محمدابراهيم ترقينژاد/ قفل عدم حضور ايران در اجلاس سوريه شكسته شد. روز گذشته رسانهها از دعوت قدرتهاي بينالمللي از جمهوري اسلامي ايران براي حضور در اجلاس وين خبر دادند و حالا قرار است محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه كشورمان به اين منظور صبح پنجشنبه (امروز)به وين برود و با قدرتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي در رابطه با سوريه به رايزني بپردازد. در اين باره با محمد فرهاد كليني، كارشناس ارشد مسائل استراتژيك گفتوگويي داشتهايم كه در ادامه ميآيد:
چه تحولاتي صورت گرفته كه موجب شده است قدرتهاي بينالمللي از ايران براي حضور در اجلاس سوريه دعوت به عمل آورند؟
در موضوع دعوت ايران براي حضور در اجلاس سوريه بايد به ياد داشته باشيم زماني كه بحث برگزاري اجلاس مذاكرات صلح سوريه موسوم به ژنو1 مطرح شد، مساله حضور كشورهاي موثر و مهم در حل بحران سوريه در آن، مدنظر بسياري از كشورها بود ولي ما شاهد بوديم برخي كشورها با سياستهاي تروريستپرورانه تلاش كردند تا نقش جمهوري اسلامي ايران را به صورت ديگري جلوه دهند اما روند تحولات ميداني در سوريه به گونهاي ديگر رقم خورده است بهطوري كه مقامات نظامي امريكا اعتراف كردند موازنه قدرت در سوريه در حال رقم خوردن به نفع دولت اين كشور است. از ديگر سو، شاهد تحولاتي ديگر در صحنه بينالمللي و منطقهاي بودهايم. يكي از آنها نقش جديدي است كه روسيه در معادلات منطقهاي خاورميانه براي خود انتخاب كرده و در اين راستا، ورود نظامي مستقيم به سوريه داشته است. همچنين در اين مدت شاهد برگزاري اجلاسي ناقص بودهايم كه در فرانسه شكل گرفت و البته در چارچوب گروه دوستان سوريه بود اما اين اجلاس، جامعالاطراف نبود و همه نيروهاي تاثيرگذار را شامل نميشد و به همين دليل، صرفا شاهد تكرار برخي مواضع در آن اجلاس بوديم. از طرف ديگر، در اين مدت يك ديپلماسي فعال تلفني ميان كشورهاي مهم و تاثيرگذار در خصوص سوريه در حال جريان بود. مقامات و مسوولان روسي در اين مدت گفتوگوهاي تلفني با مسوولان سعودي و مسوولان امريكايي داشتند و چنانچه اطلاع داريد خانم موگريني از طرف اتحاديه اروپا نيز مذاكره تلفني را با وزير امور خارجه كشورمان انجام داد و قبل از آن هم تعامل تهران و لندن در موضوع سوريه را شاهد بوديم. مقامات سعودي و امريكا هم در اين مدت رايزنيهايي تلفني داشتند و از اين سو نيز مقامات روس با مسوولان سياست خارجي جمهوري اسلامي نيز در ارتباط بودند و اين رايزنيها و ديپلماسي تلفني منجر به شكلگيري يك اجلاس فراگير بينالمللي شده است. لازم به ذكر است كه در اين مدت نيز شاهد ديالوگهايي مثبت ميان مسوولان دستگاه ديپلماسي كشورمان با مقامات اتحاديه اروپايي در نيويورك بوديم و اجلاس امنيتي مونيخ هم با سفر اشتاينماير در تهران برگزار شد و بهتدريج اين ديالوگها قويتر شد و اين موضوع همزمان با تعامل مثبت با روسيه انجام گرفت. در اين چارچوب، اجلاس وين شايد فرصت مناسبي باشد كه بتواند روند صلح در سوريه و دوره انتقالي را تسريع ببخشد. اجلاس جديد در وين ميتواند نقطه آغاز يك اركستر سياسي و پايانبخش سايس پيكو به سبك قرن گذشته باشد.
