هفتاد سالگي سازمان ملل
مصطفي ايزدي
1- ميتوان فرض كرد كه تشكيلاتي به نام سازمان ملل متحد در جهان وجود نداشت. همچنان كه از سال 1945 به قبل، چنين پديدهاي در هيچ يك از نقاط جمعيتنشين دنيا وجود نداشت. اگر اين فرض را در ذهن داشته باشيم، در جهان امروز چه اتفاقاتي ميافتاد كه پس از راهاندازي سازمان ملل متحد نميافتاد؟
نگارنده با اين فرض، قصد ندارد اهميت تشكيلات بينالمللي مهمي را ناديده بگيرد، اما ميتوان فكر كرد كه اگر سازمان ملل متحد به وظيفه واقعي خود با جسارت تمام عمل ميكرد، دنيا چگونه بود.
هفتاد سالگي سازمان ملل متحد بهانهاي شد كه پيرامون آن پرسشها و پاسخهايي را طرح كنيم و در اين وانفساي كشت و كشتار در بخشهايي از جهان، از جمله در منطقه مهم خاورميانه و شاخ آفريقا و در جاهاي ديگر، به نقد عملكرد اعضاي مهم اين سازمان به ظاهر گردنكلفت، اما در واقع پهلوانپنبه، پرداخت.
در بحبوبه جنگ جهاني دوم، جلسات مهمي بين سران كشورهاي بزرگ و درگير جنگ برقرار ميشد كه براي پايان دادن به آن رخداد انباشته از تلفات انساني و اقتصادي چارهانديشي شود. بعضي از نوشتهها حكايت از اين دارد كه در خلال اين جلسات كه در دو سه شهر در نقاط مختلف برگزار شده، در خصوص وضع دنيا و سامان دادن به آن پس از جنگ نيز مذاكراتي شده است. يكي از اين جلسات در سال 1943 ميلادي (1322 خورشيدي) در تهران برگزار شد كه به «كنفرانس تهران» در اسناد و تاريخ روابط بينالملل و گزارشات سياسي آن روزگار، نامدار شده است. ظاهرا در همين كنفرانس كه با شركت سه چهره شاخص دنيا: روزولت رييسجمهور امريكا، چرچيل نخستوزير انگليس و استالين رهبر اتحاد جماهير شوروي، در سفارت شوروي در تهران برگزار شد، روزولت در ميان مذاكرات مربوط به چگونگي پايان دادن به جنگ جهاني، از تشكيلاتي نام ميبرد به نام سازمان ملل متحد كه جهان به آن نياز دارد.
كمتر از دو سال بعد از كنفرانس تهران، كه افراد ذكر شده، بدون اجازه از محمدرضاشاه تازه به دوران رسيده و بدون اين كه حاكميت ايران به رسميت شناخته شود، تشكيل شده بود، طرح ايجاد يك تشكيلات بينالمللي عملياتي شد و در دوم يا سوم آبانماه 1324 خورشيدي برابر با 24 اكتبر 1945 ميلادي، با عضويت 50 كشور مستقل جهان، سازمان ملل متحد در شهر نيويورك، يكي از شهرهاي مهم آمريكا تاسيس ميشود.
در طول اين هفتاد سال، به مرور كشورهاي مستقل ديگر، يا كشورهايي كه از دست استعمار رها ميشدند و به استقلال ميرسيدند، به عضويت اين سازمان بينالمللي درميآمدند، بهگونهاي كه امروزه نزديك به 200 كشور جهان در آن عضو هستند. كشور تايوان (چين ملي) و محل استقرار پاپ كه همان واتيكان است، تنها كشورهايي هستند كه در سازمان ملل عضو نيستند.
2- سازمان ملل متحد، شايد در زمان تاسيس، خصوصا با وجود حق وتو كه به پنج عضو شوراي امنيت آن دادهاند، پديده كاملا مثبت و سودمندي بوده است، اما در اين 70 سال اوضاع عمومي جهان تغييرات عمدهاي كرده است و به نظر ميرسيد زمان آن رسيده است كه مجمع عمومي آن فكري به حال تجديدنظر در تشكيلات آن بكند. اگر در آن زمان، سازمان ملل قرار بوده كه نگذارد بين كشورهاي همسايه يا غيرهمسايه جنگ بشود،امروزه جنگهاي داخلي كشورها و نسلكشيهاي رايج، گرفتاريهاي بشريت است، چرا كه در ميان آتش و خوني كه شهروندان يك كشور به راه مياندازند، منافع بعضي از قدرتهاي بزرگ، سردر ميآورد، در اين صورت، آنها كه حق وتو دارند، نميگذارند جنگهاي داخلي پايان پذيرد. مثال روشن آن را از جنگهاي خانمانسوز سوريه، عراق، افغانستان، ليبي و بحرين ميتوان آورد. حتي سازمان ملل در حال حاضر قادر نيست تجاوز آشكار و بدون پرده عربستان به كشور همسايه خود، يعني يمن را به پايان برساند. شما ببينيد كه چقدر انسان بيگناه در اين كشورها به خاطر حفظ مقام و موقعيت سران كشورهاي عضو سازمان ملل متحد كشته ميشوند. پيش از اين هم از اين نوع كشتارهاي پرتعداد وجود داشته كه به نظر ميرسد سازمان ملل به همان دليل پيش گفته، نتوانسته اقدام موثري را صورت داده باشد. نسلكشي 10 سال قبل كشور آفريقايي رواندا كه به كشته شدن نزديك به يك ميليون انسان بيگناه و آواره شدن حدود دو ميليون نفر از شهروندان رواندا انجاميد، از نظر آگاهان سياسي، اين قتلعام و آوارگي، به دليل بيتوجهي سازمان ملل متحد، تا اين حد گسترده شد.
بهرغم اينكه سازمان ملل متحد، واحدي براي حقوق بشر دارد، نتوانسته از تبعيضهاي فراوان در حوزههاي گوناگون زيست انسانها و نيز پرپر شدن آدمهاي گرسنه در خشكساليها و قحطيها كه گاهبهگاه، نقطهاي از كشورهاي فقير را فرا ميگيرد، جلوگيري كند. به نظر ميرسد عقل جمعي اعضاي سازمان ملل متحد، توانايي اين را دارد كه براي جلوگيري از مصايب فراواني كه در دنيا پيش ميآيد، اقدامات موثري كند، اما وجود شوراي امنيت و حق وتوي تعداد اندكي از اعضاي آن، مانع اين است كه طرحها و برنامههاي اجرايي براي دفاع از انسانهاي بيگناه، ارايه و تصويب شود. واقعيت اين است كه در سازمان ملل متحد حرفهاي زيبا به وفور زده ميشود، اما در عمل آنگونه كه از آن انتظار ميرود، توانايي حضور موثر ندارد.