• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3427 -
  • ۱۳۹۴ چهارشنبه ۹ دي

گزارش «اعتماد» از نهمين همايش سالانه انجمن علوم سياسي ايران

شهرها زير سايه سياست

در ايران شهري شدن رانت وجود دارد

  عاطفه شمس / نهمين همايش سالانه انجمن علوم سياسي ايران با همكاري مركز مطالعات و برنامه‌ريزي شهر تهران با عنوان «سياست و شهر» چهارشنبه دوم دي ماه در خانه انديشمندان علوم انساني برگزار شد. اين نشست يك روزه كه قرار بود با حضور محمدباقر قاليباف، شهردار تهران برگزار شود، بدون حضور او از ساعت نه صبح آغاز و تا ساعت پنج بعدازظهر در چند پنل ادامه يافت. اين همايش با حضور علي مرشدي‌زاد استاد دانشگاه شاهد، به عنوان دبير علمي همايش، ‌گري لوييس نماينده مقيم سازمان ملل در ايران، برخي مديران شهري و ديگر استادان برجسته علوم سياسي، روابط بين‌الملل، جامعه‌شناسي و انديشه سياسي از دانشگاه‌هاي سراسر ايران از جمله حسين‌سليمي رييس دانشگاه علامه طباطبايي، سيد محمدكاظم سجادپور استاد دانشكده روابط بين‌الملل وزارت امور خارجه، سبحان يحيايي معاون مركز مطالعات و برنامه‌ريزي شهر تهران، كمال اطهاري پژوهشگر اقتصادي و مجتبي مقصودي استاد دانشگاه و رييس انجمن علوم سياسي ايران برگزار شد.
در بخشي از اين همايش سليمي با اشاره به تحولات متفاوت سياسي گفت اگر شهر را به عنوان يك جامعه سياسي در نظر نگيريم و تصميمات در راستاي ايجاد يك شخصيت عمومي براي شهر نباشد، امكان مديريتي كه بتواند ما را به سمت يك زيست بهتر حركت دهد شكل نخواهد گرفت. بنابراين موقعي كه بحث توسعه پايدار مطرح مي‌شود مساله شهر بسيار مهم است. در ادامه اطهاري به بورژوازي مستغلات اشاره كرده و گفت نظام سرمايه‌داري موجود، بورژوازي مستغلات در جهان نيز مانند ساير بورژوازي‌ها است؛ بايد ارزش مصرفي توليد كند تا بتواند ارزش مبادلاتي داشته باشد. در ايران اما بورژوازي مستغلات به اين شكل نيست؛ ارزش مبادله و ارزش دارايي توليد مي‌كند و اين مقوله تعيين‌كننده حيات ما شده است.
مقصودي با اشاره به اينكه سياست در دو وجه عاميانه و آمرانه، همه زوايا و حوزه‌هاي شهري كشور را درهم نورديده است، گفت: اقتصاد، فرهنگ و رسانه، قضا، اجتماع، آموزش و ورزش همه زير سايه‌هاي دوگانه سياست عاميانه و آمرانه يا از كاركرد واقعي خود بازمانده‌اند يا دچار انحراف مسير و بدكاركردي شده‌اند. نقش آمرانه دولت به ويژه با در اختيار داشتن درآمدهاي نفتي و باز توزيع آن در شكل‌دهي به اذهان عمومي و بازسازي سياست عاميانه در كنار ضعف نهادهاي واسط مدني، فقر تفكر و تعقل انتقادي و به حاشيه‌راني حاملان آن در
سياست‌زدگي و سياست گريزي در ايران ايفاي نقش مي‌كند. گزارش بخش‌هايي از اين همايش را در ادامه مي‌خوانيد.

اساس پيدايش علوم سياسي،
نياز بشر به بهتر شدن است
در ابتداي اين همايش محمد كاظم سجادپور، رييس انجمن علوم سياسي ايران با ارايه توضيحاتي درباره برنامه‌هاي پيش روي همايش، علوم سياسي را از مهم‌ترين و شايد كهن‌ترين رشته‌هاي علوم انساني و اجتماعي در دنيا و ايران دانست و افزود: علوم سياسي رشته‌اي است كه بر اساس نياز جامعه بشري به بهتر شدن، پيشرفت و امنيت بيشتر و اداره بهتر به وجود آمده و در همه جاي دنيا نيز از جمله ايران در حال توسعه و گسترش است. انجمن علوم سياسي ايران نيز كه در قالب انجمن‌هاي علمي وزارت علوم تبلور يافته به عنوان يك نهاد واسط بين دستگاه‌هاي موثر در علوم سياسي در جامعه دانشگاهي، فكري و اداري كشور با توجه به چارچوب‌ها، مقررات و ضوابط موجود مي‌كوشد اين رشته را تقويت كرده و توسعه و ترويج دهد. اين ترويج شامل همه رشته‌ها و همه حوزه‌هاي مربوط به علوم سياسي مي‌شود. به عبارت ديگر علوم سياسي كه رشته‌اي است متمركز بر پژوهش در مساله قدرت، حوزه‌هاي گوناگوني را دربرمي‌گيرد اعم از انديشه سياسي، جامعه‌شناسي سياسي، روابط بين‌الملل، مسائل مربوط به سياستگذاري و حوزه‌هاي ديگري كه در اين رشته وجود دارند. انجمن علوم سياسي نه‌تنها تمايل دارد بلكه با تمام توان مي‌كوشد همه اين حوزه‌ها را تقويت كند. اين همايش نيز هر سال عمدتا يكي از حوزه‌هاي علوم سياسي را دربرمي‌گيرد كه امسال بر موضوع «سياست و شهر» متمركز شده كه به انديشه سياسي، روابط بين‌الملل و سياستگذاري مربوط مي‌شود يا عمدتا بر حوزه جامعه‌شناسي سياسي مي‌پردازد كه از رشته‌هاي مهم اين دانش است.
در ادامه نيز علي مرشدي زاد، عضو هيات‌مديره انجمن علوم سياسي ايران و دبير علمي همايش با ارايه اطلاعاتي در مورد كيفيت همايش، مقالات رسيده و دسته‌بندي موضوعات و بررسي آنها، اضافه كرد براي اين همايش بيش از 200 چكيده و سپس در مرحله دريافت اصل مقالات نيز بيش از 100 مقاله به دبيرخانه ارايه شد كه پس از بررسي ارزيابان، نتيجه نهايي به نويسندگان اعلام شد.

بايد از سياست شهري سخن گفت
سبحان يحيايي، معاون مركز مطالعات و برنامه‌ريزي شهر تهران كه به عنوان همكار در اين همايش حضور يافته بود در مورد ضرورت ورود شهرداري به اين برنامه و توجه بيش از پيش به موضوع شهر توضيحاتي كوتاه ارايه داد و گفت ما در طول تاريخ تهران مدرن از عهد ناصري به اين سو همواره حضور مرئي و رويت‌پذير امر سياسي در سياستگذاري‌هاي شهري را داشته‌ايم. خيابان‌ها خود را با سياست و قدرت تنظيم مي‌كردند، اقتصاد شهر خود را در حريم امن قدرت سياسي تعريف مي‌كرد، برنامه‌ريزي محلات در پرتو امر سياسي اتفاق مي‌افتاد. از يك سو اين نگاه تحقق امر سياسي به شهر وجود داشت و از سوي ديگر عرصه‌هاي عمومي شهر، فضايي بود براي امر سياسي و حضور ديدگاه‌هاي سياسي شهروندان در تطورات متفاوت تاريخي ايران معاصر. ما مي‌توانيم به شهر به عنوان بستري كه صف‌بندي‌هاي سياسي شهروندان را ممكن مي‌كرد و كنش‌هاي اجتماعي را به عنوان ظرفي در درون خود جاي مي‌داد نگاه كنيم. يحيايي نگاه مركز مطالعات و برنامه‌ريزي تهران را به موضوع نشست اين گونه توصيف كرد كه بايد واو «سياست و شهر» را‌ برداريم و از سياست شهري حرف بزنيم. سياستي كه هم امر سياسي در لايه‌هاي پنهان اجتماعي شهر و هم حضور قدرت سياسي در سياستگذاري‌ها و برنامه‌ريزي‌هاي شهري است. در ادبياتي كه ما داريم همواره از برنامه‌ريزي شهري با نگاه شهرسازي و با تفسيري موسع با نگاه اجتماعي صحبت مي‌كنيم اما سياست در برنامه‌ريزي شهري مغفول است و ادبيات علمي براي اين موضوع توليد نشده و لااقل بايد گفت فقير است. ما همواره به دنبال غناي اين ادبيات بوديم كه خوشبختانه تا حدي در اين همايش محقق شد.
شهرها معرف جايگاه، شأن و حيثيت اجتماعي يك ملت هستند
در ادامه نشست افتتاحيه، سارا حبيبي به نمايندگي از‌گري لوئيس، نماينده مقيم سازمان ملل در ايران پيام وي را در مورد نهادها و توسعه اهداف پايدار در سياستگذاري شهري به اين شرح قرائت كرد. «شهرها همان‌گونه كه يك پديده اجتماعي، جغرافيايي، اقتصادي و فرهنگي هستند يك پديده سياسي مهم نيز به شمار مي‌روند. شكل‌گيري شهر و توسعه آن ضمن اينكه متاثر از تصميم‌گيري‌هاي سياستگذاران است تاثير بسياري بر سياست‌هاي ملي، منطقه‌اي و حتي جهاني دارد. شهرها معرف جايگاه و نقش ملت‌ها در روند توسعه روابط بين‌المللي هستند بدين معنا كه امروزه شهرها به عنوان عامل حياتي تعاملات اقتصادي، فرهنگي، سياسي و اجتماعي به شمار مي‌روند و سياست‌هاي شهري مي‌توانند نقش محوري و اصلي در روابط بين ملت‌ها و دولت‌ها ايجاد كنند. در واقع شهرها در هر كشوري معرف جايگاه، شأن و حيثيت اجتماعي يك ملت در نظام منطقه‌اي و بين‌المللي هستند و از اين رو توجه به آنها فوق‌العاده مهم به نظر مي‌رسد. پيروزي يا شكست در نبرد رسيدن به آينده‌اي پايدارتر در شهرها رخ مي‌دهد اگر چه شهرها در قلب بحران‌هاي جهاني امروز قرار دارند اما خود منبع راه‌حل‌هايي براي آينده‌اي پايدارتر نيز هستند.
در سپتامبر سال 2015 ميلادي سران دولت‌ها با تصويب دستور كار 2030 بر تعيين مسيري به سوي توسعه پايدار توافق كردند. اين دستور كار كه شامل 17 آرمان و 169 هدف است، اهداف عملياتي كمي در ابعاد اجتماعي، اقتصادي و محيط زيستي توسعه پايدار را معرفي مي‌كند كه بايد تا سال 2030 تحقق يابد. اين اهداف چارچوبي براي اقدامي مشترك تدوين كرده‌اند كه بايد توسط همه كشورها و بهره وران اجرايي شوند. آرمان‌هاي توسعه پايدار فرصت‌هاي كليدي متعددي براي توسعه ارايه مي‌دهند كه يكي از آنها توسعه با تمركز محلي است. 110 آرمان از 169 آرمان توسعه پايدار بايد با كمك فعالان محلي تحقق يابند؛ نهادها و اجتماعات محلي مسوول تحقق اين اهداف در مقياس محلي بوده و تشخيص ارتباطات وابسته بين مناطق شهري و روستايي را بر عهده دارند. فرآيند محلي‌سازي آرمان‌هاي توسعه پايدار متذكر مي‌شود كه بسياري از چالش‌هاي اصلي براي اجراي اين آرمان‌ها تا حد زيادي به برنامه‌ريزي محلي، رهبري و ارتباط و هماهنگي با سطوح ديگر وابسته است.
شهرها به طور مشخص در فرآيند مديريت شهري اهميت بسياري دارند. پيش‌بيني شده تا سال 2050 جمعيت شهري جهان، دو و نيم ميليارد نفر افزايش يافته و 70درصد از كل جمعيت شهري را تشكيل دهد. در ايران در سال 2015 حدود 58 ميليون جمعيت شهري وجود داشته كه پيش بيني مي‌شود اين رقم به هفتاد و دو و نيم ميليون در 2030 خواهد رسيد. شهرها مكاني براي آزمون راهبردها و رويكردهاي توسعه پايدار بوده و ارزش‌هاي اجتماعي، محيطي و اقتصادي را به دنبال خواهند آورد. از ديدگاه سياسي، شهرها مجراي حياتي براي ارتباط سطوح ملي تا محلي بوده و مي‌توانند فرصت حضور مردم براي تصميم‌گيري و اظهارنظر را فراهم آورند. توسعه يكپارچه فرصت ديگري است كه از طريق آرمان‌هاي توسعه پايدار فراهم مي‌شود. اهداف توسعه پايدار، تغيير نگاه از رويكردهاي منفرد به سمت افزايش يكپارچگي را به دنبال خواهند داشت. اين آرمان‌ها همبستگي و تعادل ميان سه بعد توسعه پايدار را موجب شده و تحقق آنها نيازمند يكپارچگي ميان عناصر تصميم‌ساز و تصميم‌گير در شهرهاست. آرمان‌هاي توسعه هزاره، اهداف جها شمولي را براي استفاده در تمامي كشورهاي جهان فراهم كرده و كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه را شامل مي‌شود. دستيابي به اين اهداف نيازمند تلاشي جهاني است، از سوي ديگر لازم است تا كشورهاي مختلف سياست‌ها و چارچوب‌هاي خاص خود را براي دستيابي به اين آرمان در ضمن توجه به تفاوت‌هاي موجود به كار گيرند.
در خاتمه براي دستيابي به آرمان‌هاي توسعه پايدار خصوصا آرمان يازدهم كه به دنبال فراگير، ايمن، تاب آور و پايدار كردن شهرها و سكونتگاه‌هاي انساني است به تغيير رويكرد برنامه‌ريزي نيازمنديم. اين امر موجب اهميت يافتن نقش شهرها به عنوان عامل تغيير‌دهنده و نه به عنوان عاملي منتج از تغيير مي‌شود.»

اداره شهر، مديريت
شخصيت جامعه است
با توجه به عدم حضور قاليباف شهردار تهران در اين همايش، حسين سليمي، رييس دانشگاه علامه طباطبايي به عنوان سخنران ويژه همايش، به بررسي مفهوم شهر از منظر فلسفه سياسي و تاريخ تفكر سياسي پرداخت و گفت كه مفهوم شهر با مفهوم سياست كاملا گره خورده است. شهر در تاريخ تفكر سياسي اصلا به آن معنايي كه امروزه به عنوان سخن مصطلح به ذهن و انديشه ما مي‌رسد نيست. وقتي امروز از شهر و شهرداري صحبت مي‌كنيم گويا مجموعه‌اي از تاسيسات كه عده‌اي براي بهتر شدن شرايط زندگي در آن خدمات‌رساني مي‌كنند. وي ادامه داد كه سه مفهوم شهر، مدينه و پوليس با مفهوم امروزي شهر متفاوت هستند و اين واژه امروز تعبير و مفهوم خاص خود را دارد. دكتر سليمي افزود اداره شهر، مديريت شخصيت جامعه بوده و هدف‌گذاري در مديريت شهري و بافت شهري نشان‌دهنده شخصيت جامعه است در حالي كه بافت شهري از منظر شخصيت سياسي بيشتر نشان از فربهي ادارات دولتي و فقر بدنه جامعه دارد و با تاكيد بيشتر روي ادارات دولتي و بانك‌ها و مراكز تجاري، كمتر به ديگر جاها توجه شده است.
