نگاهي به برنامههاي آينده براي سينما پس از توافق و به بهانه روز ملي سينما
فرصتي براي فرهنگ و هنر
عليرضا تابش٭
بحث بر سر «برنامه جامع اقدام مشترك» در نهادهاي مرتبط كشورمان و البته در مجالس ايالات متحده و اتحاديه اروپا همچنان داغ است و افكار عمومي در حوزههاي مختلف، تحت تاثير آن قرار دارند. ايرانيان با هر شغل و حرفهاي، انتظاراتي از فضاي پس از توافق هستهاي دارند. بخش فرهنگ و هنر كشور به دليل تبادلات جهاني و حضور مداوم در فضاهاي مرتبط برون مرزي به شكل مستقيم با ديپلماسي مرتبط است. نياز به فضاي پرنشاط و اميدواركننده در داخل چه در بخش اقتصاد فرهنگ و هم در فضاي باثبات و آرام جهت خلاقيتهاي هنري و فرهنگي به ويژه سينماي توانمند ايران كه در سطح جهان به عنوان يك برند شناخته ميشود، برنامه محوري براي روزهاي پس از توافق را ضروري ميسازد. در روزهايي قرار داريم كه جشنهاي ملي سينماي ايران در حال برگزاري است و در تقويم رسمي ما، «روز سينما» در 21 شهريور، جلوهگر شده است. حال ميتوان از همين زاويه و با محور قراردادن سينما، به دنياي پس از توافق نگريست. سينماي نجيب ايرانِ پس از انقلاب اسلامي، در مقاطع مختلف نشان داد كه از كارآمدترين نهادها براي معرفي آرمانهاي ما است. با وجود اينكه به اندازه استحقاق و ظرفيتهاي عظيم اين نهاد، به آن توجه نشده اما وقتي به دادهها و ستاندههاي آن نگاه شود، كارآمدي سينما كه حاصل همسويي مديران دلسوز، هنرمندان در همه صنوف سينمايي و البته جامعه فرهنگي ايران است، به خوبي نمايان ميشود. در مفاهيم جديد، از « قدرت نرم» بسيار سخن گفته ميشود و سينما، يكي از مظاهر آن است. اگر بتوانيم در منطقه و جهان، سهم شايسته سينماي ايران را در اختيار بگيريم آنگاه ايدههاي صلح طلبي و «جهان عاري از خشونت و افراطيگري» مخاطبان بيشتري خواهد يافت. امروز با توجه به آگاهي همگان از كاركردهاي مثبت و كم نظير هنر هفتم در توسعه فرهنگي و رساندن پيامهاي فرهنگي در گستره جهاني، ارزشهاي سينما بيش از گذشته مورد نظر قرار گرفته است. ما داراي كشوري متمدن و مردمي علاقهمند به صلح، همزيستي با همسايگان با رعايت اصل احترام متقابل، علاقهمند به تاريخ و هنر و در عين حال، اهل مقاومت و ايستادن بر سر آرمانها و حقوق خود هستيم. با زبان سينما ميتوان پروژه «ايران هراسي» را به عنوان يك دروغ بزرگ به جهان شناساند. كدام رسانه مانند سينما ميتواند در اين مسير به ما كمك كند؟ اگر چنين است پس حمايتهاي درست و بجا و البته ميدان دادن و اعتماد به بخش خصوصي متعهد براي بروز خلاقيتهاي خود هم در داخل و هم در خارج ميتواند به افزايش برد و نفوذ سينما در ميان خانوادهها بينجامد. اقتصاد سينما و گردش مالي آن، موضوع مهمي است كه با درآمد خانوادهها، قرار دادن سهم ثابت در سبد خانوار و همچنين استفاده از ابزارهاي روز دنيا براي ساخت فيلمهاي بهتر و در نتيجه فروش بيشتر نياز دارد و همه اينها با رفع تحريمهاي ظالمانه ميتواند شتاب بيشتري به خود بگيرد. هنر، با خلاقيتهاي صاحبان اثر و همچنين گستردگي آن در سطح جامعه است كه اقتصادي شده و به عنوان «صنعت» مطرح ميشود. فيلم، تئاتر، موسيقي، هنرهاي تجسمي و همه كالاهاي فرهنگي، ميتوانند هم پيام رسان فرهنگ و باورهاي اسلامي- ايراني ما باشند و هم ايده اقتصاد مقاومتي «درونزا» و «برون نگر» را تحقق بخشند. به هر حال ما به دنبال رشد اقتصادي هستيم كه در سايه اشتغال مولد و توليد ثروت، اتفاق ميافتد. سينما، با ساخت فيلمهاي با كيفيت و حمايت مردم و رفتن آنها به سالنها ميتواند يكي از بخشهاي اشتغالزاي كشور براي جوانان علاقهمند و خلاق همين مردم باشد. تحريمهاي ظالمانه در اين سالها سبب شد تا آنگونه كه بايد، فرصت حضور ايران در بازارهاي جهاني فيلم به دست نيايد. نگارنده در مجالهاي اخير، بر استفاده درست از «فرصت فرهنگي» ايجاد شده پس از توافق، تاكيد داشته است. ٭ مديرعامل بنياد سينمايي فارابي