بعضي زخمها، انگار درمان نميشود. انگار سوم شخصي، نيشتري ابدي در زخم غريبه فرو برده. زخم مشكلات كارگران معادن زغال، از همين جنس است؛ زخم سرگشادهاي كه با نيشتري از جنس پرداخت نشدن بيمه، پرداخت نشدن مزد، تهديد به اخراج هنگام اعتراض، ناامني كارگاه استخراج به دليل خست پيمانكار و صاحب معدن براي ايمنسازي كارگاه، انفجار و ريزش معدن به دليل نقص تهويه يا سستي سقف كارگاه و بهجا ماندن دهها كشته و دهها زخمي با زخمهايي كه تا آخر عمر، زمينگيرشان ميكند، لنگ ماندن پاي معيشت به دليل مزد ناكافي و... شكافته ميشود. كارگران يكي از معادن زغال كرمان، دو ماه قبل، بابت سه ماه مزدي كه دريافت نكرده بودند و قطع شدن بيمه درمانشان، يك هفته دست از كار كشيدند. پادرمياني فرماندار و دادستان، بيمه را تا هفته اول مهر وصل كرد ولي ديروز كه از آخرين وضع مزد و بيمهشان پرسيدم، گفتند دو ماه است كه مزد نگرفتهاند. وضع كارگران باقي معادن زغال، بهتر از اينها نبود. 31 شهريور پارسال و بعد از انفجار معدن طبس كه 53 جنازه روي دست دولت گذاشت، وزير كار و مقامات قضايي با خط و نشان پررنگي كه براي صاحبان معادن كشيدند، قول دادند كه معدن زغال، ايمن شود. از اول فروردين امسال تا يك ماه قبل، 5 حادثه در معادن زغال دامغان و كرمان و طبس اتفاق افتاده و جان 11 كارگر تلف شده درحالي كه دليل حوادث، ناامني و رعايت نشدن اصول ايمني در كارگاه و دويل زغال بوده ... محمد جهاني؛ مدير ايمني معدن زغالسنگ طبس است كه به مدت 20 سال در كارگاههاي استخراج و پيشروي چرخيده و پا به پاي كارگران، در عمق 300 متري و 800 متري زمين و در تونلهاي هميشه سرد و هميشه مرطوب و هميشه سياه و هميشه مرگساز معدن، ذرات گاز هميشه جاري در لايههاي زغال را نفس كشيده و در دو حادثه انفجار يال شمالي معدن زغال طبس - آذر 1391 - و انفجار معدن زغال زمستان يورت - ارديبهشت 1396 - مسوول تيم امداد و نجات بوده. جهاني، چند هفته قبل و يك سال بعد از فاجعه انفجار معدن زغال معدنجوي طبس، قبول كرد كه درباره رنج كارگران معادن زغال حرف بزند. در اين حرفها، وقتي به ارديبهشت 1396 و «زمستان يورت» رسيد، خواست كه باقي حرفها بماند براي ساعاتي ديرتر. سكوتي هم لازم بود وقتي از تباهي جان و روان كارگران معادن زغال حرف ميزديم؛ بايد براي بازخواني اين رنج نفسگير، تاب ميآورديم.
شما 20 سال مدير ايمني معادن زغال بودين. در اين 20 سال، بارها انفجار و ريزش منجر به مرگ به دليل ناامني معدن اتفاق افتاد. ايمني معدن زغال چه الزاماتي داره؟
ايمني معدن زغال، مربوط به اصول نگهداري و كنترل گازهاي معدنه. دليل ريزش و انفجار، بيتوجهي به اصول فني نگهداري و كنترل گازهاي معدنه. بهرهبردار، بايد انواع گازهاي معدن رو بشناسه تا در طراحي فني از تجمع گاز در معدن جلوگيري بشه. هر جا زغال هست، گاز هم هست. متاسفانه از سال 1386، تمام معادن زغال، به شركتهايي واگذار شد كه در ظاهر، توان مالي زيادي ندارن و سرمايهگذاري زيادي براي حفظ ايمني معدن انجام نميدن و تنها هدفشون، برداشت زغاله .
بنابراين، بايد حرف كارگراي معدن رو بپذيريم كه ميگن جونشون براي صاحب معدن اهميتي نداره.
