• 1404 يکشنبه 14 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3417 -
  • 1394 پنج‌شنبه 26 آذر

چرا اين همه عصباني؟

سيد علي ميرفتاح

حكايت غريبي‌ست، از چيزي هم كه فكر مي‌كنيد غريب‌تر است... از بسته شدن پرونده ايران در شوراي حكام، همه خوشحال نيستند. سهل است، بعضي‌ها عصباني‌اند و توان پنهان كردن عصبانيت‌شان را هم ندارند. اسراييلي‌ها را مي‌شود فهميد كه چرا ناراحتند. آنها سنگ رو يخ شده‌اند و عرض‌شان بيش از آنچه قبلا رفته بود رفته است. تيرشان به سنگ خورده و در عرصه بين‌المللي ضايع شده‌اند. همراهان اسراييل هم در امريكا يا در هر كجاي ديگر سرافكنده شده‌اند. همه تخم‌مرغ‌هاي‌شان را گذاشته بودند توي سبد هسته‌اي، حالا با اين راي حكام براي‌شان نه سبد مانده نه تخم‌مرغ. جاسوس‌هاي موسوم به مجاهدين خلق هم ناراحتند. بي‌اعتبار بودند، بي‌اعتبارتر شدند. حالا ديگر اخبار مجعول‌شان يك پول سياه هم نمي‌ارزد. 13 سال دنيا را سر يك خبر دروغ منتر كردند، حالا سرافكنده شده‌اند، سرافكنده بودند، سرافكنده‌تر شدند، روسياه بودند، روسياه‌تر شده‌اند. بعضي از تحليلگران سياسي هم روسياه شدند. زمستان رفت و روسياهي ماند به زغال. همان‌ها كه از اسراييل و عربستان پول گرفته بودند تا به مخاطبين خود القا كنند كه ايران هسته‌اي بزرگ‌ترين خطر دنياست، امروز بايد آرزو كنند كه زمين دهان باز كند و  ايشان را ببلعد. هياهوي 13 ساله براي هيچ. اگر شبكه‌هاي خبري ماهواره را ديده باشيد مي‌دانيد منظورم چه كساني است.
به اسم كارشناس، بي‌هيچ اما و اگري، با اطمينان تمام به بينندگان خود حقنه مي‌كردند كه ايران بمب اتم دارد و همه شرارت‌ها زير نظر ايران است. معلوم است كه بايد سرافكنده شده باشند. اما بيشترشان از شرم و آزرم بهره ندارند و عين سنگ‌پا همان حرف‌هاي سابق را تكرار مي‌كنند. همين كه مردم فهميدند ماهواره هم به دروغ آغشته است دستاورد كمي نيست. همين كه فهميدند كارشناسان هم مي‌توانند غرض و مرض داشته باشند و از اين و آن پول بگيرند و نوكر اين و آن شوند اتفاق مهمي است. خيلي مهم است، حتي به نظرم از شوراي حكام مهم‌تر تشت رسوايي بعضي شبكه‌هاي خبري است كه از بام هسته‌اي افتاده... به حرف اصلي‌ام برگردم. حالا كه شوراي حكام پرونده هسته‌اي را مختومه اعلام كرده مي‌شود فهميد كه چرا يك عده بايد ناراحت و عصباني شوند. جاي عصبانيت و ناراحتي هم دارد. قابل درك است كه آنها آتش‌بيار معركه‌اند و به تعبير سعدي، بدبخت هيزم‌ كشند. بعضي‌ها حيات‌شان به جنگ و دعواست. از صلح كهير مي‌زنند. از شرايط بحراني است كه ارتزاق مي‌كنند. طبيعي است كه اينها از اين مختومه شدن منزجر شوند و روي‌شان برافروخته شود. اما من ناراحتي بعضي از دوستان و رفقاي خودمان رانمي‌فهمم. هيچ ملتفت نمي‌شوم كه چرا يك عده از هموطنان عزيز ما از گزارش آژانس و راي شوراي حكام عصباني و ناراحتند. در اين ماجرا چه اتفاق بدي است و چه چيز غم‌انگيزي وجود دارد كه كاردبزني خون‌شان درنمي‌آيد. مگر شرط ما - يكي از شرط‌هاي ما - همين نبود كه پرونده هسته‌اي بسته شود؟ خوب حالا بسته شده، با اجماع هم ‌بسته شده. چه چيزي از اين بهتر كه دنيا متقاعد شده ايران سلاح كشتار جمعي ندارد؟ تعرف الاشياء با ضدادها. من از اين ناراحتي دوستان چنين استنباط مي‌كنم كه اگر بازرسان آژانس، در مراكز هسته‌اي ايران بمب اتمي پيدا مي‌كردند، اينها الان خوشحال مي‌شدند. اگر شوراي حكام بر مدار سابق محكوم‌مان مي‌كرد و عليه برنامه صلح‌آميزمان قطعنامه صادر مي‌كرد، لابد جشن مي‌گرفتند و هورا مي‌كشيدند و سر ذوق مي‌آمدند. انگار كه بعضي‌ها با جنگ و تحريم و دعوا و خشم و عصبانيت و پرخاش سازگارترند تا با آشتي و رفاه و دوستي و مهرباني. اتفاقا الان وقت خوبي است كه ما عليه اسراييلي‌ها اعلام جرم كنيم كه چرا در ترور دانشمندان هسته‌اي ما  دست داشته در حالي كه برنامه اتمي كشور صلح‌آميز بوده. در تعجبم كه چرا بعضي اين اتفاق ميمون و مبارك را بدل از عزا گرفته‌اند و حرف از بي‌وفايي مي‌زنند. به عقب برگرديم، مي‌بينيم كه روز تصويب تحريم‌هاي ظالمانه  خوشحال‌تر و شادمان‌تر بودند تا حالا كه شوراي حكام از راي سابق خود برگشته.... من خيلي فكر كردم. دليل اين همه عصبانيت را گفتم احتمالا به خاطر مجلس و انتخابات آينده است. گفتم لابد اينها نگرانند كه اين موفقيت ديپلماتيك به حساب دولت منظور شود و روي همين حساب مردم به طرفداران دولت بيشتر راي بدهند تا به منتقدان آن. اين نگراني شواهد و قرايني هم دارد. عصبانيت از كانديداتوري حسن خميني را هم در همين امر بايد معنا كرد... اما خداوكيلي آيا انصاف است كه ما مسائل مهم كشور را خرج رقابت‌هاي سياسي كنيم؟ رقابت‌ سياسي راه دارد. از نان شب واجب‌تر اين است كه مرامنامه‌اي نوشته شود و به امضاي سياستمداران برسد كه همه چيز را خرج انتخابات و رقابت سياسي نكنند. در ساليان اخير بدترين و خطرناك‌ترين حرف‌ها وقتي زده شده كه خون سياست جلوي چشم رقيبان را گرفته بود. اين خيلي بد است كه آدم حد و مرز رقابت را نگه ندارد... البته شايد ريشه عصبانيت به مسائل و اخباري برگردد كه ما از آن خبر نداريم... شايد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون