• 1404 شنبه 31 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3439 -
  • 1394 چهارشنبه 23 دي

به بهانه كسب پنجمين توپ طلا توسط نابغه فوتبال دنيا

مسي و اصل عدم‌قطعيت

  حسين رضايي  / ليونل مسي، كاپيتان تيم ملي آرژانتين و ستاره تيم بارسلونا توپ طلاي 2015 را به دست آورد. مسي پيش از اين در سال‌هاي 2009، 2010، 2011 و 2012 اين مقام را به دست آورده بود. او با پنج توپ طلا به تنهايي پرافتخارترين فوتباليست تاريخ است. مسي پس از كسب توپ طلاي پنجم گفت: «عصر به خير. بازگشت به اين صحنه و كسب يك توپ طلاي ديگر پس از اينكه رونالدو دو سال متوالي آن را كسب كرد، براي من لحظه ويژه‌اي است. فوق‌العاده است، پنجمين توپ طلا. خيلي فراتر از آنچه در كودكي رويايش را داشتم. مي‌خواهم از هم‌تيمي‌هايم كه بدون آنها رسيدن به اين دستاورد غيرممكن بود تشكر كنم. مي‌خواهم از نفس فوتبال تشكر كنم، چه خوبي‌هايش و چه بدي‌هايش.»

گاهي در بالاترين نقطه تنها يك نفر ايستاده است، فقط يك مرد. نيچه
بعضي چيزها هست كه هيچگاه كهنه نمي‌شود، بعضي انسان‌ها هستند كه تا ابد در ذهن ما جايگاه والايي دارند، برخي دستاوردها هستند كه براي هميشه براي بشر نماد زيبايي، تلاش، استقامت و پويايي هستند. اين چيزها، اين دستاوردها و اين اشخاص هيچگاه غبار كهنگي به خود نمي‌گيرند. هيچ‌وقت گذشت زمان تاثير آنها را كمرنگ نمي‌كند و هيچگاه هياهوي زندگي اهميت آنها را زايل نمي‌كند. راز اين ماندگاري در تاثير انكار‌ناپذيري است كه اينها در تكامل تمدن بشري داشته‌اند، دليل اين جاودانگي در سترگي وظيفه خطيري است كه اينها در اعتلاي فرهنگ بشري بر عهده داشته‌اند. بدون آنها فرهنگ ما بالندگي امروزي را نداشت و خلأهاي بزرگي را احساس مي‌كرد. مگر مي‌شود افلاطون و انديشه‌اش را ناديده انگاشت؟ افلاطون تا ابد چراغي فرا‌راه بشر در پاسخ به چيستي‌هاي زندگي اوست. موناليزا، تجلي نبوغ رعد آساي داوينچي، براي هميشه زينت‌بخش آسمان هنر خواهد بود. بتهوون، كه قريحه آسماني‌اش را با آثار گران سنگ موسيقايي‌اش به عرصه آورده، تا ابد نماد كمال و كمال‌گرايي در موسيقي خواهد بود. در حوزه علم هم بشريت تا ابد مرهون دستاوردهاي با شكوه گاليله، نيوتن، اينشتين و گالوا خواهد بود. اما اين جاودانگي و سرمدي بودن مختص ادبيات، هنر، انديشه و علم نيست، در چند سال گذشته ظهور يك پديده خارق‌العاده سبب شده كه در حوزه‌اي كه با جاودانگي و نابغه‌پروري قرابتي ندارد، چشم‌هاي‌مان از نورافشاني يك اعجوبه خيره شود. آن نابغه نوظهور ليونل مسي است كه از زمان شروع فعاليت جدي‌اش در شمايل يك قهرمان پديدار شد. مسي در حوزه‌اي كه بيشتر جنبه سرگرمي دارد، با حركات منحصر به‌فردش خود را به جايگاه شامخ نابغه‌ها عروج داد. مسي يك ورزشكار و يك فوتباليست صرف نيست، او معجوني از همه علوم و هنرهاست كه از خردمندي يك فيلسوف، قاعده‌مندي يك رياضيدان، ظرافت يك هنرمند و باريك‌بيني يك روانشناس بهره دارد. بالندگي در ورزش بيشتر محصول تلاش، پشتكار و استمرار است. اما مسي يك هنرمند بالفطره است كه بدون اينكه فشار زيادي را تحمل كند، به كمك مهارت ذاتي‌اش هدف‌هاي متعالي را فرا چنگ مي‌آورد. مسي موجود خاصي است كه امكان تحقق بديل و نظيري براي او در آينده، سراب و رويايي دست‌نايافتني است. با اراده‌اي پولادين و تلاش طاقت‌فرسا مي‌توان به سطح بزرگ‌ترين ورزشكاران تاريخ رسيد، اما مسي شدن با هيچ سطحي از اراده و تلاش ميسر نيست. مسي در زمين فوتبال شعبده‌بازي مي‌كند، او با حركات ويرانگر و مهارت جادويي‌اش حريف را به محاق مي‌برد. حياتي‌ترين تصميم‌ها را در كوتاه‌ترين زمان ممكن اتخاذ مي‌كند. حركاتش آنچنان برق‌آساست كه امكان هر‌گونه عكس‌العملي را از حريف سلب مي‌كند. مي‌گويند زنبورها حركات طبيعت را آهسته‌تر مي‌بينند و عكس‌العمل‌شان آنقدر سريع است كه قبل از اينكه ضربه‌اي فرود بيايد پرواز مي‌كنند! در مورد مسي هم وضع به همين منوال است، حتي باهوش‌ترين و متبحرترين مدافعان قادر به تخمين تصميم او نيستند و وقتي براي دفاع اقدام مي‌كنند كه پيش‌تر مسي از بند آنها گريخته است. حركات مسي هارموني باشكوه‌ترين آثار موسيقي را براي ما تداعي و اعوجاج تكنيكي‌اش پيچيده‌ترين قطعات سونات‌هاي بتهوون را به ذهن متبادر مي‌كند. شايد اين چيرگي و نبوغ معجزه‌آساي مسي بي‌ارتباط با ريشه‌هاي نژادي بلافصل ايتاليايي‌اش نباشد، هر‌چه باشد ايتاليا سرزمين نابغه‌هاست. ادراك حقيرانه من را ياراي فاهمه مكنونات بغرنج لابيرنت وهم‌انگيز مسي نيست. شايد براي اينكه توصيف در‌خوري از شكوه مسي عرضه كنيم، لازم باشد بزرگ‌ترين نوابغ تاريخ را به استمداد بطلبيم. اگر خامه جادويي سعدي، ژرفاي انديشگي هنگفت نيچه، روانكاوي ساختار‌شكنانه و جريان‌ساز فرويد و بزرگ‌ترين تئوريسين‌هاي ورزش در كنار هم قرار بگيرند، بتوانند اندكي نقاب تكلف از چهره مسي بربايند. مسي را همان‌قدر مي‌توان شناخت كه غامض‌ترين انديشه‌هاي فلسفي هگل، ويتگنشتاين و هايدگر را، مسي را همان‌قدر مي‌توان فهميد كه مغلق‌ترين متون ادبي را، مسي را همان‌قدر مي‌توان لمس كرد كه ثقيل‌ترين قطعه‌هاي موسيقي باخ، بتهوون و شوپن را. ديالكتيسين‌هاي ماترياليست معتقدند فرآيند تكامل انواع، حاصل جهش‌هاست نه تغييرات تدريجي. اگر ما قادر به فهم پيچيدگي اين ديدگاه ماركسيستي نباشيم، اما صحت آن در مورد حركات محير‌العقول ليونل مسي به منصه ظهور مي‌رسد و متقاعد مي‌شويم كه نبوغ مسي حاصل تكامل تدريجي نيست، بلكه حاصل جهشي است كه در يك لحظه خاص از تاريخ به وقوع پيوسته و به خلق محصولي چنين پيچيده انجاميده است و اگر اين جهش نبود، نبوغ مسي هرگز از آستانه‌اي كه بالقوه را از بالفعل جدا مي‌كند، نمي‌گذشت. مسي توقعات ما را از فوتبال، ورزش و زندگي به سطحي بالاتر ارتقا داده، هنگامي كه چشم‌هاي‌مان را از او بر مي‌گيريم و بر بازيكني ديگر متمركز مي‌كنيم، مثل اين است كه بعد از سرمستي حاصل از شنيدن «سونات هامر كلاوير» بتهوون بخواهيم يك قطعه موسيقي محلي گوش كنيم، اين اختلاف سطح آنقدر فاحش است كه ممكن است براي ما ضربه روحي شديدي باشد. مسي پديده‌اي فرا‌مرزي و فرا‌زماني است كه در مورد او نمي‌شود قائل و پايبند به تقسيمات احساسي، ايدئولوژيكي، نژادي و احساس‌هاي ناسيوناليستي، افتراق زباني و دلبستگي‌هاي سليقه‌اي شد. مسي متعلق به همه بشريت است. همان‌گونه كه افلاطون، داوينچي، نيوتن، مولوي، بتهوون و اينشتين هستند. اصل عدم قطعيت هايزنبرگ در مكانيك كوانتومي بر پيش‌بيني‌ناپذيري رفتار پديده‌ها در مقياس ميكروسكوپي تاكيد دارد. اين اصل در مورد رفتار مسي هم مصداق پيدا مي‌كند. هر اندازه كه ما احساس كنيم به هرمنوتيك حركات مسي نزديك شده‌ايم، به همان اندازه او از بند تاويل ما مي‌گريزد. در تفسير رفتار مسي، تنها چيزي كه بر ذهن ما مستولي مي‌شود، حيراني است. پس در مواجهه با چنين موجود شگفت‌انگيزي كه نه مي‌توان او را شناخت، نه مي‌توان او را تفسير كرد و نه مي‌توان متوقف كرد، خردمندانه‌ترين كار اين است كه آسوده بنشينيم و از اعجازش لذت ببريم. «مسي متعلق به گذشته نيست، به آينده هم تعلق ندارد، گويي بناي يادبود سترگ و مهيبي است كه به پاس سفري دراز و رنج‌آور، در ملتقاي دو دنيا بر‌افراشته شده است.»اگر بخواهيم به آيندگان يكي از مايه‌هاي مباهات عصرمان را معرفي كنيم، بي‌شك يكي از آنها ليونل مسي است. با وجود همه تحسين‌ها و ستايش‌هايي كه نثار مسي شده و با وجود همه افتخارات و پاداش‌هايي كه كسب كرده و بر‌خلاف باور عامه و در عين شگفتي، مسي قدر نادانسته‌ترين، درك‌ناشدني‌ترين و دست‌نايافتني‌ترين ستاره تاريخ ورزش است. بسياري دعوي فهم حركات مسي را دارند، اما او بسيار فرارتر از آن است كه در دايره محدود ادراك ما بگنجد. شايد منطقي‌ترين توصيه ما به فرزندان‌مان و آيندگان اين باشد كه مسي را به عنوان الگويي كه صرفا بايد از هنرش لذت برد، معرفي كنيم و از اينكه او را به عنوان سمبلي كه حتي زماني در آينده‌اي بسيار بعيد بتوان نظيري برايش پيدا كرد، اجتناب كنيم. مسي يك شخصيت پارادوكسيكال است. از يك سو منطق خاص او از تصديق هر چيزي كه فاقد انسجام و قانونمندي است اكراه دارد و از سويي ديگر، او همه قاعده‌مندي‌ها را به چالش مي‌كشد! او سطحي جديد از توانايي‌هاي بشري را به ما عرضه مي‌كند، او فرازهاي تسخير‌ناپذيري را فتح كرده كه بزرگ‌ترين تلاش ما اين است كه بر اندكي از بلنداي قله توانايي‌هاي او فرود آييم. اهداي توپ طلا به مسي، كوچك‌ترين ارجي است كه ما به خاطر نبوغ ستودني‌اش برايش قائل مي‌شويم و حتي اهداي جايزه‌هاي مادي، به نوعي فرو‌كاستن او در سطح ورزشكاران بزرگ ديگر است. مسي يكي از پيچيده‌ترين و بحث‌انگيز‌ترين بازيكنان تاريخ فوتبال است. پس همه مي‌ايستيم و به احترام اين آخرين نابغه ورزش، كلاه‌ها را از سر بر‌مي‌داريم...

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون