• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3506 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۳۰ فروردين

شُكوه بازسازي، فقدان تاثيرگذاري

  آيين فروتن/  برادران كوئن با تازه‌ترين فيلم خود «درود بر سزار» كماكان قادرند تا مسير منطقي كارنامه فيلمسازي خود را ادامه دهند؛ فيلمي كه توامان واجد بارقه‌هايي از نبوغ اين دو برادر فيلمساز است ولي تا اندازه‌اي سردرگم در بيان آنچه به واقع قصدش را دارند. فيلم داستان
ادي منيكس (با بازي جاش برولين) است، يك مرد خانواده و مسوول رسيدگي به امور مختلف در يك استوديوي هاليوودي در دهه 50. شخصيتي كه همچون بسياري از شخصيت‌هاي محوري ديگر فيلم‌هاي كوئن‌ها، مردي است با جديت، بلندپرواز و با ايمان نسبت به آنچه انجام مي‌دهد.
ادي‌منيكس، برخلاف شخصيت‌هاي «اي برادر، كجايي؟» (٢٠٠٠) - كه بي‌آنكه بدانند از شهرت مي‌گريختند- و «درون لووين ديويس» (٢٠١٣) - كه در پي دستيابي به شهرت بود - شخصيتي است كه براي حفظ اعتبار استوديوي «كپيتول» مي‌جنگد و همانا درصدد ساخت فيلمي حماسي، تاريخي درباره زندگي مسيح است.
تلاش‌هاي منيكس در فيلم بسيارند؛ از رايزني با نماينده مسيحيان براي ساخت اين فيلم گرفته تا كوشش براي يافتن بازيگر نقش اصلي اين فيلم برد ويتلاك (با بازي جورج كلوني) كه توسط گروهي از نويسندگان كمونيست هاليوود به اصطلاح ربوده شده و به آنها مي‌گرود تا مشكلات شخصي بازيگر زن فيلم (با بازي اسكارلت جوهانسن) يا ترغيب يك كارگردان استوديو (با بازي رالف فينس) براي پذيرفتن يك بازيگر فيلم‌هاي وسترن براي حضور در فيلمي رمانتيك.
تمامي اين درگيري‌ها براي برادران كوئن، اين فرصت را مهيا مي‌سازد تا اين دو نيز با نبوغ و سرزندگي خاص خود، به سراغ بازسازي ژانرهاي گوناگون بروند. ولي يك ايراد اساسي در ميان است و آن اينكه كوئن‌ها مواجهه خود با نمونه‌هاي ژنريك را صرفا در حد برخوردي شماتيك نگاه مي‌دارند؛ به اين معنا كه اين دو سينماگر، عملا بي‌آنكه خود را با ساختارهاي ذاتي سينماي حماسي، موزيكال، وسترن، عاشقانه و غيره درگير كنند، صرفا به ارايه طرح‌واره‌هايي خوش‌نقش‌ونگار اكتفا مي‌كنند. صحنه‌هايي لحظه‌اي كه مگر يادبودي بر دوران طلايي هاليوود دهه 50 - و اغلب فاقد تاثيرگذاري فراتر از بازسازي‌هاي باشكوه صرف- نيستند. حال آنكه شايد براي نمونه‌اي درباب بازي با نقش استوديوها، ژانرها، بازيگران هجو و نقد آنها يادآوري فيلمي مانند «هد» (١٩٦٨) ساخته باب رافلسون در نگاهي تطبيقي راهگشا باشد.
لحن طنزآميز و طنازانه كوئن‌ها در «درود بر سزار»، مانند برخي از بهترين فيلم‌هاي‌شان نظير «لبوفسكي بزرگ» (١٩٩٨) و «اي برادر، كجايي؟»، تماما بر فضاي فيلم حاكم است ولي با يك تفاوت تعيين‌كننده در استراتژي اين فيلم، كه آن را تضعيف مي‌كند. به باورم، در اينجا مساله اصلي اين است كه برادران كوئن نسبت به تقابل دو ساحت بي‌توجه عمل مي‌كنند: فضاي سر صحنه‌هاي فيلمبرداري (فيلم در فيلم‌ها) و فضاهاي بيروني آن. واقعيت اين است كه كوئن‌ها براي پرداخت فضاي دوگانه «درود بر سزار» با لحني يكدست و يكسان روبه‌رو مي‌شوند. لحن كمدي برلسك‌وار فيلم، همه‌چيز را تا آنجا تحت‌الشعاع خود قرار مي‌دهد كه فيلم آشكارا از يك ساخته كوئني بدل به فيلم‌هاي كمدي و هجوآميز كارگرداني همچون
مل بروكس مي‌شود؛ آن هم با طنز كلامي و موقعيتي به مراتب مهارشده‌تر و بي‌رمق‌تر؛ بدين معنا، بازيگران استوديويي سر صحنه و بازي در فيلم‌ها همان‌اندازه كميك جلوه مي‌كنند كه خارج از ايفاي نقش‌هاي‌شان. اين امر، هرچند شايد قصد دو كارگردان بوده باشد، ولي تمهيدي است كه فيلم را از توش‌وتوان مي‌اندازد. آنچه مي‌توانست در فيلم بدل به تقابل ميان عرصه درون و بيرون فيلم (سرصحنه و پشت صحنه)، تخيل و واقعيت باشد، اين‌گونه يكسره در فيلم رنگ‌باخته و خنثي شده و بر ضد ظرفيت‌هاي ذاتي فيلم عمل مي‌كند.