تحولات ميداني سوريه در يك ماه گذشته و حضور نظامي روسيه در سوريه كه در هماهنگي با ايران بوده است، به چه ميزان موجب شده تا دست ايران و روسيه در اين اجلاس بالا باشد؟
بايد دانست هرگونه اقدامي كه در سوريه دنبال ميشود، بايد در چارچوب تقويت تماميت ارضي سوريه و بازگشت ثبات به اين كشور باشد. اينكه در اجلاس سوريه دست چه كسي بالا باشد، من فكر ميكنم اين ادبيات مناسبي براي اجلاس وين نباشد بلكه در اجلاس وين بايد طرفين را دعوت كنيم تا ارادههاي مثبتشان در جهت حل و فصل بحران سوريه افزايش يابد. من اعتقاد دارم نگاهي كه در اجلاس سوريه در وين دنبال شود، بايد براساس تقويت رويكرد جديد به ثبات در منطقه باشد كه اين مساله ميتواند به ديگر نقاط خاورميانه هم تسري يابد. با اين حال در خصوص عمليات نظامي روسيه بايد يادآور شوم كه حملات نظامي روسيه در سوريه قابل توجه بود و قدرتنمايي روسها را به نمايش گذاشت. بيدليل نيست كه روسها همزمان با اين حملات، تلاش ميكنند ادبيات خود در برابر برخي كشورهاي ديگر را تقويت كنند. نوع عمليات روسها نيز چندبخشي است؛ پرتاب موشك از درياي خرز، استفاده از آخرين نوع جنگندهها و حملات اخير آنها در جولان قابل توجه است و ميشود گفت حملات روسها حامل پيام فقط براي سوريه نيست بلكه پيامي به كشورهاي ديگر و قدرتهاي بينالمللي است. البته در صحنه داخلي سوريه اين احتمال وجود دارد كه با متغيرهاي جديدي از قبيل فعال شدن نقش كردي در برخورد با داعش يا اعزام نيروهاي زميني محدود نظامي امريكا به سوريه باشيم كه فعلا در مورد دوم هنوز كاخ سفيد به جمعبندي نهايي نرسيده است.
با توجه به حجم اختلافات بالاي تهران و رياض درباره سوريه، آيا حضور اين دو كشور ميتواند منجر به دستيابي به نتيجه در اين اجلاس شود؟
ايران هيچگاه به دنبال حذف عربستان نبوده و اگر عربستان در اين مدت رفتاري برخلاف منافع ديپلماتيك خود انجام داده است، به خود آنها بازميگردد. هماكنون نيز دولت رياض به دقت تحولات اخير در سوريه را دنبال ميكند و شاهد اين است كه حتي دولت مصر هم از حملات روسها در سوريه حمايت كرده و تلاشهاي خود را براي انجام گفتوگوهاي جديد ميان معارضين دولت اسد افزايش داده است كه اين حامل پيامهاي متفاوتي براي آنها است. هماكنون دو رويكرد در قبال تحولات منطقهاي وجود دارد؛ يكي تشديد شرايط و ديگري كنترل تنشها. برخلاف دوره قبل كه شاهد تشديد شرايط بوديم، هماكنون رويكرد فعالي براي دوره انتقالي شكل گرفته است يعني شاهد هستيم كه محور مقاومت تلاشش را براي مبارزه با تروريسم انجام ميدهد. از طرف ديگر، تمركز كشورهاي اروپايي براي راهحلهاي سياسي افزايش يافته است. دولت امريكا هم صريحا اعلام ميكند كه گفتوگو با تهران براي حل بحران سوريه ضروري است. اين نشان ميدهد كه كيفيت رويكرد در جهت حل بحران سوريه افزايش يافته و مواضع تند در بغرنج نشان دادن شرايط و تشديد فضا در حالت اقليت قرار دارد هرچند ممكن است صداهايي از برخي حاشيهنشينها بيان شود. اگر اين گروه كه در اقليت قرار دارند، به سمت اصلاح و تونل اصلاحات سياسي حركت كنند، ميتوان با اميدواري بيشتري به صحنه نگاه كرد. از طرف ديگر، مواضعي كه رژيم تلآويو اتخاذ كرده، با مشكلات بسيار جدي روبهرو است. رژيم اسراييل در اين باره نميتواند اتخاذ مواضع كند و فاقد مواضع مشخص و دقيق است. از طرفي آنها تلاشهاي فشردهاي براي تقويت تروريسم انجام دادهاند كه اين تلاشها همسو با تلاشها و مواضع امريكا نيست و امريكا نيز ميخواهد از اين مواضع فاصله بگيرد. جبهه عبري - عربي هم كه در اين باره شكل گرفته است، بسيار نازك شده و نميتواند نقشآفريني جانداري را ايفا كند. فرصت براي رياض باقي است و امتداد تعامل را عربستان هنگام سفر وزير بهداشت كشورمان به عربستان احساس كرد و بايد قدر كلمات و امكان حل معادلات را بهتر متوجه شوند.
رايزنيهاي روسها و امريكاييها با سعودي به چه ميزان موجب شده تا عربستان مواضع خود را تعديل كند؟
ما در اين مدت شاهد تغيير مختصات روابط عربستان در مناسباتش با كشورهاي غربي هستيم به صورتي كه ميتوان گفت كه اين روابط و مناسبات همانند روابط و مناسبات يكي، دو سال گذشته نيست. ما از سويي، شاهد تغيير توازن سياسي در لندن هستيم و مقامات جديد در حزب كارگر و پارلمان اين كشور، با صدايي بلند و محكم بحث بازدارندهاي در خصوص رياض مطرح ميكنند و كيفيت نوع سياست دولت ديويد كامرون در رابطه با رياض را نقد ميكنند. از طرفي، در ماههاي گذشته برخي در رياض تلاش كرده تا در ميان روسيه و امريكا بازي كند كه مسوولان واشنگتن از اين حركت مسوولان سعودي برداشت خوشبينانهاي نكردند و اعتماد ميان عربستان و كشورهاي غربي به خاطر سياستهاي ناشيانه رياض تشديد شده است. البته مسوولان غربي سعي ميكنند عقلانيت جديدي را به رياض تفهيم كنند. برخي هم در داخل عربستان اعتقاد دارند كه تداوم سياستهاي كنوني به نفع برخي از جريانها است و با اين مساله موافق نيستند و معتقدند ادامه اين رويكرد به عربستان ضربه ميزند و وجه اين كشور را متزلزل ميسازد بنابراين مواضع تندي كه از جانب يكسري از افراد بيان ميشود، بيانگر مواضع تمام عربستان نيست.
هماينك در رابطه با آينده بشار اسد و نحوه مقابله با تروريسم ميان ايران و روسيه با طرف مقابل اختلاف وجود دارد. آيا با اين اختلافات ميتوان به دستيابي به نتيجه اميدوار بود؟
مسائل داخلي كشورها برعهده مردم آن كشور است. تصميمسازي براي مردم يك كشور قابل قبول نيست و تاكيد پيرامون «بودن يا نبودن افراد» هم حقوقي نيست. در خصوص مبارزه با تروريسم هم شاهد اتخاذ يكسري سياستهاي دوگانه از سوي كشورهاي غربي هستيم در حالي كه اين گروههاي تروريستي حملاتي را به كشورهاي اروپايي انجام دادهاند. من فكر ميكنم اجلاس وين فرصتي براي غرب خصوصا امريكا براي اصلاح مواضع خود است يعني فرصتي است تا آنها استانداردهاي دوگانه خويش را كنار بگذارند و از طرفي رويكرد تعاملي خويش را تقويت كنند. انتظار اين بود كه با دستيابي به برجام كه آزمون بزرگي در اعتمادسازي با كشورهاي 1+5 بود، آنها در ادبيات و رفتار رويكرد تقابليشان را به تعاملي تبديل كنند ولي با كمال تعجب مقامات امريكايي براي توجيه توافق از شديدترين كلمات استفاده كردند و اين باعث شد تا حسننيت و اعتماد آنها زيرسوال برود. آنها نبايد هزينههاي خود را با ناسزاگويي به سياست خارجي ايران پرداخت كنند در حالي كه در دولت يازدهم تلاش شد تا سطح همكاريها با اعتماد مرحلهاي افزايش يابد. تا زماني كه طرف غربي و به خصوص امريكا بدون محاسبه مذاكرات برجام را كوچكنمايي كند فرصت تعامل را براي خود از بين ميبرد. سياست خارجي امريكا مطلع است كه پنتاگون در حال تغيير و اصلاح و بهروز كردن استراتژي نظامي امريكا در سوريه هستند و وظيفه دارند تا نسبت به پيامدهاي آن به دقت فكر كنند و از خود واكنش مطلوب نشان دهند. همانطور كه اطلاع داريد در حاشيه اجلاس وين شاهد مذاكرات دوجانبه ايران و امريكا درباره اجراي برجام خواهيم بود. امريكا در خصوص برجام بايد به تعهداتش كاملا پايبند و پاسخگو باشد. قرار نيست كه ايران به تعهداتش پايبند باشد ولي آنها قدمي را برندارند. امريكا به برجام تعهد دارد و بايد نسبت به برجام مواضعش را روشن كند. اگر ما همزمان به رويكرد تعاملي ايران و امريكا در خصوص مسائل مختلف نگاه كنيم، لازمهاش اين است كه محاسبات آقاي اوباما از مسائل روشن باشد و خود را آلوده به برخي مواضع آيپك نكند. آنها بهخوبي ميدانند كه دوره «همه گزينهها روي ميز است» تمام شده است و در وين شايد همه فرصتها روي ميز باشد و با درك جامع و آيندهنگر همانند برخي كشورهاي مهم اروپايي از خود جرات مثبت نشان دهند.
در راهكار بلندمدت در جهت حل بحران سوريه، ايدهآل ايران براي آينده سياسي سوريه چيست؟
گزينه مطلوب ايران اجماع ملي در سوريه است و آينده سياسي سوريه را اجماع و گفتوگوي سوري- سوري تعيين ميكند. با اين اجماع، ثبات نيز در سوريه حاكم خواهد شد و اين ثبات به نفع همه كشورهاي منطقه و بهخصوص ايران خواهد بود.