يادداشت نيكي كريمي در مورد منتشر نشدن كتابش
نيكي كريمي كه از انتشار كتاب فيلمنامههاي آثار سينمايياش همزمان با اكران «شيفت شب» خبر داده بود، در يادداشتي خطاب به مردم علت عدم چاپ اين كتاب را چنين اعلام كرد:
حول و حوش سال ۸۲ است، كتاب ناتور دشت سلينجر مثل ميليونها آدم ديگر برايم جالب آمده بود، دست به قلم شدم كه درباره زني بنويسم سرگردان در پرسهاي شبانه در خياباني در اين ديار، روايتي بود از آن روزهاي بخشي از زنان و مردان ايران.
تجربه فيلمنامهنويسي و فيلمسازي براي زني كه نميخواهد فقط بازيگر بماند، البته كه آسان نيست ولي آن نوشته به لطف خداي پاك، به فيلم «يك شب» مبدل شد كه در بيش از ۸۰ جشنواره مشهور جهاني به نمايش در آمد و دنيا فهميد زن ايراني، حرفهايي براي شنيده شدن دارد، ولي درد اينجاست كه مسوولان وقت سينمايي ايران، اين فيلم را براي ۱۰ سال در توقيف نگه داشتند! همان سالهايي كه كمديهاي نازل، مجوزهاي راحت ميگرفتند كه مردم از سينما نااميد و نااميدتر بشوند، نخستين فرزند سينمايي مستقل من، در پستوها خاك ميخورد و بماند هزينههاي روي دست و...
چندي پيش به سنت فيلمسازان دنيا كه قصد انتشار فيلمنامههايم را داشتم، فيلمنامه «يك شب» نيز اجازه نشر نگرفت! طنز تلخ اين است كه فيلم بالاخره سال پيش پروانه نمايش گرفت و در گروه خوب هنر و تجربه اكران شد و بعد هم وارد شبكه خانگي شد.
در اين سالها «چند روز بعد»، «سوت پايان» و «شيفت شب» را در راستاي دردهاي كمتر ديده شده مردمم تقديم كردم و ميدانستم به جاي اينكه دنبال «مهم بودن» باشم چه بهتر كه «مفيد بودن» را برگزينم و به لطف صبوري شما ميكوشم كه بضاعت ناچيزم را كمي به لياقتهاي عظيم شما مردم نزديك كنم.
اميدوارم مردم ايران و به ويژه زنان پاك اين سرزمين، من، نيكي كريمي را به عنوان فرزندشان چه زماني كه افتخار بازيگري دارم چه نويسندگي و چه كارگرداني، قبول كنند و خداي پاك اين ديار را از بعضي بدسليقگيهاي فرهنگي برهاند و نشود كه فرزندان اين خاك در نزد فرنگيان محترمتر شمرده شوند تا مسوولان فرهنگي كشور...
و نشود كه زناني كه مانند من در چهارچوب قوانين كشور با همه محدوديتهايش به كارفرهنگي مشغولند، در حسرت انتشار كتابشان سالها انتظار بكشند و مسوولان فرهنگي به فكر صدور فرهنگي اينچنين به زنان جهان باشند...
شب يلدا و ميلاد حضرت مسيح، نماد توحيد و صبوري را به شما مردم نازنين ديارم تبريك ميگويم.»