رييس دانشگاه علامه طباطبايي تهران به چهار عنصر اصلي هويتي شهرهاي اروپايي اشاره كرد و گفت كه محور عمده شكل‌گيري شهرهاي بزرگ اروپا حول چهار چيز بوه است: اول اينكه اكثر شهرهاي بزرگ اروپايي نزديك يك رودخانه كه نماد زندگي و كشاورزي است شكل گرفته‌اند. دوم، بيشتر شهرها حول يك قلعه شكل گرفته‌اند كه مركزيت سياسي آن را مي‌رساند. سوم، كليسا به عنوان يك محور در ايجاد شهرها عمل كرده كه نماد مذهب است و در نهايت تئاتر نيز در شكل‌گيري و هويت بخشيدن به شهرها نقش ايفا كرده كه نماد هنر است.
سليمي با اشاره به تحولات متفاوت سياسي و رفتارهاي متفاوت در بافت شهري گفت مديريت شهري بدون توجه به بافت فرهنگي و اجتماعي در شهر غيرممكن است. بنابراين اگر شهر را به عنوان يك جامعه سياسي در نظر نگيريم و تصميمات در راستاي ايجاد يك شخصيت عمومي براي شهر نباشد، امكان مديريتي كه بتواند شهر ما را به سمت يك زيست بهتر حركت دهد شكل نخواهد گرفت. بنابراين موقعي كه بحث توسعه پايدار مطرح مي‌شود مساله شهر بسيار مهم است و نبايد فقط به محيط زيست و محيط فيزيكي توجه شود و از آن مهم‌تر محيط زيست اجتماعي است كه بايد مورد توجه قرار گيرد.
بعد از پايان مراسم افتتاحيه همايش، پژوهشگران و نويسندگان مقاله در پنج پنل تخصصي آخرين يافته‌هاي پژوهشي خود را در مورد موضوع همايش «سياست و شهر» به بحث گذاشتند و در پايان هر پنل نيز جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد. پنل اول در تالار فردوسي، پنل‌هاي دوم، سوم و چهارم در نوبت بعد از ظهر و به طور همزمان در سه تالار فردوسي، حافظ و خيام و در نهايت پنل پنجم نيز در تالار فردوسي برگزار شد.

نبايد بورژوازي مستغلات
رانت شور را پشت واژه سرمايه‌داري پنهان كرد
در بخشي از پنل پنجم كمال اطهاري، كارشناس و پژوهشگر اقتصادي به بررسي رابطه «سياست و شهر» از منظر اقتصاد سياسي شهر و به شكل مبسوط‌تر به جلوه‌هاي اجتماعي- سياسي آن پرداخت. وي افزود: به گمان من مقوله‌اي را كه آقاي يحيايي مطرح كردند درست است نه به اين معنا كه يك مقوله طبقاتي يا طبقه جديدي جايگزين سياست شده بلكه سياست بر اقتصاد حاكم بوده و اصلا از اقتصاد بيرون نرفته است. سرمايه‌داري نظامي است كه در آن سياست از اقتصاد بيرون مي‌رود بنابراين سياست از اقتصاد بيرون رفتن يعني اينكه امكان رانت از بين مي‌رود. فئوداليسم يعني زور در اقتصاد، برده‌داري نيز همين طور.
اطهاري ادامه داد: در نظام سرمايه‌داري موجود، بورژوازي مستغلات در جهان نيز مانند ساير بورژوازي‌ها است؛ بايد ارزش مصرفي توليد كند تا بتواند ارزش مبادلاتي داشته باشد. در ايران اما بورژوازي مستغلات به اين شكل نيست؛ ارزش مبادله و ارزش دارايي- بورس‌بازانه- توليد مي‌كند و اين مقوله تعيين‌كننده حيات ما شده است. اگر آن چيزي را كه ديويد هاروي مي‌گويد «شهري شدن سرمايه» و به درستي آن را تفسير مي‌كند در نظر بگيريم، مي‌خواهم بگويم در ايران شهري شدن رانت وجود دارد و فضا در خدمت بازتوليد رانت قرار گرفته و احمدي‌نژاد نيز يكي از جلوه‌هاي شهري شدن رانت است. اطهاري با بيان اينكه فضا تجلي روابط اجتماعي و اقتصادي است، افزود: سازماندهي فضا مانند ابزار توليد و چيدمان آن در كارخانه اگر به درستي صورت نگيرد بازتوليد ناقص خواهد بود. «شهري شدن سرمايه» در تعريف ديويد هاروي يعني عينيت يافتن تلاقي نيروهاي مولد سرمايه‌داري و مناسبات اقتصادي و اجتماعي لازم براي بازتوليد سرمايه‌داري در محيط مصنوع. تعريف روشن است و رانتي شدن شهر اين را بازتوليد مي‌كند و اين بازتوليد خلاف بازتوليدي است كه شايد شما بگوييد در گذشته نيز رانت بازتوليد مي‌شده است.
من اين حرف لوفور را قبول دارم كه پيش از سرمايه‌داري، در شهر ارزش مصرفي بازتوليد مي‌شده هرچند كه رانت در شهرها حاكم بوده است. به همين دليل است كه شهرهاي ما گذشته مقبولي دارند. اين رانتي شدن شهر در واقع مناسباتي است كه در دامنه سرمايه‌داري در حال رانت شويي است مثل همين تراكم‌فروشي. بايد مدار مولد و نامولد را در سرمايه‌داري بشناسيم، در واقع ما در دامن نظام سرمايه‌داري هستيم و مدار نامولد رانت را بازتوليد مي‌كنيم. بايد به اين تفاوت‌ها توجه داشت. اين جمع‌بندي را هاروي از كار ماركس مي‌كند و آن را بسط مي‌دهد به اينكه محيط مصنوع را وارد چرخه سرمايه كند. آن چرخه ماركس به صورت عمومي اين است كه پول قبلي به كارخانه مي‌رود و در آنجا به كالا تبديل مي‌شود و اين ارزش كالا بايد متحقق شود، اين چرخه بي‌نهايتي است كه ماركس مي‌گويد قانون اصلي سرمايه، توليد و بازتوليد گسترده است. اما چرا هاروي اين تفكيك را به درستي انجام مي‌دهد زيرا اين محيطي است كه در قرن نوزدهم و در زمان حيات ماركس وجود داشته كه سرمايه در كارخانه توليد و بازتوليد مي‌شده است و سرمايه‌دار و نظام سرمايه‌داري به شهر كار آنچناني نداشته است. شهر محلي بوده كه كارگرها در آن زندگي كنند و به كارخانه آمده و ارزش اضافي توليد كنند اما در اوايل قرن بيستم است كه نظامات اجتماعي و به دنبال آن برنامه‌ريزي شهري مطرح شده و در نيمه اين قرن به قانون بدل مي‌شوند و اين زمان است كه دولت رفاه تعريف مي‌شود.
در واقع چرخه ديويد هاروي چرخه رفاه است نه چرخه سرمايه‌داري اول. در چرخه دوم است كه سرمايه از كارخانه بيرون آمده، شهر وارد شده و در آنجا توليد و بازتوليد سرمايه در كل شهر صورت مي‌گيرد. فضايي مي‌خواهد كه در آنجا بهره‌وري بالا باشد و با جهاني شدن اقتصاد رقابتي‌تر نيز مي‌شود. اين فضاست كه ما آن را از دست داده‌ايم. ما دچار يك مدار نامولد شده‌ايم. برخي به شكل يكپارچه منتقد سرمايه‌داري هستند، من نيز با سرمايه‌داري به عنوان اينكه تا پايان عمر بشر بخواهد نظام مستقر باشد كاملا مخالف هستم اما موضوع اين است كه سرمايه‌داري يا شهري شدن سرمايه اين معاني را مي‌دهد و به خصوص در چرخه سوم هاروي نيز منعكس است، هيچ كدام از اين معاني در شهر تهران دنبال نمي‌شود. افتخار اين نيست كه ما بورژوازي مستغلات رانت شور را در پشت واژه سرمايه‌داري پنهان كنيم و آنچه مدار نامولد توليد را هرچه بيشتر سنگين مي‌كند سرمايه‌داري بناميم و سرمايه‌داري مولدي را كه با كالاهاي چيني و امثال آن تعريف مي‌شود را نيز سرمايه‌دار بگوييم و هر دو را با يك چوب برانيم تا اينكه شهر به اين وضعيت وحشتناك بيفتد كه يك بالا پايين شدن قيمت نفت كل اقتصاد ما را فلج و بانك‌ها را ورشكست كند.

سايه‌هاي دوگانه سياست عاميانه و آمرانه
مجتبي مقصودي، استاد دانشگاه و رييس انجمن علوم سياسي ايران با اشاره به اينكه سياست در دو وجه عاميانه و آمرانه، همه زوايا و حوزه‌هاي شهري كشور را درهم نورديده است، گفت: اقتصاد، فرهنگ و رسانه، قضا، اجتماع، آموزش و ورزش همه  زير ‌سايه‌هاي دوگانه سياست عاميانه و آمرانه يا از كاركرد واقعي خود بازمانده‌اند يا دچار انحراف مسير و بدكاركردي شده‌اند. اين هجمه فراگير، رمقي براي تفكر مستقل، انتقادي و كارشناسي و نيز فراغت، آرامش و مصالحه باقي نگذارده است و بخش‌هاي قابل توجهي از طبقات و گروه‌هاي شهري را زمينگير، منفعل و سياست‌گريز كرده است. مطالعات اوليه نشان مي‌دهد كه نقش آمرانه دولت به ويژه با در اختيار داشتن درآمدهاي نفتي و باز توزيع آن در شكل‌دهي به اذهان عمومي و بازسازي سياست عاميانه در كنار ضعف نهادهاي واسط مدني، فقر تفكر و تعقل انتقادي و به حاشيه راني حاملان آن در سياست زدگي و  سياست‌گريزي در ايران ايفاي نقش مي‌كند.

 

برش

  سليمي: اداره شهر، مديريت شخصيت جامعه بوده و هدف‌گذاري در مديريت شهري و بافت شهري نشان‌دهنده شخصيت جامعه است در حالي كه بافت شهري از منظر شخصيت سياسي بيشتر نشان از فربهي ادارات دولتي و فقر بدنه جامعه دارد و با تاكيد بيشتر روي ادارات دولتي و بانك‌ها و مراكز تجاري، كمتر به ديگر جاها توجه شده است. اگر شهر را به عنوان يك جامعه سياسي در نظر نگيريم و تصميمات در راستاي ايجاد يك شخصيت عمومي براي شهر نباشد، امكان مديريتي كه بتواند شهر ما را به سمت يك زيست بهتر حركت دهد شكل نخواهد گرفت. بنابراين موقعي كه بحث توسعه پايدار مطرح مي‌شود مساله شهر بسيار مهم است.
   گري لوييس: شهرها معرف جايگاه و نقش ملت‌ها در روند توسعه روابط بين‌المللي هستند .امروزه شهرها به عنوان عامل حياتي تعاملات اقتصادي، فرهنگي، سياسي و اجتماعي به شمار مي‌روند و سياست‌هاي شهري مي‌توانند نقش محوري و اصلي در روابط بين ملت‌ها و دولت‌ها ايجاد كنند. در واقع شهرها در هر كشوري معرف جايگاه، شأن و حيثيت اجتماعي يك ملت در نظام منطقه‌اي و بين‌المللي هستند و از اين رو توجه به آنها فوق‌العاده مهم به نظر مي‌رسد. پيروزي يا شكست در نبرد رسيدن به آينده‌اي پايدارتر در شهرها رخ مي‌دهد اگر چه شهرها در قلب بحران‌هاي جهاني امروز قرار دارند اما خود منبع راه‌حل‌هايي براي آينده‌اي پايدارتر نيز هستند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون