نتايج انحصار رسانهاي
هيچكس عقلش را از دست نداده تا با پرداخت پول به شبكههاي ماهوارهاي تبليغي را انجام دهد كه هيچ نفعي براي فروش فيلم او نداشته باشد. صداوسيما ميتواند در يك رقابت سالم وارد شود و قيمت خود را متناسب با اثرگذاري تبليغاتش تعديل كند و حتي نيازي به تبليغ مجاني نيست. اتفاقا صداوسيما به دليل مشخصي فيلمها را مجاني تبليغ ميكند كه در ادامه به اين دليل اشاره خواهد شد. اين بخش از پاسخ نشان ميدهد كه وجود شبكههاي ماهوارهاي اتفاقا در تغيير رفتار صداوسيما موثر بوده ولي نكته اين است كه اين تاثير به همين جا ختم نميشود، همانطور كه محتواي برنامههاي صداوسيما را تحت تاثير قرار داده، سياستهاي تبليغاتي آنها را دير يا زود نيز تغيير خواهد داد.
2- در بخش ديگري از توضيح صداوسيما آمده است كه: «تلويزيون نهايت همكاري را در پخش تيزر فيلمهاي معقول و منطبق با ضوابط نظام جمهوري اسلامي ايران داشته و خواهد داشت.» در واقع شاهبيت نگاه حاكم بر سياست تبليغي صداوسيما همين بخش است كه صداوسيما نسبت به محصولاتي كه بر اساس قانون در كشور توليد ميشود بيطرف نيست و اتفاقا سياست تبليغات مجاني را براي اين انتخاب كرده كه به آن دسته از فيلمهايي كه آنان را مطلوب ميداند، از نظر پخش تبليغات حال درست و حسابي بدهد و از اين نظر فروش آنان را بيشتر كند تا در جامعه چنين منعكس شود كه مردم از اين فيلمها استقبال بيشتري ميكنند. اين يادداشت در مقام آن نيست كه خود را طرفدار يكي از اين دو دسته فيلمها (فيلمهاي مطلوب و نامطلوب سازمان صداوسيما) نشان دهد. ولي اين سياست رسانهاي در صداوسيما، نتيجه عكس ميدهد و يكي از علل گرايش مردم به شبكههاي ماهوارهاي و تاثيرپذيري از آنها نيز همين سياست است. اتفاقا يك علت ناكارآمدي تبليغات در صداوسيما نيز همين سوگيري آنان است كه خود را در مقام مرشد كل قرار ميدهند و مشغول سوا كردن فيلمها براساس ضوابط نظام جمهوري اسلامي ميشوند، در حالي كه فيلمسازان بارها و بارها از فيلترهاي ضوابط عبور كردهاند ولي براي تبليغ محصول خود مجبورند دوباره براي تبليغ فيلم خودشان از خاكريز عبورناپذير تعيين ضوابط در صداوسيما نيز عبور كنند. ادامه همين رفتار موجب ميشود كه پس از مدتي چشم باز كنند و ببينند كه بازار تبليغ كالاهاي ديگر را نيز از دست دادهاند. پس از آنكه اعتبار خبري و سپس برنامههاي تامين اوقات فراغت مردم را از دست دادند، حالا نوبت به از دست دادن بازار تبليغات است.
3- يك بخش بسيار جالب پاسخ صداوسيما كه تعجبآور است هزينه تبليغات رايگاني است كه براي فيلمها كردهاند. صداوسيما مدعي است كه در طول حدود دو سال 81 ساعت تبليغات رايگان براي فيلمهاي ايراني انجام داده است. يعني روزانه حدود 5/7 دقيقه. تا اينجاي كار مشكلي نيست. البته نه در يك شبكه كه در تمام شبكهها. ولي صداوسيما مدعي است هزينه اين تبليغات اندك بيش از 1144 ميليارد تومان بوده است!! در واقع به ازاي هر ثانيه تبليغ حدود چهار ميليون تومان!! خدا بدهد بركت. رسانهاي كه اين مقدار درآمد دارد، چرا از كمبود بودجه ناله ميكند. براي آنكه بتوانيم مقايسهاي ساده از اين درآمد داشته باشيم، كافي است بگوييم، ايران روزانه حداكثر 5/1 ميليون بشكه نفت و با قيمت 35 دلار ميفروشد كه با احتساب دلار 3500 تومان، درآمد كشور از فروش نفت هر ثانيه دو ميليون تومان ميشود. حال صداوسيما كه حداقل 20 شبكه مهم دارد و دهها شبكه استاني، اگر همه آنها با يكديگر و سرجمع روزانه چهار ساعت هم تبليغ كنند، بايد حدود ثلث درآمد نفتي كشور فقط از تبليغات كسب كنند. و اگر اين درآمد واقعي است ترجيح دارد كه تمام شبكهها و تمام روز را صرف تبليغات كند، ديگر نه به اين همه نيرو و امكانات نياز است و نه اينكه از كمبود بودجه مينالند و مهمتر از همه اينكه ميتوانند بودجه كشور را نيز تامين كنند. اين نكته را دولت توجه كند. اگر اين درآمدها در حساب صدا و سيما نيست بايد ديد پس كجاست؟
وقتي كه ميخواهند سر صنعت فيلم منت بگذارند متوجه نيستند كه واقعيتي دردناك را آشكار خواهند كرد كه هيچگاه نخواهند توانست آن را رد كنند. مبلغ مذكور شايد دهها و صد برابر بودجه صنعت سينما است كه بايد براي تبليغ محصولات خود آن مبلغ را به صداوسيما پرداخت كند. آيا همين يك اقرار براي رويآوري دستاندركاران اين صنعت براي پيدا كردن مجاري تبليغاتي جايگزين كافي نيست؟ فراموش نشود كه انحصار در نهايت و پيش از ديگران، انحصارگر را به زمين خواهد زد.