در هيچ كدوم از معادن ايران، چه زغالي و چه غير زغالي، جون كارگر اهميت نداره، چون بيمه مسووليت، خسارات جاني رو تقبل ميكنه. در انفجار معدن طبس 5 نفر محكوم شدن كه اين حكم محكوميت براي آروم كردن فضاي كشور صادر شد، چون هيچ كدوم از اين 5 نفر مقصر نبودن و شايد مقصر اصلي، خود دولت بود. وقتي شركت، تجهيزات ايمني ميخره ولي به دليل مشكل گمركي يا سنگاندازي يا مشكل مالي يا تحريم، اين تجهيزات از گمرك ترخيص نميشه و معدن، به دليل خرابي و كهنگي تجهيزات، منفجر ميشه، چه كسي مقصره؟ متاسفانه، اين مسائل در حوادث معدن بررسي نميشه و مردم هم از صدور حكم محكوميت براي مسوول ايمني معدن، خوشحال ميشن ولي نميدونن كه مسوول ايمني، كاري از دستش بر نمياد. ايمني معدن زغال، كلمه نيست. با كلمات نميتونيم معدن زغال رو از حادثه حفظ كنيم.
پارسال بعد از ريزش معدن زغال كرمان و مرگ چند كارگر، كارگراي اين معدن ميگفتن جنس خاك بعضي معادن، طوريه كه با هر سطح از ايمني، ريزش ميكنه و اين معادن نبايد بهرهبرداري بشه ولي صاحب معدن، بدون توجه به ويژگيهاي زمين شناختي معدن، كارگاه استخراج رو فعال ميكنه .
در دانش معدن، توقف بهرهبرداري به دليل ناامني، مطرح نيست، بلكه بايد به موازات بهرهبرداري، ايمني معدن رو افزايش بدن. گاهي اوقات، معدن زغال در يك منطقه گسلي و پر از شكاف و با تكتونيك زمينشناسي پيچيده قرار گرفته. در چنين معدني، تجهيزات ايمني و مقدار چوب براي زيرسازي كارگاه، نسبت به تناژ زغالي كه برداشت ميشه، بايد خيلي بيشتر باشه. مثلا اگر در معدن بدون گسل، به ازاي هر تن زغال 20 كيلو چوب براي زيرسازي استفاده ميشه، در معدن گسلي، به ازاي هر تن زغال، 40 كيلو چوب لازم داريم ولي متاسفانه، نوسان قيمت چوب، از قيمت دلار هم بيشتره. وقتي در معدن گسلي با ريسك زمين شناختي پيچيده، ايمني رعايت نشه، اين معدن حتما ريزش ميكنه.
پارسال بعد از حادثه انفجار معدن طبس، با دستور دادستاني، 7 معدن زغال در آزادشهر به دليل ناامني تعطيل شد. بعد از سه ماه، كارگرا گفتن معادن آزادشهر فعال شده ولي چوبي كه براي زيرسازي كارگاه بهشون ميدن، چوب خشكه كه ارزونتر و البته سستتره و پيمانكار گفته پول براي خريد چوب خيس ندارم و اگر كارگر ناراضيه، بايد بره سراغ يك شغل ديگه.
هميشه همين طور بوده. وقتي هيجان سرد ميشه، همه چيز به وضع قبل برميگرده. بعد از انفجار معدن طبس، گفتن كه تا اعلام دليل انفجار، بلوكهاي محل انفجار بايد تعطيل باشه ولي بلوكها فقط دو روز تعطيل شد. اگر بلوكها تعطيل ميموند، كي به كارگر نون ميداد؟ معدن زغال، در هر شرايطي نبايد تعطيل بشه، بلكه بايد ايمن بشه. جبران خسارت تعطيلي كارگاه استخراج، خيلي سنگينه. جبران خسارت يك روز تعطيلي كارگاه استخراج، يك هفته طول ميكشه. كارگاه استخراج بايد فعال باشه تا معدن زنده بمونه وگرنه، فشار كارگاه باعث ريزش ميشه. اگر قراره معدن زغال تعطيل بشه، كارگاه بايد با چوب بست اضافه، تقويت بشه و كارگاه پلمب بشه تا ريزش نكنه.
تجهيزات غيراستاندارد، تا چه حد خطر حادثه رو بالا ميبره؟
ميزان خطر و شدت حادثه، به ميزان حساسيت تجهيزات ايمني داخل معدن بستگي داره. هر چه تجهيزات ايمني، ضعيفتر باشه، خطر كاهش ايمني هم بيشتره. وقتي چوب كمتري براي زيرسازي كارگاه استفاده بشه، وقتي ضخامت و قطر چوبي كه براي زيرسازي كارگاه استفاده ميشه، زير استاندارد باشه، وقتي چوب بيكيفيت براي زيرسازي استفاده ميشه، خطر شكستن چوب و ريزش كارگاه بيشتره .
مدير ايمني وقتي متوجه ميشه كه چوب خشك براي زيرسازي استفاده ميشه، نبايد به صاحب معدن درباره خطرات جاني هشدار بده؟
شما از مدير ايمني چه انتظاري دارين؟ وقتي حقوق مدير ايمني توسط مديرعامل پرداخت ميشه، از مدير ايمني چه انتظاري دارين؟ مدير ايمني، چه در معدن زغال و چه در معدن غير زغال، توسري خورترين عضو مجموعه است. با هر حادثه، مدير ايمني، اولين مقصره. مدير ايمني بايد چه كنه و بايد جلوي چه اتفاقي رو بگيره؟ هزار بار به كارگر گفتم وقتي ميبيني وضعيت كارگاه، خطرناكه، كار نكن چون من نميتونم براي ايمن بودن تو، كاري انجام بدم .كارگر اگر كار نكنه، كسر كار ميگيره ولي من اگر بابت ناامني كارگاه به مديرعامل اخطار بدم، اخراج ميشم. مدير ايمني، يك نمايشه. طبق قانون، بعضي مشاغل بايد باشن. طبق قانون، مدير ايمني بايد باشه و مديرعامل هم قبول ميكنه كه مدير ايمني، باشه. يك سفرهاي پاي معدن پهن شده و مدير ايمني هم با اجازه مديرعامل، كنار اين سفره مينشينه ولي نبايد به وضع ايمني كارگاه و معدن، كاري داشته باشه .
سال 1396 و بعد از انفجار معدن زمستان يورت، مجلس در گزارش علت حادثه، اعلام كرد كه در لحظه انفجار، دستگاههاي تهويه معدن، غيرفعال و خاموش بوده .
من از اولين ساعات بعد از انفجار معدن زمستان يورت تا لحظه خارج كردن آخرين جسد، در محل حادثه بودم. معدن زمستان يورت اصلا سيستم تهويهاي نداشت كه اين دستگاه، خاموش يا ناقص باشه. معدن زمستان يورت با تخلف از آييننامه ايمني، با تهويه طبيعي فعال بود. در زمان فعاليت اين معدن، هيچ بازرسي از وزارت صنعت و معدن يا اداره كار به معدن نرفته بود، چون اگه حتي يك بازرس ميرفت، متوجه ميشد كه اين معدن، تهويه طبيعي داره. طبق آييننامه ايمني، تهويه طبيعي در معادن زغال ممنوعه.
و مدير ايمني معدن زمستان يورت هم باخبر بود كه معدن با تهويه طبيعي فعاله؟
حتما باخبر بوده. مدير معدن يا نميدونه كه در معدن زغال، تهويه طبيعي ممنوعه يا ميدونه و دستگاه تهويه نصب نميكنه. فرض كنيم كه مدير ايمني، به مدير معدن اخطار ميداد كه تهويه طبيعي در معدن زغال ممنوعه. آيا مدير معدن ميپذيرفت كه كارمندش بهش اخطار بده؟ به همين دليل ميگم كه اگر حتي يكبار، يك ناظر از طرف نظام مهندسي يا وزارت صنعت و معدن يا اداره كار، به اين معدن ميرفت، ميتونست به مدير معدن اخطار بده كه در صورت نصب نكردن دستگاه تهويه، معدن تعطيل ميشه. شايد هم بازديدي انجام شده ولي به حدي ضعيف بوده يا ناظر، به حدي از تاكيدات آييننامه ايمني بياطلاع بوده كه تا آخرين لحظه قبل از انفجار، معدن بدون سيستم تهويه كار ميكرد .
وزارت كار در چند سال اخير مدعي شده كه تعداد بازرس براي سركشي به كارگاههاي صنعتي، خيلي كمه .
