سود بلندمدت قانون بيش از سود ترجيحات مديران است
عباس آخوندي، وزير راه و شهرسازي، در مصاحبهاي كه با سايت دولت انجام داده است، به ذكر خاطراتي از شهيد رجايي و شهيد باهنر پرداخته و بعد از آن هم به تجارب خود در دولت سازندگي اشاره ميكند. علاوه بر اين وزير راه و شهرسازي به بدهيهاي دولت اشاره ميكند و رويكرد وزارتخانه خود و دولت را در مورد بخش خصوصي مطرح ميكند. بخشهايي از اين مصاحبه در زير آمده است:
با توجه به حاكميت فضاي چپ بر شرايط سياسي كشور در آن زمان مرحوم رجايي تمايل داشتند از موضع دانشجويان در مورد انتخاب مرحوم عسكراولادي به عنوان وزير بازرگاني مطلع شوند؛ زيرا مرحوم عسكراولادي به عنوان نماينده بازار معرفي ميشدند و اينكه براي نخستين بار فردي از بازار پس از انقلاب اسلامي كه به نام مستضعفان بود به سمت وزير بازرگاني منصوب شود در آن فضاي چپ روي كشور اتفاق بسيار مهمي بود. خوب بهياد دارم كه مرحوم رجايي تلاش داشتند تا ما را در اين راه با خودشان همراه كنند تا در فضاي دانشجويي ما خودمان فعال شويم.
اوايل انقلاب بود و هنوز ادارات و سازمانها با مديريتهاي جديد هماهنگ نشده بود. نظام اداري جامعي در كشور وجود نداشت و لذا توجه ايشان بسيار جالب بود كه بدانند در جريان بروكراسي اداري كشور چقدر كارها پيش ميرود. آن روزها بروكراسي و ديوانسالاري اداري و جريانات انقلاب كار سريع را برنميتابيد. اين دو بزرگوار بهشدت پيگير بودند كه طرح نويي بيندازند تا جريان بهبود اوضاع كشور تسريع شود. از اين صحنهها موارد بسياري در ذهن من هست.
شخصيت افراد در فرآيند تاريخي شكل گرفته و تكامل مييابد. اصليترين تاثيري كه درجريان انقلاب و البته در دولت شهيد رجايي در ذهن من ايجاد شد، حس هويت بود كه بسيار مهم است. اين افراد حس بسيار قوي نسبت به هويت ملي و مذهبي داشتند. يكي از محركهاي اصلي توسعه هويت است.
علماي اقتصاد ميگويند بخش خصوصي فرصتطلب اقتصادي است و اين به معناي تعريف منفي نيست، بلكه تعريف مثبت است. فعال اقتصادي فردي فرصتطلب است كه از همه فرصتها به نفع بيشينه كردن منافع اقتصادي بهره ميگيرد. حال سوال اين است چگونه اين بيشينه كردن منافع خصوصي ميتواند همراستا با بيشينه شدن منافع عمومي شده و منجر به توسعه بلندمدت شود؟ پاسخ اين سوال به سياست دولت برميگردد. در واقع اين نقش دولت است كه ميتواند فضايي ايجاد كند كه به جاي بيشينه كردن منافع از راه خريد و فروش قانون، اين كسب منافع از محل تبعيت از قانون فراهم شود.
هويت ملي در واقع مبادله بين هويت فردي و جمعي است. درست است كه جريانات چپ به دنبال هويت جمعي و جريان راست به دنبال هويت فردي بودند، اما استقلال و آزادي را نميتوان فداي اين دو كرد. اگربخواهيد هويت فردي را فدا كنيد، به معني از دست دادن استقلال است و اگر بخواهيد هويت جمعي را فدا كنيد، به مفهوم از دست دادن آزادي است.
وقتي دولتي به تعهداتش پايبند نباشد، مصداق اين شعر است كه: «اگر ملك ز باغ رعيت خورد سيبي/ برآرند غلامان او درخت از بيخ» اگر دولتي به تعهداتش وفادار نباشد، در جامعه هم مردم به تعهداتشان عمل نميكنند.
بايد نظام مديريت دارايي بانكها تشكيل شود. در اين نظام بايد داراييهاي رسمي بانكها از ساير داراييهاي آنها جدا شود تا بتوان نظام بانكداري سالمي ايجاد كرد. نظامي كه براساس رقابت و شايستگي منابع بانكي را تخصيص بدهد و نه لزوما بر اساس سفارش و دستور.
يك تحولي كه بايد در كشور به وجود بيايد، ترجيح دادن حاكميت قانون به هر نوع ترجيح فردي است. اگرمن به عنوان وزير ترجيح ميدهم يك اتفاقي در كشور رخ بدهد اما قانون اين اجازه را نميدهد، بايد قانون را بر ترجيحات خود مقدم كنم. حتي اگر ترجيحات من در حوزه ملي و خداپسندانه باشد؛ چرا كه سود بلندمدت اجراي قانون از سود كوتاهمدت اجراي ترجيحات مديران، بسيار مهمتر است.