مثلث طلايي امنيت، آزادي و توسعه در دانشگاه
احمد شيرزاد
نخستين نكته درباره سخنراني ديروز رييسجمهوري در روز دانشجو، اشاره به انتخاب مناسب مكان اين سخنراني است. زعماي كشور در ادوار گذشته معمولا فاصلهاي معنادار با فضاي دانشگاه شريف داشتند. فضايي كه پويايي علمي و اجتماعي را بهطور همزمان و همطراز يكديگر در فضاي خويش جلو ميبرد. به اين معنا كه هيچگاه در اين مجموعه نه مسائل سياسي باعث به محاق رفتن موضوعات علمي و درسي دانشجويان و اساتيد شده و نه مشغلههاي تحصيلي سبب شده تا فضاي دانشگاه نسبت به تحولات اجتماعي و سياسي بيتفاوت باشد. هر چند كه دانشگاه شريف به لحاظ جو علمي در طول دههها بر قله آموزش عالي كشور ايستاده بود اما ديروز براي نخستينبار بود كه براي ميزباني چنين مراسمي انتخاب شد. اميد اين است كه انتخاب ديروز رييسجمهوري براي محل سخنراني روز 16 آذر با يك پيشآگاهي قبلي نسبت به تعادل بين فعاليتهاي علمي و اجتماعي در فضاي دانشگاه همراه بوده باشد. اما شايد مهمترين سخن ديروز آقاي روحاني اين بود كه در دانشگاه «فضاي امن ميخواهيم نه فضاي امنيتي». اين شايد يكي از مهمترين مشغوليتهاي غيرضروري دانشگاههاي ما در دهههاي گذشته باشد. تعبير رييسجمهوري از تفاوت بين «امن بودن» با «امنيتي بودن» بسيار درست و دقيق است. تعبيري كه به صورت اولي درباره فضاي دانشگاه مصداق پيدا ميكند. تجربه عملياتي شدن ديدگاههاي تنگنظرانه درباره امنيت فضاي دانشگاه و ديدن مسائل دانشجويي با ترديد و سوءظن بسيار تاثير خود را اكنون در فضاي علمي و صنعتي و اقتصادي ما به رخ ميكشد. تجربه جهاني از ايجاد دانشگاههاي امن نشان ميدهد كه قشر دانشجو امنيت واقعي را احساس نزديكي و احترام متقابل با مسوولان دانشگاهي ميبينند. احساسي كه پايبندي آنها را به محيط پيراموني آنها بيشتر ميكند. چه آنكه حجم بسياري از فرار مغزها در ايران به دليل احساس ناامني زير همين فضاي امنيتي رخ ميدهد كه معمولا از دوران دانشگاه كليد ميخورد. از همين موضوع يعني امنيت فضاي دانشگاه ميتوان به توضيح و اثبات نكته ديگر رييسجمهوري رسيد كه گفته است: «اگر دانشگاه در علم و بيان عقيده، آزاد نباشد، نميتوانيم به توسعه علمي و فرهنگي برسيم.» بحث فعاليت دانشجويي چيزي نيست كه بخواهيم فقط از جنبه تاثيرات و آثار سياسي و اجتماعي بيروني به آن نگاه كنيم. فراتر از هر بحثي، امكان فعاليت آزادانه دانشجويان در دانشگاهها يك ضرورت تربيتي براي اداره آينده كشور خواهد بود. در اين مقطع بايد اعتراف كنيم كه تنها بايد و نبايدهاي موجود در فضاي خانواده يا مباحث كلاسهاي درس نميتواند از يك دانشجو عنصري مثبت براي مديريت آينده كشور بسازد. طرح اين سوال كه جوانان امروز در كجا و با چه مكانيزمي بايد توانايي لازم براي كار گروهي را تجربه كرده و دريابند كه افراد مختلف نظراتي متفاوت از نظرات آنها دارند، پاسخي در پي دارد كه موكول به همين بحث ميشود. آن هم اينكه فضاي دانشگاه بايد مجال تربيت افرادي براي اداره آينده كشور را بدهد. افرادي كه در يك فضاي پاستوريزه و بدون تعامل دو جانبه يا چند جانبه ساخته نميشوند. همين افراد هم در نهايت ميتوانند مديراني باشند كه توسعه علمي و فرهنگي و اقتصادي كشور را رقم بزنند. بدينترتيب ارتباط بين يك مثلث طلايي در فضاي دانشگاه يعني ايجاد فضايي امن، زمينهسازي فعاليتهاي فوق برنامه و نهايتا توسعه كشور از همين جا آشكار ميشود. اما فرو پاشيدن اين مثلث طلايي باعث پديدار شدن يك هيولاي خفته خواهد شد. در يك كلام اگر دانشجو و قشر جوان ياد نگيرد اعتراضهاي كوچك خود را با احترام بيان كند و جواب آن را با احترام بشنود، راهي جز عصيان در پيش روي خود نميبيند. عصياني كه فقط فرياد و داد و بيداد نيست و گاه ميتوان آن را در شكلهاي تكاندهندهاي چون اعتياد و طلاق و امثال اينها ديد. بر اين اساس به نظر ميرسد كه سخن رييسجمهوري درباره فضاي امن دانشگاه بايد مبناي يك تغيير جدي قلمداد شود.