پيشنهاد «عبدالله ناصري» براي اعلام آشتي ملي
حاضريم از گذشته عبور كنيم
اعتمادآنلاين| هنوز هم فضاي تحليل و واكاوي انتخابات هفتم اسفندماه مهيا است. بسياري از تحليلگران و استادان دانشگاه در رابطه با واكنش مردم در انتخابات هفتم اسفندماه صحبت ميكنند، خيليها باور نميكردند كه اصلاحطلبان در حوزه انتخابيه تهران بهطور صد درصد پيروز انتخابات شوند و برخي هم در حال تحليل چرايي شكست اصولگرايان هستند. حال كه يك گام ديگر براي پيشرفت و توسعه كشور برداشته شده است، اين سوال مطرح ميشود كه گام بعدي اصلاحطلبان چه خواهد بود. «عبدالله ناصري» در گفتوگو با اعتمادآنلاين ميگويد كه اصلاحطلبان و جوانان فعلا بايد براي مرحله دوم انتخابات مجلس خودشان را آماده كنند تا بتوانند نيروهاي بيشتري به مجلس بفرستند و وزن اصلاحات را در مجلس سنگينتر كنند، از نظر او گام سوم انتخابات شوراها است.
هفتم اسفندماه يك حادثه تاريخي پيشبيني نشده و واقعيتي بود كه هيچ كنشگر يا سياستمداري نميتوانست به درستي آن را پيشبيني كند و بنابراين هركسي بر اساس پيشبينيها و نظرسنجيها، گمانه و ظن خودش نظري را ارايه ميدهد. اما بايد به دنبال واقعيتها رفت. واقعيت انتخابات اسفندماه اين است كه بايد بيش از اينكه به اين موضوع بپردازيم كه آيا اصلاحطلبها يا اصولگراها در انتخابات پيروز شدند يا چرا اصلاحطلبان پيروز شدند و چرا اصولگرايان شكست خوردند، بايد به روح كلي حاكم در انتخابات هفتم اسفندماه توجه شود. هفتم اسفندماه يك پيام از طرف مردم به حاكميت بود. در حال حاضر دستگاههاي اثر گذار درون حاكميت بايد بپذيرند كه با وجود ايجاد تنگناها و فشارها، بايد سياست مطلوبي را در پيش بگيرند كه مورد پسند مردم باشد و بتواند تاثيرگذاري لازم را در جامعه داشته باشد. همچنين از ديگر واقعيتهاي انتخابات هفتم اسفندماه اين است كه صدا و سيما بايد بپذيرد كه تاثيرگذاري ديگر رسانههاي جديد و مدرن از اين رسانه بيشتر شده است.
اتفاقاتي در دو سال گذشته و ادامه مذاكرات رخ داد كه براي مردم تهران كه قشر متوسط رو به بالا هستند مهم است. حتي ميتوان گفت كه مذاكرات هستهاي و برجام براي تمام مردم مهم است چرا كه برجام در زندگي اقتصادي همه مردم موثر است. مردم ايران امروز متوجه شدهاند كه در فضاي سياسي كشور تاثيرگذار هستند. آينده براي نسل جديد و جوانان مهم شده است. جوانان امروز تكنولوژي را ميفهمند و انسانهايي فرهيخته هستند و به همين دليل بود كه در سال 92 دريافتند و درك كردند كه بايد براي نجات كشور كه در آستانه جنگ بود در انتخابات شركت كنند و به حسن روحاني راي دادند و در هفتم اسفندماه هم راي دادند تا مجلس كارآمدي روي كار بيايد كه كمك يار دولت باشد و خطرات و موانع را از سر راه پيشرفت ايران بردارد. اين نكته را هم بگويم كه با اعلام نتيجه انتخابات 94 مردم خوشحال شدند و ميبينيم كه شادي و اميد بيش از پيش به سطح شهر بازگشته است.
فعلا همه توان و پتانسيل اصلاحطلبان و جوانان بايد در دور دوم انتخابات مجلس شوراي اسلامي باشد تا بتوانيم نيروهاي بيشتري را به مجلس بفرستيم و وزنه اصلاحطلبان را در مجلس سنگينتر كنيم. اما گام بعدي را بايد با حفظ هويت تاريخي و موثرتر برداشت. انتخابات رياستجمهوري گام اول بود، هفتم اسفندماه گام دوم، انتخابات شوراها گام سوم و در نهايت آشتي ملي و وفاق ملي را بايد در دستور كار قرار داد.
بايد بدون تعارف گفت كه با وجود اينكه اصلاحطلبان محدوديتهايي داشتند اما درس مهمي دادند كه ميتوان انتخابات را دوراني ديد كه يك آشتي ملي براي كشور صورت بگيرد بدون اينكه بخواهيم هويت حزبي و سياسي را از دست بدهيم. بهطور كلي اين انتخابات درسهاي مهمي به همه جريانات سياسي داده است. بايد بگويم كه متاسفانه الان نگاهي كه وجود دارد، نگاه غالب و مغلوب است. بعد از سال 88 اساسا اصلاحطلبان قدرتي نداشتند و مهمترين ابزار دست رقيب اصلاحطلبان بوده. اما در مقابل منابع رقيب، اصلاحطلبان نيز با اتحاد و همدلي و پشتيباني مردم ميتوانند با آن اقدامات خوب و مثبتي را رقم بزنند. اصلاحطلبان حاضرند گذشته را فراموش كنند و از سهم خود عبور كنند به شرط آنكه جريان مقابل بخواهد با عقلانيت قدم بردارد. اما بخشي از اصولگرايان نميخواهند اين اتفاق يعني آشتي ملي در كشور صورت بگيرد كه بخش اصلي اين عده تندروها هستند كه منافع خودشان را در تداوم اين دعواها ميدانند و ميخواهند اصلاحطلبان در عرصه سياست به هيچوجه حضور نداشته باشند و طبيعتا يك جريان بتواند همه امور كشور را به دست بگيرد. آشتي ملي به اين معنا است كه همه يكدل و همدل مشكلات را حل كنند و بخواهند كه اين اتفاق در كشور صورت بگيرد.
اميدوارم آشتي ملي در سال 95 رخ دهد. جامعه هم به نظر ميرسد كه اين پيام را داده كه از دعوا خسته شده است. به واقع اصلاحطلبان دنبال يك نوع همزيستي مسالمتآميز با وجود رقابتهاي سالم سياسي هستند.
در مورد اصولگرايان نميتوان با قاطعيت گفت كه از نتايج انتخابات درس گرفتهاند يا خير اما روشن است كه ديگر نبايد براي جريان تندروي خودشان كه در سال 1384 آن را متولد كردند سرمايهگذاري كنند، چرا كه اين جريان باعث شكست اصولگرايان در انتخابات شد.
براي تحقق مطالبات و خواستههاي مردم بايد ساير نهادها در كشور نيز همكاري كنند و در اين ميان از اين نكته نيز نبايد غافل باشيم كه خودسرها مانع از تحقق خواستههاي مردم ميشوند و بايد به گونهاي رفتار كرد كه تندروها نتوانند قدرت گذشته را در كشور داشته باشند و هزينههاي سنگيني براي مردم و حاكميت ايجاد كنند. اميدوارم سال 95 با تشكيل مجلس دهم ديگر شاهد تلاش براي حذف جريانهاي اصيل اصلاحات از صحنه سياسي كشور نباشيم.