• 1404 جمعه 12 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3375 -
  • 1394 يکشنبه 3 آبان

سخت‌تر و پيچيده‌تر و مرموزتر

سيد علي ميرفتاح

ما اگر نتوانيم مسائل‌مان را همين «حالا» حل كنيم، قطع و يقين با بردن دعوا به گذشته هم نمي‌توانيم. بلكه با بردن «دعوا» به گذشته كار را بر خودمان و بر بقيه مشكل مي‌كنيم. البته تاريخ محض عبرت است و خردمندان در گذشته به ديده اعتبار مي‌نگرند. هيچ آدم عاقلي نيست كه بگويد از گذشته درس نگيريم و به تجربه‌هاي بشري بي‌اعتنا باشيم. درس گرفتن از عاشورا و عبرت گرفتن از تاريخ اسلام يك بحث است، بردن يك دعواي سياسي به عاشورا بحث ديگري است. البته طي ساليان اخير جزو عادت‌ها و رسوم متداول ما شده است كه به گذشته، به خصوص به تاريخ صدر اسلام برويم و ريشه‌هاي دعوا و رقابت‌مان را در آنجاها پيدا كنيم. يعني براي آنچه امروز اتفاق مي‌افتد ما به ازاي تاريخي پيدا مي‌كنيم و به دعواي‌مان رنگ و بوي تاريخي مي‌دهيم. اين عادت را عرب‌هاي قديم هم داشتند و مدام دعواي خود را به روزگاران كهن مي‌بردند. سرسلسله‌هاي بني‌هاشم و بني‌اميه برادران دوقلو بودند كه ظاهرا از سر به هم چسبيده بودند. آنها را با نوعي جراحي ابتدايي و با تيغ از هم جدا كردند و بعضي از اهل فراست با تماشاي اين ظاهر، پيش‌بيني كردند كه تا قيام قيامت بين اينها و بين فرزندان اينها و بين فرزندان فرزندان اينها تيغ، حكم خواهد كرد. تيغ هم حكم كرد اما پيامبر، اسلام ابوسفيان را اگرچه ظاهري و از روي اكراه بود، پذيرفتند و به حكم تيغ اعتنا نكردند. البته دعوا بعد از پيامبر در دوران خلافت اميرالمومنين علي‌عليه‌السلام ادامه يافت و ساليان سال تيغ بين فرزندان اميه و هاشم حكم كرد. اوج اين خصومت و دعوا هم در ظهر عاشوراي محرم سال 61 هجري خودش را نشان داد. اما حقيقت اين است كه جدال معاويه با اميرالمومنين و قتال يزيد با سيدالشهدا ربطي به هاشم و اميه نداشتند و هر عقل سليمي مي‌تواند در تاريخ تامل كند و علل و عوامل آن را دريابد. ارجاع اين تنازعات به رقابت دو برادر دوقلو تقليل واقعه است و ما را از فهم واقعيت‌ها دور مي‌كند. به جاي آنكه بنشينيم و در ماوقع تحقيق كنيم خودمان را به يك نگاه اسطوره‌اي و تقديري مي‌بنديم و از فهم تاريخي ماجرا باز مي‌مانيم. بردن دعواها به عقب كار سختي نيست.مي‌توانيم آنقدر به قبل برگرديم تا به هابيل و قابيل برسيم و بگوييم دعواي امروز ما ريشه در رقابت‌هاي پسران آدم دارد. سلمنا؛ اما آيا اين رجوع به گذشته مشكلي هم از ما حل مي‌كند؟

مشكلات امروز ما مشكلات واقعي و ملموسند. اگر مشكلات جدي و اساسي‌مان را فهرست كنيم ليست بلند و بالايي خواهد شد؛ عقل حكم مي‌كند كه بنشينيم و عالمانه اين مشكلات را حل كنيم. بيكاري و تورم جدي‌اند و وقتي با معضلات فرهنگي و اجتماعي دربياميزند مصائب‌شان چند برابر مي‌شود. اين مصائب با سياست و ديپلماسي هم گره‌خورده‌اند و حل و فصل‌شان سخت‌تر شده است. چيزي كه اين مصائب را پيچيده كرده اين است كه رقابت سياسي مدرن هم بر روي‌شان سايه انداخته است. با اين همه ما اينها را يكسره واگذاشته‌ايم و به رقابت‌مان رنگ تاريخي زده‌ايم و براي اشخاص و گروه‌ها مابه‌ازاي تاريخي پيدا كرده‌ايم. از اين نظر مراسم عزاداري امسال سياسي‌ترين مراسم اين سال‌ها بود و هر كس سعي مي‌كرد در بازخواني تاريخ، خود را در جاي اوليا بنشاند و رقيب را در جاي اشقيا. اما آيا به همين سادگي است كه در توبره تاريخ دست كنيم و مهره‌هايي بيرون بكشيم كه رقابت‌مان را تاريخي جلوه دهند؟ بر فرض هم كه توانستيم وقايع امروز را با تاريخ تطبيق دهيم و روي اشخاص امروز نام‌‌هاي كهن بگذاريم بلكه تن اشخاص تاريخي كت و شلوار بپوشانيم و به اسم‌هاي امروزي صداي‌شان كنيم. بر فرض هم كه جا انداختيم فلان ديپلمات ابوموسي اشعري است و فلان وزير پسر سعد ابي وقاص.

بر فرض هم كه با خوش‌ذوقي بتوانيم رقابت سياسي را به هزار و چهارصد سال پيش ببريم و حقانيت خودمان را تاريخي جلوه دهيم، آخرش چه؟ كتاب تاريخ منحصرا كه در دست يك گروه نيست. رقيب هم يك‌جور ديگر بازخواني مي‌كند و جاي ما‌به‌ازاها را تغيير مي‌دهد. تاريخ آنقدر گل و گشاد هست كه بشود مصادره به مطلوبش كرد. اما اين مصادره، مصادره به مطلوب نيست. مطلوب كجا و اين بازخواني مغلوط كجا؟ ما داريم در اين رقابت سياسي، تاريخ را مصادره به مغلوط مي‌كنيم و روز‌به‌روز كارمان را سخت‌تر مي‌كنيم و گره‌هاي اقتصادي و فرهنگي‌مان را كورتر مي‌كنيم. ما بايد از تاريخ درس بگيريم و اصلا اين تذكار مداوم عاشورا همين است كه بدانيم مدام در ابتلا و امتحانيم و يزيدي شدن يك چيز دور از دسترس نيست. كاش همين قدري كه دعواي‌مان را صبغه تاريخي مي‌زنيم، به اقتضائات روزگار هم توجه كنيم. دنيا پيچيده‌تر و سخت‌تر و مرموزتر شده است. ما هم همراه دنيا پيچيده‌تر و سخت‌تر و مرموزتر شده‌ايم. خيلي ساده و دم‌دستي و ابتدايي است كه يكي به هواي ملك ري پا بر حقيقت بگذارد و دستش را به خون اولياي‌الله آلوده كند. جهان قديم جهان ساده‌اي بوده،‌ترفندها و حرف‌هاي عبيدالله هم به اقتضاي آن روزگار زيركانه و سياستمدارانه جلوه مي‌كرده. امروز ديگر آن حرف‌ها و نقشه‌ها نمي‌تواند اشقيا را به ميدان بكشد. كل يوم عاشورا، كل ارض كربلا. هنوز هم حق و باطل در نبردند. اما با ظاهري پيچيده. ظاهري كه هيچ ربطي به ابوموسي يا معاويه يا عمروعاص يا ابن سعد يا خولي يا شمر تاريخي ندارد. براي همين پيچيدگي است كه نمي‌توانيم به عقب برگرديم و براي آدم‌ها مابه‌ازاي تاريخي پيدا كنيم. ضمن اينكه اين كار خطرناك است و كار دست‌مان مي‌دهد. از تاريخ بايد عبرت گرفت نه آنكه مصادره به مطلوب - بلكه به مغلوطش - كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون