومي خانه بيانيهاي در كانال تلگرامش منتشر كرده و در آن نوشته: «عليرغم حمايت همهجانبه اصحاب علم و انديشه از تداوم فعاليتهاي خانه انديشمندان در ساختمان ورشو و نيز با وجود رايزني و مكاتبه رسمي رياست محترم جمهوري و پيگيري جمعي از اعضاي محترم هيات دولت و بهرغم حمايت اكثريت اعضاي محترم شوراي محترم شهر تهران به ويژه رياست محترم شورا از خانه انديشمندان، تنها نيم ساعت پس از موضعگيري جناب آقاي مهندس چمران در صحن شورا مبني بر عدم مداخله شهرداري در اداره ساختمان خانه انديشمندان، عوامل شهرداري تهران با حضور حداكثري در محل به تعويض قفل اتاقها پرداخته و قصد دارند نيروهاي خود را در اين محل مستقر كنند.»
نميدانم اكنون، يعني روز دوشنبه كه شما اين سطرها را ميخوانيد، هنوز اين درها قفل است يا نه. اميدوارم نباشد. اين اولينبار نيست كه شهرداري به هدف تعطيلي خانه انديشمندان خيز برداشته و نميدانم اينبار در تعطيل و توقيف موفق ميشود يا خير. ماجرا مربوط به امروز و ديروز نيست. كشمكش از دو سال پيش شروع شد. همين دو ماه پيش و حدود يك هفته قبل از جنگ دوازده روزه بود كه خبر آمد، شهرداري از مرجع قضايي درخواست كرده كه با حضور عوامل انتظامي، نسبت به تخليه ساختمان ورشو اقدام كنند. همان موقع خيليها اعتراض كردند. ما هم مثل بقيه زبانمان مو در آورد از بس گفتيم دست از سر انديشمندان و خانهشان برداريد. مشخص نشد كه چطور شهرداري بيخيال ماجرا شد، شايد چون جنگ شد فرصت براي توقيف و تعطيلي نيافت. خدا عالم است.
اما حالا كه آبها از آسياب افتاده و فضاي جامعه بعد از يك بحران بنيان برافكن رو به آرامش ميرود، خبر بالا آمده. واقعا حيرتانگيز و شگفتآور است. اين اقدام واقعا چه پيامي دارد و هدف شهرداري از اين كار چيست؟ آيا واقعا شهرداري تهران با آن همه كيا بيا، گير همين يك ساختمان است؟ در همين چند روز پيش رو، كلي برنامه و نشست و همايش و جلسه قرار بود در خانه انديشمندان علوم انساني برگزار شود. سهشنبه، 14 مرداد و روز مشروطه است. همين ديروز (يكشنبه ساعت 18) قرار بود نشست «تاملي بر ميراث مشروطه در حقوق عمومي امروز» در اين مكان برگزار شود كه نشد.
واقعا اين شكل برخورد و حضور يافتن نيروها و تعويض قفلها چه معنا و مفهومي دارد؟ مگر خانه انديشمندان علوم انساني قصابي يا بقالي است؟ اين چه طرز برخورد با انديشمندان و اصحاب علوم انساني است؟ واقعا اين اعتراضها را بايد پيش چه كسي مطرح كرد؟ اين همه از ضرورت وفاق و همدلي در شرايط جنگي و پس از جنگ سخن ميگويند. اين همه از اين ميگويند كه ايران براي همه ايرانيان. بعد اينطور رفتار ميكنند. كدام حرف را قبول كنيم؟ واقعا چه كسي بذر نااميدي و يأس را در دل مردم ميكارد و آبياري ميكند؟