من اين حرف رو قبول دارم. شهرستان طبس، با حدود 200 كارگاه صنعتي، فقط يك بازرس داره. اين يك نفر، در طول يكسال، چطور و از چند كارگاه بازديد كنه؟
چرا معدن طبس منفجر شد؟
نميتونم بگم، چون دلايل انفجار، زياده ولي قطعا، تجمع گاز، تنها دليل انفجار نيست. چرا تجمع گاز داشتيم؟ چه شرايطي باعث تجمع گاز شد؟ چرا گاز، با سيستم تهويه خارج نشد؟ آيا سيستم تهويه يا نقشه مدار تهويه ايراد داشت؟ عامل انفجار گاز چي بود؟ جرقهاي كه باعث انفجار شد، كجا و توسط كدوم دستگاه زده شد؟ آيا دليل انفجار، سوءمديريت بود؟ اگر سوءمديريت نبود، حتما تعداد كشتههاي انفجار معدن طبس، نصف اين رقم بود ولي شك ندارم كه معدن طبس، بين تمام معادن زغال كشور، بالاترين سطح ايمني رو داشت. پس چرا اين حادثه اتفاق افتاد؟ نميتونم بگم.
با چند نفر از كارگران معدن طبس صحبت ميكردم و از دو نفر از دوستانشون گفتن؛ از كارگري كه ديوانه شده و بايد دست و پاش رو به تخت ببندن و از كارگري كه مغزش رو جراحي كردن و حالا بدون حرف، مات و مبهوت به دوستانش نگاه ميكنه .
اين دو نفر، بر اثر استنشاق منوكسيدكربن به اين وضع دچار شدن. منوكسيدكربن، روي سلولهاي مغز اثر ميذاره. سلولهاي مغز، بسته به مدت تماس با گاز و عيار گاز، تخريب ميشه. اين مواجهه، براي يكي، ديوانگي مياره و براي يكي، فراموشي و براي يكي، بهت و سكوت .
گاز متان چنين تاثيري نداره؟
در كلام معدنيها، گاز معدن، گاز متانه ولي گاز متان، تاثير مخرب بر بدن نداره. گاز مخرب با چنين عوارضي، منوكسيدكربنه كه البته وجودش در معدن، جز در زمان انفجار و آتشسوزي، خيلي نادره.
يعني كارگرايي كه در تونل مجاور انفجار معدن طبس و زمستان يورت كار ميكردن و بعد از انفجار، زنده موندن، در معرض منوكسيدكربن قرار گرفتن؟
اگر زنده بيرون اومدن و سالم موندن، يعني گاز، خطري براشون نداشته.
آيا معادن زغال امن هستن؟
سوال سختيه. شهريور امسال، وزير صنايع و معادن به طبس اومد و گفت بعد از انفجار معدن طبس، تمام معادن زغال به سيستم پيشرفته ايمني و مانيتورينگ مجهز شدن. من فقط در مورد همين سيستم مانيتورينگ ميگم. آيا وزير و مديراني كه كلمه مانيتورينگ رو ياد گرفتن، ميدونن مانيتورينگ معدن زغال يعني چه؟ آيا ميدونن تامين اين سيستم، چقدر هزينه داره؟ چند نفر از صاحبان معادن زغال و براي كدوم معادن، در اين حد پول دارن كه چنين سيستمي تهيه كنن؟ آيا نصب اين سيستم با اين قيمت زغال، براي صاحب معدن مقرون به صرفه است؟ چند ماه قبل، يكي از مسوولان گفت كه تمام معادن زغال بايد در يك مهلت دو ماهه به مانيتورينگ مجهز بشن. آيا اين مسوول ميدونه كه قراره چه چيزي در معدن زغال مانيتور بشه؟ فرض كنيم قراره گاز متان در سينه كار مانيتور بشه. به چه امكاناتي نياز داريم؟ در معدني با 300 متر عمق عمودي و يك تونل 7 يا 8 كيلومتري، چه مقدار كابلكشي تا سطح زمين و تا اتاق اپراتور مانيتورينگ بايد داشته باشيم؟ اپراتوري كه 300 متر بالاتر از كف معدن نشسته، گاز متان رو مانيتور كنه كه چطور بشه؟ اگر مقدار گاز متان به حد انفجار رسيده باشه و اپراتور هم، اين خطر رو متوجه بشه، چطور و با كدوم سيستم تلفن به كارگري كه در عمق 300 متري كار ميكنه خبر بده؟ اين تجهيزات در هيچ معدني نيست. مانيتورينگ، تعدادي از تجهيزات به همراه نيروي آموزش ديده است و تجهيز يك معدن به ابتداييترين سيستم مانيتورينگ، حداقل يكسال طول ميكشه. كدوم يك از صاحبان معادن، براي تجهيز و تامين سيستم مانيتورينگ پول دارن؟ با اين شرايط تحريم، حتي اگر پول هم باشه، كدوم كشور به ما سيستم مانيتورينگ ميفروشه و اين سيستم از كدوم گمرك وارد كشور خواهد شد؟ حالا كه مهلت دو ماهه معادن براي تجهيز به مانيتورينگ، تموم شده، آيا بازرس به معادن اومده كه ببينه وضع تجهيز به مانيتورينگ چطوره يا اينكه بدون بازديد بازرس و فقط براي جلوگيري از تعطيلي معدن، ادعاي تجهيز به سيستم مانيتورينگ مطرح شده؟
پارسال بعد از انفجار معدن طبس، اعلام شد كه از 100 معدن زغال در كشور، 67 معدن، ناامن و غيرايمنه.
