گروه ديپلماسي|جمهوريخواهان امريكا در رد برنامه جامع اقدام مشترك در مجلس سناي امريكا همچنان ناكام هستند. با آنكه «بازها» روز پنجشنبه گذشته با ترفند فيليباستر از سوي «كبوترها» روبهرو شدند و اقدامشان در رد توافق هستهاي ناكام ماند، اما همچنان به تلاشهايشان براي رد توافق هستهاي در سنا ادامه ميدهند. آنها در آخرين اقدام، دست به رايگيري مجدد در روز سهشنبه در مجلس سنا زدند ولي باز هم با سد دموكراتها روبهرو شدند و طرحشان عقيم ماند. آنها البته همچنان اميدوارند و درصدد هستند تا در آخرين مهلت قانوني بررسي توافق در كنگره يعني 17 سپتامبر به خواستشان دست يابند. در اين باره با اميرعلي ابوالفتح، كارشناس مسائل امريكا گفتوگويي داشتهايم كه در ادامه ميآيد:
دليل ناكامي جمهوريخواهان در رد توافق هستهاي در سناي امريكا چيست؟
يكي از مهمترين دلايلي كه در اين باره وجود دارد، اين است كه توافق هستهاي براساس استراتژي تبليغاتي كاخ سفيد در ايام مذاكرات و پس از دستيابي به برجام، در جامعه امريكا معادل صلح قلمداد شده است. به عبارت ديگر، كاخ سفيد و شخص باراك اوباما در ايام مذاكرات و پس از آن، به كرات بيان ميكرد كه اگر مذاكرات به نتيجه نرسد يا برجام شكست بخورد، دولت امريكا چارهاي جز رودررويي نظامي با ايران نخواهد داشت و اين كشور مجبور است تا جنگ اجتنابناپذير ديگري را در خاورميانه آغاز كند. اين در حالي است كه افكارعمومي امريكا به دليل تبعاتي كه جنگ افغانستان و عراق در اين كشور داشته، بهشدت نسبت به جنگ حساس شده و براي همين، آنها ناگزيرند براي جلوگيري از جنگ سوم طي دو دهه گذشته در خاورميانه از توافق هستهاي حمايت كنند. هماينك بيش از 50 درصد مردم امريكا از توافق هستهاي ايران و گروه 1+5 حمايت ميكنند كه اين اقبال و حمايت، نه به خاطر صحه گذاشتن بر حقوق هستهاي ايران بلكه براي عدم ورود به جنگ اجتنابناپذير ديگر است. در اين فضا قابل انتظار بود كه تبليغات آيپك و جمهوريخواهان مورد اقبال قرار نگيرد. از سوي ديگر، مخالفان توافق هستهاي طرح جايگزيني نيز براي مذاكرات و برجام نداشتند و در واقع، اين خالي بودن دست آنها موجب ميشود تا اوباما به افكارعمومي امريكا بگويد كه طرح جمهوريخواهان، جنگ است. همچنين بايد يادآور شوم كه مساله توافق هستهاي هماينك به مسائل حزبي و انتخاباتي در امريكا گره خورده است و هر دو حزب اصلي امريكا ميدانند كه اجرا يا عدم اجراي برجام تا حدود زيادي بر سرنوشت امريكا اثر خواهد داشت. با عنايت به اين مساله، وقتي موضوعي در امريكا با مسائل حزبي انتخاباتي گره بخورد، همه اعضاي آن حزب ناچارا از توافق هستهاي حمايت خواهند كرد. براي دموكراتها مسجل شده است كه باخت اوباما در مساله توافق هستهاي، شانس پيروزي آنها را در انتخابات كاهش ميدهد و براي همين شاهد حمايت يكپارچه آنها از برجام در كنگره هستيم.
چرا تلاشهاي بيپايان جمهوريخواهان براي شكست برجام به نتيجهاي نميرسد؟
ميچ مككانل رهبر اكثريت جمهوريخواهان سنا با وجود دو بار شكست در رايگيري، گفته است كه جمهوريخواهان به تلاشهايشان ادامه خواهد داد. اين تلاشها نيز قابل انتظار و بديهي است. آنها تا پايان زمان بررسي توافق در 17 سپتامبر تمام تلاشهايشان را خواهند كرد تا مانع از اجراي توافق شوند. از سوي ديگر، اين مساله حيثيتي شده است و آبروي جمهوريخواهان و لابي آيپك به رد توافق هستهاي گره خورده و براي همين است كه تلاشهاي آن عجيب نيست. از سوي ديگر، با قطبي شدن و صفبندي جمهوريخواهان در مقابل دموكراتها مبرهن است كه تلاشهاي آنها به نتيجهاي نخواهد رسيد زيرا دموكراتها توان و قدرت متوقف ساختن طرح آنها را دارند و نميگذارند كه طرح رد توافق هستهاي در سناي امريكا به تصويب برسد. با همه اين تفاصيل، جمهوريخواهان به تلاشهايشان ادامه خواهند داد تا هزينه اجراي برجام را براي دموكراتها بالا ببرند. از سوي ديگر، آنها اميد دارند تا در ماههاي آينده اخلالي در روند اجراي برجام ايجاد شود و بتوانند بهانهاي از ايران پيدا كنند تا بگويند كه سوءظن آنها به ايران واقعي بوده و از اين طريق، شكست خود را به پيروزي تبديل كنند.
در آخرين دور رايگيري طرح رد توافق در سنا، شاهد كاهش آراي موافقان اين طرح از 58 راي به 56 راي بوديم. دليل اين امر چه بود؟
در رايگيري روز سهشنبه، راند پال و ليندسي گراهام كه هر دو، جزو سناتورهاي ارشد حزب جمهوريخواه و كانديداهاي انتخابات رياستجمهوري هستند در رايگيري سنا شركت نكردند. شايد دليل عدم حضور آنها در رايگيري نيز به دليل شكافي است كه در اين باره ميان جمهوريخواهان ايجاد شده است. در واقع، هماينك بسياري از جمهوريخواهان معتقدند كه توافق محرمانهاي كه ميان جمهوري اسلامي ايران و آژانس بينالمللي براي حل مسائل گذشته و حال شده، جزيي از ضمايم برجام محسوب ميشود و براساس قانون كوركر- كاردين، چون دولت امريكا اين توافق را در اختيار كنگره نگذاشته است، دوره بررسي برجام آغاز نشده است و نسبت به رفتار رهبران جمهوريخواه براي عدم كفايت بررسي مذاكرات و رايگيري براي عدم كفايت انتقاد دارند. البته اين نظر بيشتر در ميان جمهوريخواهان مجلس نمايندگان بيشتر وجود دارد.
در صورت اجراي برجام فكر ميكنيد موقعيت سناتورهاي دموكراتي كه با توافق هستهاي مخالفت كردند، چه تغييري پيدا ميكند؟
قطعا رفتار آنها در اين مدت در آينده بدون پاسخ نخواهد بود. هماينك بيشترين بحثي كه در اين باره در محافل مختلف وجود دارد، درباره چاك شومر است. گفته ميشود كه وي قرار است پس از بازنشستگي هري ريد، رهبر دموكراتهاي سنا در سال 2017، رهبريت آنها را برعهده بگيرد. اقدام دور از انتظار شومر در مخالفت با توافق و رودررويي او با دولت دموكرات اوباما موجب واكنشهاي تندي شده و چه بسا او شانس دستيابي به كرسي مهم رهبريت دموكراتها در سنا را از دست بدهد. در خصوص منندز هم بايد بگويم كه مخالفت وي با برجام، قابل انتظار بود و حتي در ايام مذاكرات نيز تلاشهاي بسياري از سوي او براي شكست مذاكرات صورت گرفت و گفته ميشود كه وي بحث و جدل مفصلي با اوباما داشته است. بن كاردين هم خود از طراحان طرح بررسي توافق در كنگره بوده است و مخالفت وي عجيب محسوب نميشود. ولي بايد به اين نكته نيز اشاره كنم و آن، اينكه به دست آوردن حمايت 40 سناتور دموكرات از ميان 44 سناتور، يك نقطه قوت و يك دستاورد مهم براي اوباما محسوب ميشود زيرا او توانسته وحدت حزبي را حفظ كند. بايد يادمان باشد زماني به دست آوردن حمايت 34 سناتور دموكرات نيز براي رييسجمهور امريكا سخت به نظر ميرسيد ولي او توانسته هماينك حمايت 44 سناتور را داشته باشد.
جمهوريخواهان براي عقيم كردن برجام پس از عبور از كنگره، چه طرحهايي را در دست دارند؟
آنها سه طرح را در اين باره در دست دارند. نخست، طرح عدم تعليق تحريمهاي امريكا تا پايان سال 2016 توسط رييسجمهور امريكاست كه جمعه گذشته در مجلس نمايندگان امريكا به تصويب رسيد. آنها از اين طريق ميخواهند مانع از تعليق تحريمهاي ايران توسط اوباما شوند. دومين طرح، منوط شدن تعليق تحريم به پذيرش اسراييل توسط ايران است كه از سوي سناتورهايي مانند ميچ مككانل، تام كاتن و ماركو روبيو و... دنبال ميشود. سومين طرح هم تبديل شدن برجام به معاهده بينالمللي است. در صورتي كه آنها بتوانند برجام را به يك توافق تبديل كنند، اوباما بايد برجام را به سنا بياورد و با سهپنجم آرا به تصويب برساند و در صورت رد شدن آن هم، اوباما نميتواند دست به وتو بزند. اما با توجه به انسجام دموكراتها در مقطع كنوني، من فكر نميكنم كه هر كدام از اين طرحها به تصويب برسند.
فكر ميكنيد مهمترين چالش پس از اجراي برجام براي اين توافق در امريكا چيست؟
مشكل اصلي در اجراي برجام در امريكا، در واقع پس از 18 سپتامبر خواهد بود. تا 17 سپتامبر بحث در رابطه با پذيرش يا عدم پذيرش برجام مطرح بوده است ولي از آن تاريخ به بعد بحث مربوط به اجراست و اوباما بايد دست به تعليق تحريمها بزند. بايد ديد او اين كار را خواهد كرد؟ آيا امريكا واقعا تحريمها را تعليق ميكند يا اين تعليق به شكل صوري است؟ البته من فكر ميكنم حداقل در دولت اوباما اين مساله به شكل واقعي صورت بگيرد زيرا نقض برجام موجب نامناسبتر شدن اوضاع براي دولت اوباما و دموكراتها خواهد شد. البته نبايد فشار بنيامين نتانياهو و لابيهاي حامي اسراييل را ناديده گرفت. جمهوريخواهان نيز به دنبال بهانهگيري خواهند بود. با اين حال بايد بگويم در 10 سال آينده، مشكل اصلي ايران نه با دولت امريكا بلكه با مجالس اين كشور خواهد بود.