• 1404 سه‌شنبه 23 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3392 -
  • 1394 شنبه 23 آبان

باز هم مي‌شود شب‌ها دركه رفت؟

 

رضا قشلاقي

يا همه با هم نجات خواهيم يافت يا هيچ كس نجات نخواهد يافت.
اين احتمالا ضرب‌المثلي در يكي از زبان‌هاي زنده، مرده يا در حال احتضار جهان است و شايد، كسي چه مي‌داند، من خالق يك ضرب‌المثل شده‌ام. به هر روي آنچه به تمامي درمي‌يابم آن است كه نمي‌توان به نابساماني‌ها و پلشتي‌هايي كه در پيرامون در حال جوشش است بي تفاوت بود و انتظار داشت خود در امان باشيم.

چندي پيش، مهدي، دوستي بسيار عزيز، كه به همراه شيلا، همسر مهربانش، مغازه‌اي پر از اجناس قديمي و زيبا را در محدوده كوهستان دركه اداره مي‌كنند، گفت كه مغازه آنها هم در معرض تخريب است و اخطار اوليه‌اي از سوي شهرداري به آنها داده شده است. احساس شگفتي و حسرتي عميق داشتم در آن لحظه. شگفتي‌ام به دو دليل بود، نخست آنكه من خيلي پيش از آنكه اين خبر را بشنوم گاهي در مقابل مغازه اجناس قديمي دوستم مي‌نشستم و با موسيقي زيباي بدون كلامي كه از درون مغازه به گوش مي‌رسيد اين فكر عجيب به زور وارد مغزم مي‌شدكه آيا اين هماهنگي و زيبايي بافت صخره‌گون مغازه با موسيقي مي‌تواند دوام آورد يا اين ناپايداري و جابه‌جايي‌هاي سريع و سرسام‌آور كه اجازه شكل‌گيري، تكامل و بلوغ هيچ زيبايي ماندگاري را نمي‌دهد دامن اين بافت سخت صخره‌اي را هم خواهد گرفت؟

بعد از شنيدن خبر تخريب، ياد آن احساس شوم افتادم و يادم افتاد حتي جايي آن را نوشته‌ام، گوشه‌اي نوشته بودم كه اين حس ناپايداري و تغييرات سريع هميشه با من است، درون من، درون ما است و خيلي هم دروني است، شايد همين حس به انسان ايراني توصيه كرده دم را غنيمت شمرد و از
همان آن كه در آن است لذت ببرد.

مغازه مهدي و مغازه رضا در كنار آنكه پوشاك زيباي سنتي اقوام ايراني را در آن مي‌توان يافت به زودي تخريب مي‌شوند و من نمي‌دانم چرا نمي‌توانم به قول آن ضرب‌المثل فارسي دم را غنيمت شمارم و همان لحظه از هارموني موسيقي و بافت صخره‌اي لذت ببرم و به فكر ماندگاري آن نباشم؟ به خود مي‌گويم نه و دلم مي‌خواهد تعدادي از ضرب‌المثل‌ها را از زبان‌مان دور بريزم، مخصوصا آنهايي كه تشويقت مي‌كنند فقط در انديشه خودت و گليم خودت باشي، آنهايي كه تورا به مخفي كاري دعوت مي‌كنند و بيرون چارچوب خانه‌ات را نامربوط به تو مي‌دانند.

اما شگفتي دوم من از آن رو بود كه چگونه طرح خوب در كشور ما نمي‌تواند سرانجام خوبي داشته باشد؟ طرح مبارزه با زمين‌خواري و صيانت از محيط زيست طبيعي از آن طرح‌هاي مباركي است كه وقتي كليد خورد اميد بسياري در دل كساني چون من روشن شد و ناخودآگاه به ياد ويلاهايي افتادم كه در سرتاسر خطه شمال نه تنها جنگل‌ها را نابود كرده بلكه مسافران را از حق طبيعي تماشاي ساحل دريا كه ملكي مشاء و ملي است محروم كرده است. به ياد رامسر افتادم كه نمي‌دانم كدام خودخواهي نوك قله يكي از كوه‌هاي جنگل پوشش را تراشيده و براي خودش ويلايي ساخته است و اين مشتي از خروار است و به ياد فرهنگ غلطي از خودمان افتادم كه تا سند ملكي را نداشته باشيم آن ملك را از آن خود نمي‌دانيم و به همين دليل هجوم مي‌بريم كه كلاردشت و گردنه حيران و... را بخريم تا زيبايي آن را از آن خود كنيم و آنقدر به اين كار ادامه مي‌دهيم تا در انباشت ويلاهاي رنگارنگ و نا همگون ديگر چيزي زيبا براي تماشا نماند.

به ياد همه اينها بودم كه شنيدم اين طرح از تخريب كافه‌هاي قديمي چند تفرجگاه معدود تهران شروع شده است. شگفتا، چه نقطه شروعي! آيا كمي مطالعه و پژوهش و كمي محافظه‌كاري براي دست زدن به بافت قديمي كافه‌ها كه حالا خود تبديل به نوعي فرهنگ و نهاد شده‌اند لازم نيست؟

در نوشته قبلي‌ام در همين روزنامه گفتم كه بيشتر اين كافه‌ها از پيش از انقلاب اينجا هستند و مصداق زمين‌خواري و كوه‌خواري به شمار نمي‌آيند. عزيزان هموطن شهرداري شما اصلا شمرده‌ايد كه كلانشهر تهران چند تفرجگاه مثل دركه و دربند دارد كه همه بتوانند با اتوبوس شركت واحد هم به آن بروند؟ و مي‌دانيد كافه‌ها چه نقش مهمي براي امنيت و حتي محيط زيست دركه دارند؟ هيچ كار پژوهشي براي چنين طرح بزرگي انجام داده‌ايد؟ آماري در دست داريد كه چه تعداد از مردم به دليل گرفتاري‌هاي كاري‌شان در ساعات روز، شب‌ها براي قدم زني به اين دو تفرجگاه كوهستاني به ويژه دركه مي‌روند؟

هيچ تحقيق كرده‌ايد كه اين تعداد از مردم به دليل وجود كافه‌ها كه صاحبان و كاركنان‌شان اكثرا بومي دركه هستند احساس امنيت مي‌كنند و تا پاسي از شب به دركه مي‌روند؟ هيچ تخمين زده‌ايد كه در نبود اين كافه‌ها چه بلايي به سر محيط زيست خواهد آمد وقتي كه مردم به جاي استفاده از كافه‌ها كنار رودخانه‌ها را براي هواخوري استفاده كنند؟ حساب كرده‌ايد چند نفر با اين كار شما بيكار مي‌شوند و چه تعداد خانوار به زير خط فلاكت سقوط مي‌كنند؟ بيشتر كساني كه به اين دو تفرجگاه مي‌آيند جايي ديگر براي ساعات دلتنگي و هواخوري خود جز كوهستان‌هاي شمال تهران و كافه‌هاي زيبا و قديمي دركه و دربند ندارند و اينجا آخرين پناهگاه آنهاست. آيا نمي‌شود با يك كار پژوهشي كم‌هزينه هم كافه‌داران را به انجام اصلاحات زيست محيطي ملزم كرده و هم جلوي هرگونه ساخت و ساز جديدي را گرفت؟

آيا با يك محاسبه ساده سود و زيان نمي‌توانيد دريابيد محروم كردن مردم تهران از دو تفرجگاه اصلي‌شان زياني نيست كه با هيچ سودي قابل جبران باشد؟ نمي‌شود يك بار خودتان با خانواده برويد به يكي از اين كافه‌ها، ناشتا، ناهار يا شامي بخوريد و ببينيد كوهنوردان و كوه‌پيمايان چه الفت و دوستي زيادي با كافه‌ها و صاحبان خوش‌اخلاق و نجيب اين كافه‌ها دارند؟ مي‌دانيد چه تعداد زيادي از مردم پس از تخريب كافه‌ها خواهند گفت
پس ما كجا برويم چند ساعت قدم بزنيم؟ و مي‌دانيد شب‌ها ديگر كسي دركه نخواهد رفت؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون