نگاه
بايد به تكنولوژي و دانش روز مسلح باشيم
حميده چوبك / مطمئنا حضور هياتهاي خارجي در ايران ميتواند مثبت باشد،
هر چند كه ممكن است آسيبهايي هم داشته باشد كه اين آسيبها بايد مديريت شود، اما به بهانه آسيبزا بودن نميتوانيم به طور كلي اين اتفاق را نفي كنيم. موضوع اين است كه ما نقطه نظرها و ديدگاههايمان را بايد مديريت كنيم و از خط قرمزهاي خودمان مراقبت كنيم. ما به تجربه هم به اين موضوع رسيدهايم كه نمونههاي كارهاي هيات مشترك در برخي موارد موفقتر بودهاند و توانستهاند با اشتراكگذاري تكنولوژي و دانش روز به نتايج بهتري برسند. ما به دانش و تكنولوژي هياتهاي خارجي نياز داريم و بايد بتوانيم خودمان را به اين تكنولوژي و دانش مسلح كنيم. امروزه تمام دنيا حتي موسسات قدرتمند و مطرح با تشكيل هياتهاي مشترك فعاليت ميكنند، هياتهايي كه با تخصصهاي مختلف از موسسات و كشورهاي مختلف در يك سايت باستانشناسي فعاليت ميكنند. بنابراين نميشود گفت كه يك كشور بينياز از همكاري متخصصان و پژوهشگران ديگر كشورهاست. شكل اين حضور به مديريت ما بر ميگردد، اگر بتوانيم اين اتفاق را درست مديريت كنيم مطمئنا مفيد خواهد بود در جهت ارتقاي علمي پژوهشگاه به ما كمك بزرگي خواهد كرد.
تبادل دانش روز يك ضرورت است
سيد محمود ميراسكندري /در مورد حضور باستانشناسان خارج در سايتهاي باستاني ايران حقيقت اين است كه تا به امروز ما منفعت چنداني نديدهايم. هياتهايي كه به ايران ميآيند، هياتهاي چندان قدرتمندي نيستند، بسياري از اين باستانشناسان براي كسب تجربه و آموزش به ايران ميآيند و اطلاعات و دانشي به ما اضافه نميكنند و متاسفانه در مواقعي حتي مسوولان ايراني هدف مشخصي از دعوت از باستانشناسان خارجي ندارند و كارشناسان خارجي براي پر كردن رزومه كاري و علميشان تمايل دارند تا در ايران كار كاوش انجام دهند. از طرفي اگر كارشناسان زبده ايراني در سايتي كه گروههاي خارجي كاوش انجام ميدهند حضور نداشته باشند اتفاقات ديگري ميافتد. تفاهمنامههايي كه ما با اين هياتها امضا ميكنيم، متقابل است، به اين معنا كه همانطور كه آنها فرصت حضور در ايران را پيدا ميكنند، كارشناسان ما هم بايد بتوانند در كاوشهاي صورت گرفته در كشورهاي ديگر حاضر شوند، اما متاسفانه در عمل اين اتفاق نميافتد، اگر هم بيفتد به شكل درست اجرا نميشود. به طور مثال ما براي اريسمان طرح پنج ساله داشتيم در اين پنج سال آلمانها در اين منطقه كاوش انجام دادند و قرار بر اين بود كه نتيجه كارشان را به سه زبان انگليسي، آلماني و فارسي منتشر كنند، اما در نهايت نتايج تحقيقات را فقط به زبان انگليسي و آلماني منتشر كردند و در جواب اعتراض ما هم گفتند بايد خود شما اين نشريات را ترجمه كنيد. در صورتي كه طبق تفاهمنامه موظف بودند كه نتايج را به سه زبان منتشر كنند، اين فقط يك نمونه كوچك از بيتوجهي به تفاهمنامههاست. از طرفي زماني كه ميخواهيم يك سرپرست براي هياتهاي مشترك تعريف كنيم، كارشناس ايراني هم سطح كارشناسان خارجي انتخاب نميشود. به طور مثال وقتي يك دكتراي باستانشناسي خارجي به ايران ميآيد ما يك فوق ليسانس باستانشناسي را به عنوان همكار يا ناظر ايشان انتخاب ميكنيم. اين اشتباه ميتواند تبعات زيادي داشته باشد. گاهي باستانشناسان براي يافتن پاسخ سوالات خودشان و پر كردن جاهاي خالي در تحقيقاتشان است كه مايل به كاوش در ايران هستند، اين خوشبينانه است كه فكر كنيم با حضورشان در ايران ميتوانند آثار و فرهنگ ما را در كشورشان و تريبونهاي علمي جهان معرفي كنند، واقعيت اين است كه آنها اين كار را نميكنند. حضور هياتهاي خارجي در صورتي ميتواند مفيد باشد و موجب تبادل اطلاعات و تعامل سازنده شود كه تيمهاي مشتركي كه شكل ميگيرند از نظر علمي و تخصص دورههاي تاريخي در يك رده مشخص باشند.
تدوين قوانين شفاف براي حضور هياتهاي خارجي
كوروش محمد خاني / حضور هياتهاي خارجي در سايتهاي باستانشناسي ايران اتفاق خوبي است، به اين دليل كه ما نبايد درهاي كشورمان را به روي دانشگاهها و مراكز علمي ديگر ببنديم. در حال حاضر كرسيهاي ايرانشناسي ما در دانشگاههاي بزرگ دنيا در حال تعطيل شدن هستند به اين دليل كه مدت زيادي درهاي كشور ما به روي محققان خارجي بسته بود. اما همانطور كه از دوره دكتر آذرنوش شروع شد، حضور كارشناسان خارجي در ايران بايد در قالب تيمهاي مشترك باشد. يكي از رويكردهايي كه در دوره دكتر آذرنوش تا حدي رعايت شد، اين بود كه بايد هموزن پروفسورها و پژوهشگران بسيار حرفهاي خارجي ما هم كارشناساني داشته باشيم كه بتوانيم به عنوان سرپرست در هياتها معرفي شان كنيم. اگر ما اين كار را نكنيم مجددا همان اتفاق قبل ميافتد، خارجيها در ايران كار ميكنند، دادهها و نتايج تحقيقات را با خودشان ميبرند و ما هيچ نقشي نداريم. ما بايد آنقدر خودمان را تقويت كنيم كه زماني كه تيمهاي خارجي ميخواهند بيايند تا همسطح آنها متخصص داشته باشيم، البته اين نكته هم بايد يادآور شد كه اگر متخصص هم نداشته باشيم آنها ميتوانند بيايند، آنها متخصصاني دارند كه ما نداريم يا تجهيزاتي دارند كه ما نداريم، اين دليل نميشود كه چون ما كارشناس نداريم اجازه ندهيم كه آنها هم بيايند. بايد توجه كنيم كه اين ما هستيم كه بايد خودمان را قوي كنيم تا همسطح كارشناسان خارجي شويم. خوشبختانه در دو دهه اخير دانشجويان ايراني ما به دانشگاههاي اروپا و امريكا رفتهاند و دانش جديد را آموختهاند و به ايران برگشتهاند و فعاليت ميكنند، ما در بعضي دانشها هم پايه كشورهاي اروپايي هستيم. البته به اين نكته هم بايد توجه كنيم كه بخشي از علم باستانشناسي وابسته به تجهيزات و تكنولوژي روز است كه ما امكان تهيه آن را نداريم. به طور مثال دستگاههاي ژنتيك باستانشناسي بسيار گرانقيمت است، مثلا يك جزء بسيار كوچك مورد نياز اين علم در باستانشناسي حدود يك ميليارد دلار هزينه دارد كه معادل بودجه چند سال سازمان ميراث فرهنگي است، ما اين امكانات را نداريم اما جاهايي مثل امريكا و اروپا اين امكانات را دارند. ما بايد اين تعامل را با كشورهاي ديگر برقرار كنيم كه اگر امكان تهيه اين تجهيزات را نداريم، بتوانيم از امكاناتي كه دراختيار پژوهشگران ميگذارد، استفاده كنيم. الان بعد از گذشت چندين دهه ما هنوز آزمايشگاه كربن چهارده نداريم كه در اختيار باستانشناسان قرار بگيرد. ما ضمن اينكه بايد هم سطح تيمهايي باشيم كه ميخواهند در ايران كار كنند، بايد قوانين شفافي هم براي اين همكاريها تدوين كنيم. يك قوانيني در پژوهشگاه و پژوهشكده باستانشناسي تهيه شده، اما آنقدر كه بايد اجرايي نميشوند و محكم نيستند. اين قوانين بايد به صورت قوانين لازم الاجرا در بيايد. ما در اين تعاملات هم ميتوانيم دانش خودمان را بالا ببريم و هم باستانشناسي ما ارتقا پيدا خواهد كرد.
كارشناسان خارجي بايد به دنبال پاسخ سوالات ما باشند
حامد وحدتينسب / اينكه ما بياييم از تكنولوژي و روششناسي هياتهاي خارجي استفاده كنيم، اتفاق خوبي است و بايد بپذيريم كه در يك زمينههايي آنها از ما جلوترند. اما اين مساله اما و بايدهايي دارد كه اگر رعايت نشود ما را متضرر ميكند. هيات خارجي زماني كه وارد ايران ميشود عموما دغدغه فرهنگ ايران و عشق به ايران و اين موارد را ندارد. ايران يك منطقه بكر است و به تعبيري بهشت باستانشناسي است و طبيعي است كه بسياري از كارشناسان علاقه دارند پاسخ سوالاتشان را كه مربوط به دورههاي مختلف اين منطقه است، در ايران به دست بياورند. بنابراين طبيعي است كه مايل باشند در ايران كار كنند، طبق قوانين موجود يك هيات خارجي به تنهايي نميتواند سرپرست هيات باشد و حتما بايد به صورت مشترك با يك ايراني كاوش انجام دهد. مشكل هم از همين جا شروع ميشود، ما مثالهاي فراواني را داريم كه در انتخاب سرپرست ايراني ضوابط رعايت نشده است، سرپرست ايراني در وهله نخست بايد از نظر تحصيلات و سطح علمي همسطح كارشناسان خارجي باشد كه در تيم هستند، اگر اين طور نباشد، كارشناس ايراني به مرور تبديل به يك كارپرداز در تيم كاوش ميشود و از وظايف اصلي خود دور ميشود. همين ميشود كه در مورد مراحل و نحوه كاوش هيچ هماهنگي با سرپرست تيم انجام نميشود. من اين موضوع را در كاوش هياتهاي مشترك از نزديك ديدهام. در چنين مواقعي ما ميبينيم كه كارشناس خارجي است كه با سوال خود به ايران آمده، بدون اينكه كارشناس ايراني هم اين سوال را داشته باشد. فعاليت هياتهاي مشترك خوب است، اما با در نظر گرفتن شرايطي، اولا ما بايد ببينيم سوالاتمان چيست و ميخواهيم روي چه موضوعي تحقيقات انجام دهيم، در اينصورت كارشناساني كه از نقاط ديگر دنيا به ايران ميآيند با اولويتبنديهايي مواجه ميشوند و ميتوانيم بگوييم اولويت فعاليت شما بايد پيدا كردن پاسخ سوالات ما باشد، دوم اينكه ببينيم كارشناسان ايراني كه با همين سوالات كار كردهاند و يا در حال كار كردن هستند چه كساني هستند، رزومه كاري و علمي را بررسي و چنانچه كارنامه قابل قبولي داشتند آنها را به عنوان سرپرست تيم مشترك انتخاب كنيم. ما در باستانشناسي ايران بايد انتخابگر باشيم، به بهترين موسسات و مراكز و بهترين باستانشناسان اجازه كاوش در ايران را بدهيم و نكته مهمي را هم در نظر بگيريم كه حتما فعاليتهاي اين كارشناسان در راستاي پرسشهاي ما باشد و بعد هم اگر كارشناسي در سطح كسي كه از خارج از كشور ميآيد نداريم، بهتر است مجوز كاوش براي هيات خارجي صادر نكنيم، تا زماني كه باستانشناسي در سطح علمي كارشناسان خارجي كه تمايل به كاوش در ايران را دارند پيدا كنيم، آنها ميتوانند منتظر بمانند هيچ اتفاقي هم برايشان نميافتد. اگر ما يك كارشناس همسنگ با كارشناسان خارجي در هياتهاي كاوش انتخاب نكنيم شان كشور خودمان را زير سوال برده ايم.