شهادت هنر مردان خداست
كريم جعفري/
چند سالي است كه اخبار شهادت بازماندگان قافله جنگ و دفاع بهگوش ميرسد؛ اخباري كه بانگ الرحيل را سر ميدهد و ميگويد آنچه نبايد به آن دل بست، همين دنيا است. پنجشنبه شب بود كه از طرف برخي دوستانم خبر ناموثقي را شنيدم كه طبق معمول همه خبرهاي رفتن، درست بود؛ شهادت سردار حسين همداني.
اين نام شايد امروز براي برخيها ناآشنا باشد اما نگارنده اين سطرها بيش از دو دهه است كه نام او را ديدهام و او را ميشناسم. شايد توفيق ديدار حضوري چنداني دست نداده باشد اما او در صفحات جنگ حضور پررنگي دارد، بهخصوص براي من كه يك قفسه كامل از كتابخانه شخصيام را كتابهاي جبهه و جنگ تشكيل ميدهند و كمتر فرمانده جبههاي است كه با نامش، سابقه زندگياش و شايد همخانوادهاش آشنايي نداشته باشم. قسمت ما آن نبوده كه به شهادت برسيم اما شايد آن اندازه خوشبخت بودهايم كه با معنيكنندگان واژه شهادت ايثار آشنا باشيم.
جمهوري اسلامي ايران در راستاي سياستهاي منطقهاي و منطقي خود براي حفظ محور مقاومت در برابر محور- تركي- صهيوني- عربي و غربي از همان روزهاي ابتدايي درگيريها در سوريه با تشخيص درست وجود يك توطئه چندجانبه براي ضربهزدن به ايران از طريق سوريه، در اين كشور وارد عمل شد. در طول اين چند سال مسائل آن اندازه روشن شده كه ديگر نيازي به حفظ اسرار نيست، ما براي اينكه ثابت كنيم پشت متحدانمان را خالي نميكنيم و آن اندازه قدرت و توان داريم كه از دارايي راهبردي خود در منطقه محافظت كنيم، با تشكيل اتاق فكر و جنگ به حمايت از متحدي پرداختيم كه در هشت سال جنگ ارتش بعث صدام، هيچگاه درِ زاغههاي مهمات خود و تجهيزات راهبردياش را روي رزمندگان ما نبست و آنچه از آموزش بود در اختيار ايران گذاشت.
حال كه وقت تلافي كردن بود، ايران نيز با وجود برخي صداهاي مخالفي كه خوشبختانه حالا موافق شدهاند و نظرات آنچناني نميدهند، كوتاهي نكرد و با حمايت تمامقد از دولت قانوني سوريه، در برابر تكفيريهاي اردوغان و وهابيهاي سعودي ايستاد تا منطقه را از شر شياطين نجات دهد. ايران براي پيشبرد اهداف خود، علاوه بر كمك تسليحاتي، كمك بزرگتري كرد و دهها تن از مستشاران خود را راهي سوريه كرد و در برخي جبههها نيز بهصورت مستقيم حضور يافت. سردار همداني فرمانده هماهنگكننده اين نيروها در سوريه بود، فرماندهي كه بايد خط بزرگ مجاهدان مقاومت جهاني را براي شكستن خط باطل خوارج زمانه فرماندهي و هدايت كند. تيپهاي سرافراز فاطميون، زينبيون، عصائب اهل حق، گردانهاي حزبالله، سرايا السلام، گردان نجبا و ديگر گروههاي مقاومت در سوريه همه تحت فرماندهي سردار همداني قرار داشتند و او بود كه با دستور مستقيم سردار سليماني نيروهاي دفاع ملي سوريه را تشكيل و آموزش داد و مسلح كرد و عامل مهم هماهنگي ميان همه اين نيروها بود. آنگونه كه شنيدم او همين چند روز پيش براي ارايه گزارش خدمت فرماندهي كل قوا رسيده بود و سپس با هماهنگي با سردار سليماني راهي سوريه شد تا در حلب به دست شقيترين انسانها به شهادت برسد. سال 1385 در مركز اسناد انقلاب اسلامي مجموعه خاطرات ايشان كه شامل مصاحبههاي صورتگرفته از طرف معاونت تاريخ شفاهي بود، به دستم رسيد تا آن را تكميل كنم. چند باري با او صحبت كردم و قرار شد دوباره به مركز بيايد و خاطراتش را تكميل كند. در خاطراتش حرفهاي بسياري بود كه فكر كنم منتشر نشد و او بعدها خاطراتش را در كتابي با عنوان «مهتاب خين »كه زندگي سراسر شور شهيد محمود شهبازي بود، منتشر كرد و بخشهاي زيادي از مطالبش در خاطرات گفته شده با ما را هم در آن آورد.
روايتهايي كه از روزهاي انقلاب در همدان داشت تا تشكيل سپاه اين شهر، كودتاي نوژه، اعزام به جبهههاي كردستان براي جنگ با ضد انقلاب و پس از آن گسترش واحدهاي سپاه در قالب تيپ و لشكر، در اين كتاب آمده بود. بدون شك مسيري كه سردار همداني و سردار اسماعيل حيدري، سردار حسن شاطري، سردار عبدالله اسكندري، سردار جبار دريساوي، سردار محمد جماليپاقلعه، سردار سيدحميد طباطباييمهر، سردار اميررضا عليزاده، سردار دادالله (ماشاءالله) شيباني، سردار عباس عبداللهي در سوريه و دهها نفر ديگر از مدافعان حرم اهل بيت(ع) پيمودند، مسير پرشتابي است كه براي رسيدن به وعده الهي همچنان درهاي بهشت را باز گذاشته است. ما در نبرد سرنوشتسازي هستيم كه نه تنها آينده منطقه را تعيين خواهد كرد بلكه سرنوشت بشريت نيز در اين جنگ رقم خواهد خورد و امنيت ايران به همين مساله مربوط است و شك نكنيم كه خونهاي بيشتري در اين راه تقديم خواهد شد.
روحش شاد