من معتقدم كه تمام معادن زغال ما ناامن و غيرايمنه، چون هر كدوم، ناامني خاص خودش رو داره. در توضيح ناامني معادن، همين بس كه طبق قانون، تمام معادن زغال بايد گروه ايمني و نجات داشته باشن ولي معمولا ندارن.
آيا كيفيت تهويه در معادن زغال مناسبه؟
تهويههاي تمام معادن، ضعيفه و اغلب تهويهها، با پرههاي ضعيف و با كمترين حد استاندارد و حتي زير استاندارد كار ميكنه .
چند معدن زغال در ايران، اتاق امن دارن؟
فكر نميكنم در هيچ معدني اتاق امن داشته باشيم. چند نفر از صاحبان معادن سنتي، ميتونن براي ايجاد اتاق امن، هزينه بدن؟
دستگاههاي خود نجات در معادن زغال چه وضعي داره؟ آيا همه معادن زغال، به تعداد كارگراي معدن دستگاه خودنجات دارن؟ آيا دستگاهها براي نجات جان كارگر، كارايي داره يا فرسوده و غير قابل استفاده است و فقط ظاهري شبيه به دستگاه خودنجات داره؟
ممكنه به تعداد كافي نباشه و ممكنه فرسوده هم باشه. خودنجات فيلتري، معروف به ماسك فراره كه كارگر به محض مشاهده دود يا شعله، براي نجات از خفگي، بايد ماسك رو بزنه و از محيط فرار كنه. در محيط انباشته از دود يا گاز متان يا حتي در ريزشها، حجم اكسيژن به شدت پايين مياد و به حد صفر ميرسه و در اين محيط، ماسك فيلتري كارايي نداره، چون ماسك فيلتري، فقط گاز مضر رو فيلتر ميكنه ولي در هجوم دود يا گاز متان يا حتي در ريزشها، بايد از ماسك اكسيژني استفاده بشه. شرايط نگهداري دستگاه خودنجات، بايد رعايت بشه. رطوبت، دستگاه رو از كار ميندازه. ماسك فيلتري بايد در نوبتهاي يك ماهه تا 6 ماهه وزن بشه و اگر وزنش، كمتر از مقدار ذكر شده در شناسنامه دستگاه باشه، غيرقابل استفاده است. اگر رنگ نشانگر ماسك اكسيژن، تغيير كنه يا اگر ضربه بخوره، غيرقابل استفاده است. در بسياري معادن، پلمب ماسك اكسيژن، به دليل ضربه، شكسته و محل پلمب رو سيمپيچ ميكنن كه البته اين دستگاه غيرقابل استفاده است ولي باز هم به عنوان دستگاه نجاتبخش در اختيار كارگر قرار ميگيره. يك معدن زغال رو ميشناسم كه تمام دستگاههاي خودنجاتش، خارج از رده و غيرقابل استفاده است ولي كارگر استخراج، با همين دستگاه غيرقابل استفاده به كارگاه ميره .
و مدير ايمني اين معدن از غيرقابل استفاده بودن دستگاه خودنجات، باخبره؟
بله، باخبره و چند بار هم به مديرعامل معدن، نامه زده ولي بيفايده بوده.
شما 20 سال در بخش ايمني معادن زغال كار كردين. در اين 20 سال، حوادث مختلفي اتفاق افتاد و تعداد زيادي از كارگراي معادن زغال كشته شدن و تعداد خيلي زيادتري آسيب ديدن. تلخترين حادثه معدن زغال براي شما كدوم بود؟
قطعا 3 حادثه هميشه به يادم ميمونه. حادثه انفجار معدن طبس، از نظر شدت و تعداد كشتهها، يك فاجعه ملي بود؛ 53 كشته، در يك لحظه و در يك حادثه. سالها قبل، يكي از معادن زغال كرمان ريزش كرد. شرايط طوري بود كه نتونستن اجساد رو از معدن خارج كنن و اجساد، براي هميشه توي آوار معدن موند. اين حادثه هم، براي من تلخترين بود، چون به يادم موند كه صاحبان عزا، جسدي از عزيزانشون نداشتن. ولي تنها حادثهاي كه هنوز هم من رو به گريه مياندازه، انفجار معدن زمستان يورته. انفجار معدن زمستان يورت رو، هر جور ببيني، دردناكه .
با حوادثي مثل انفجار معدن طبس و معدن زمستان يورت كه 40 تا و 50 تا جنازه به جا گذاشت چطور كنار اومدين؟
مدير ايمني يا مدير امداد و نجات معدن، مثل جراحيه كه فقط براي اولين جراحيش، اضطراب داره ولي براي دفعات سوم و چهارم و دهم، قسيالقلب ميشه. من اولينبار در انفجار يال شمالي معدن طبس، آذر 139، با جنازه مواجه شدم. اين حادثه 8 تا كشته داشت. بعد از پايان عمليات نجات، تا چند شب نميتونستم بخوابم و تصوير اجساد جلوي چشمم بود. بعد از انفجار معدن زمستان يورت، پاي تونل گريه ميكردم و توان حرف زدن نداشتم. پارسال بعد از انفجار معدن طبس، توي تونل و بالاي سر جنازهها بودم تا وقتي تيم امداد، تمام جنازهها رو از تونل بيرون برد. ايستادن، سخت بود، آروم كردن خانوادهها عذابآور بود، امداد و نجات، دردآور بود ولي ديگه اشكي برام باقي نمونده بود. در اين 20 سال، انقدر در حوادث معادن زغال، جنازه ديدم كه حس در وجودم از بين رفته .
شغل معدنكاري قابل تعطيلي نيست ولي با كارگراي معدن زغال كه حرف ميزنم، ميگن ما كارگر معدن زغال شديم، چون در منطقه زندگيمون، هيچ شغل ديگري نبود. اين كارگرا هيچ اميدي به زنده بيرون اومدن از معدن زغال ندارن و ميدونن كه پيمانكار، ارزشي براي حفظ جون كارگر قائل نيست. شما 20 سال داخل تونل و كارگاه استخراج و دويل رفتين. از اين 20 سال، از اين كارگرا چي ميتونين بگين؟
كارگاه استخراج زغال، آخر خط معدنه. سختترين، خطرناكترين و مرگآورترين بخش معدن زغال، كارگاه استخراجه و كارگري كه در كارگاه استخراج كار ميكنه، چون هيچ شغلي پيدا نكرده، ميپذيره كه در سختترين و خطرناكترين بخش معدن زغال كار كنه. اين كارگر، يك انسانه ولي تقدير يا شرايط، باعث شده كه اين كارگر، در كارگاه استخراج باشه و من، مدير ايمني باشم. اگر اين كارگر نباشه، چه كسي زغال رو استخراج كنه؟ معدن زغال فقط يك مدير ايمني داره ولي حداقل 50 كارگر در اين معدن كار ميكنن. مدير ايمني قابل تغييره ولي 50 كارگر رو نميشه جايگزين كرد. پس نقش كارگر در معدن زغال، خيلي مهمتر از نقش مدير ايمنيه ولي متاسفانه كارگر مورد بيمهري قرار ميگيره. بارها شاهد بودم كه مديران دولتي به بازديد معدن ميان ولي رغبت ندارن با كارگر استخراج دست بدن، چون دست كارگر، از گرد زغال سياهه. بارها شاهد بودم كه وزرا به بازديد معدن زغال ميان ولي رغبت ندارن لباس كارگري بپوشن و داخل تونل و كارگاه معدن برن. ميدوني كارگاه استخراج 60 سانتي يعني چي؟ يعني قبر. يعني گودالي با قطر 60 سانت كه كارگر بايد سينهخيز بخوابه و در همون وضع خوابيده، پيكور به ديواره زغال بزنه. كدوم وزير يا مدير دولت تا به حال از كارگاه استخراج 60 سانتي عبور كرده كه بفهمه كارگر توي اين كارگاه چطور كار ميكنه؟
چرا كار در كارگاه استخراج، آخر خط معدنكاريه؟
چون كارگر استخراج، جايي كار ميكنه كه هيچ كسي نميتونه به دادش برسه. بين 100 معدن زغال ايران، فقط در دو يا سه معدن، از هر نقطهاي ميتونيم با سطح زمين تماس تلفني بگيريم و در باقي معادن، هيچ ارتباطي با سطح زمين ممكن نيست و بنابراين، اگر در نقطهاي متروك از اين معادن، كارگر دچار حادثه بشه، تا ساعتها بعد از پايان شيفت كار، هيچ كسي متوجه غيبت اين كارگر نميشه. اغلب معادن زغال ايران، در عمق زمين هستن. در اغلب معادن زغال ايران، ضخامت لايه زغال، كمتر از يك متره و حتي به 40 سانت هم ميرسه. لايه زغال با ضخامت 40 سانت، يعني يك گودال افقي با قطر 40 سانت. كارگر استخراج، در چنين گودالي، درازكش و بدون امكان چرخش به چپ يا راست، ميخوابه و از سينه كوه، زغال ميگيره. در معدني كه نازكي ضخامت لايه زغال حدود 70 سانت باشه، كارگر استخراج بايد با كمر خميده به سينه كوه پيكور بزنه. شرايط كارگاه استخراج، توان جسمي و رواني رو از كارگر ميگيره. كارگر استخراج معدن زمستان يورت و كرمان و طبس كه مرگ دوستاش رو جلوي چشمش ديده، با خستگي رواني از پا در مياد. خستگي جسمي، با دو ساعت استراحت برطرف ميشه ولي براي خستگي رواني، چند ساعت بايد استراحت كرد؟
كارگر استخراج، با چراغ وارد تونل ميشه. آيا چراغخونه معدن، با شمارش چراغايي كه بعد از ساعت كار تحويل گرفته، متوجه غيبت كارگر نميشه؟
اولين روش حضور و غياب كارگر، تحويل پلاكه. كارگر بايد پلاك داشته باشه و در زمان خروج از معدن، پلاكش رو تحويل بده. ثبت آمار چراغ هم، يك روش براي حضور و غيابه. پيشرفتهترين روش، توزيع برچسب هوشمنده كه الان فقط دو معدن در ايران، برچسب هوشمند دارن. در باقي معادن، حتي آمار چراغ توزيع شده هم دقيق نيست.
اگر برچسب هوشمند در تمام معادن زغال فعال ميشد، آيا تعداد كشتههاي حوادث معادن كمتر بود؟
تعداد كشتهها در انفجار، قابل پيشگيري نيست مگر اينكه از انفجار پيشگيري كنيم. برچسب هوشمند، سنسور متان داره، اما نگهداري از برچسب هوشمند و سنسور متان هم سرمايه ميخواد. سنسور متان بايد هر 6 ماه توسط نيروي آموزش ديده و با گاز مخصوص، كاليبره بشه. چند نفر از صاحبان معادن براي كاليبره كردن سنسور، هزينه ميدن؟ چند نفر از صاحبان معادن، توان خريد سنسور متان به تعداد كارگر استخراج و پيشروي دارن؟ به جاي توزيع سنسور متان، بايد سيستم تهويه اصلاح بشه و با تهويه و زهكشي مناسب، مانع از تجمع گاز بشيم .
وقتي معدن منفجر ميشه، كارگر با مرگ دردناكي ميميره؟
در انفجار معدن، صد درصد با مرگ قطعي مواجهيم. كارگري كه با خفگي از دود انفجار ميميره، مرگ دردناكي نداره. اين كارگر با تنفس منوكسيدكربن ميميره. منوكسيدكربن، درجا خشك ميكنه.
كارگرايي كه پارسال از معدن طبس جسد بيرون ميآوردن، ميگفتن جسد دوستاشون، مثل چوب، خشك شده بود. ولي حادثه در معدن زغال، چند جور مرگ داره. بعد از انفجار معدن زمستان يورت، مددكار اورژانس اجتماعي براي من تعريف كرد كه پشت تونلي كه با آوار مسدود شده بود، جسد چند كارگر رو پيدا كردن كه پشت آوار گير افتاده بودن و تا آخرين دم، زنده بودن و دستشون رو در دست هم گرفته بودن به اميد اينكه نجات پيدا كنن.
حادثه معدن زمستان يورت، هنوز هم براي من تلخترين حادثه معدنه .
از لحظههاي بعد از انفجار معدن زمستان يورت بگين .
زمان انفجار معدن زمستان يورت، مدير ايمني معدن طبس بودم .2 ساعت بعد از انفجار، از طبس به سمت زمستان يورت رفتيم. نزديك صبح به معدن رسيديم؛ زماني كه اولين جنازهها رو بيرون آورده بودن. اولين جنازهها، كارگراي جلوي دهانه تونل و كارگراي بيرون معدن بودن كه براي نجات دوستاشون، به دل آوار زده بودن. من ميدونستم كه كسي از انفجار زنده بيرون نمياد و موج انفجار، آوار انفجار و گاز انفجار، كشتار داره. كارگري كه در انفجار زنده بمونه، زنده بودنش از مرگ بدتره. اوني كه زير آوار معدن ميميره، يكبار ميميره ولي اوني كه با گاز معدن مسموم ميشه و زنده ميمونه، تا آخر عمرش، روزي يكبار ميميره .... زمستان يورت، نقشه درستي نداشت و تا ساعتها بعد از انفجار، منتظر نقشههاي معدن بوديم كه بفهميم كجا تخريب شده و از كدوم مسير به كدوم تونل وارد بشيم. يكي از كارگراي معدن، داوطلب شد كه به دل آوار بزنه و وقتي برگشت، گفت كه شدت تخريب، خيلي سنگينه و بعد از اولين آوار، يك فضاي بازه و كمي جلوتر هم، با آوار مسدود شده. تيم فني تصميم گرفت از آوار رد بشه. از آوار كه رد شديم، بقيه جنازهها رو ديديم. يك جنازه زير آوار، يك جنازه، دو متر دورتر از آوار و ..... وقتي نقشههاي معدن رو آوردن، متوجه شديم كه معدن زمستان يورت، سه تا تونله كه در ارتفاع كوه و روي هم حفر شده و ميتونيم از تونل پايين، به تونل بالا و محل انفجار برسيم. از همين تونل بالا رفتيم و بقيه جنازهها رو از انتهاي تونل بيرون آورديم. يك هفته كنار معدن مونديم. در همين يك هفته خيلي چيزها فهميديم؛ بيمه خيلي از كارگرا، با عنوان كتابدار و كارگر رستوران رد ميشد كه چنين بيمهاي، خيلي ارزونتر از بيمه مشاغل سخت و زيانآور بود. معدن، سرويس بهداشتي نداشت. چراغخونه براي نگهداري چراغ نداشت. فقط يك كارگاه نجاري براي برش چوب زيرسازي داشت. معدن، حتي تجهيزات امداد و نجات نداشت.
قبل از انفجار معدن زمستان يورت، به معدن زغال طزره رفتم. معدن طزره، يك رختكن با دوش و حمام و فضايي براي تعويض لباس و وسايل كارگرا داشت. معدن زمستان يورت، رختكن نداشت، حمام نداشت. هيچ چيزي نداشت. هنوز هم نداره. يك اتاقك سرهم شده با الوار، بيرون از دهانه معدن بود و اين اتاقك، محل استراحت كارگر بود و اين، احوال معدني بود كه ذخاير عظيم زغال داره.
حجم ذخايرش رو نميدونم ولي عيار خاكستر زغالش، بسيار پايينه و مرغوبيت زغالش، طوريه كه بدون شستوشو به ذوب آهن منتقل ميشه .
و مدير ايمني معدن هم از اين شرايط باخبر بود؟
مدير ايمني معدن در اين حادثه كشته شد. مدير ايمني، اولين لحظه بعد از انفجار به داخل معدن دويد تا كارگرا رو نجات بده و خودش هم كشته شد.