شماتيسم برلسك‌وار كوئن‌ها، اين بازي بي‌پايان با ژانرها و تلاش براي نشانه رفتن روح يك دوران، به‌شدت پرافت‌وخيز است. با ارجاعات و كدگذاري‌هايي بسيار كه به نوبه خود مي‌توانستند كاركردي تاثيرگذارتر در فيلم داشته باشند، اگر برادران كوئن در عوض حركتي دست‌وپا بسته در سطح، به چرخش و جنب‌وجوشي آزادانه‌تر در عمق روي مي‌آوردند. شوخي‌ها در بخش‌هايي از فيلم خوش نشسته‌اند و در موارد بسياري، به‌شدت بي‌فروغ، كند و نيم‌بند هستند. فيلم با آنكه همچنان مسرت‌بخش است ولي با وجود اين امر، همچون شخصيت جورج كلوني در انتهاي فيلم كه در لحظه نهايي، واژه پاياني ديالوگ خود را فراموش مي‌كند، بسيار در طي فيلم با لكنت و از هم گسيخته عمل مي‌كند.
موقعيت‌هاي متعدد فيلم- به ويژه در فضاهاي فيلم‌درفيلم- از يكديگر بسيار مجزا هستند و كمتر توالي و بسط خود را در ادامه روند «درود بر سزار» دنبال كرده و گاه در سطح اشاره‌اي جزيي و اسكيس‌وار باقي مي‌مانند؛ براي نمونه صحنه بازسازي يك فيلم جنگي با زيردريايي نيروهاي شوروي سابق كه از زير آب‌ها سر بيرون مي‌آورد و بي‌آنكه كاركرد خاصي را به لحاظ طنز موقعيت ايجاد كند، به اشاره‌اي ضمني به تاريخ اكتفا مي‌كند. از طرف ديگر، اين روزها ساخت فيلمي كه توامان با بازسازي‌هاي تصويري خوش‌آب‌ و رنگ به استقبال نگاهي طنزآميز (يا هجوپردازانه) از يك دوره مشخص تاريخي برود، اتفاق تازه و بديعي نيست: وس اندرسون با فيلم «هتل بزرگ بوداپست» (٢٠١٤) با رهايي به مراتب بيشتر و با سبك بصري و لحن برلسك‌گونه‌اي كاراتر بيش‌ از اينها به استقبال فيلم‌هاي كلاسيك كمدي و برهه معيني در تاريخ اروپا (ظهور فاشيسم) رفته بود و حتي اين روزها، سريال «صفحه موسيقي»، به تهيه‌كنندگي ميك جگر و مارتين اسكورسيزي با طراوتي مثال‌زدني چنين مي‌كند. نمونه‌هايي كه قادرند در برخوردي ژرف‌تر با مقولاتي كم‌وبيش مشابه، نه فقط در لحن حساب‌شده‌تر ظاهر شده بلكه همچنين نگاهي بر جزييات به برهه تاريخي مدنظر خود انداخته و بسياري از شكاف‌ها و نارسايي‌هاي موجود در آن دوره را با طنزي گيرا، آزادانه و خلاقانه‌تر آشكار سازند.
به هر ترتيب، نمي‌توان منكر شد كه «درود بر سزار» با همه ايرادات و ضعف‌هاي غيرقابل اغماضش، با تمامي ازهم‌گسيختگي و افت‌وخيزهايش در روايت همچنان قادر است تا لحظه آخر ما را با خود همراه كند. شخصيت ادي منيكس، با همه آن معصوميت و اين در و آن در زدن‌هايش و شخصيت ويتلاك با همه آن شوخ‌وشنگي‌ها و ديوانگي‌هايش- و تقابل اين دو با يكديگر - نقطه عطف فيلم است. تلاش كوئن‌ها براي ستايش و شوخي با دوران طلايي (و بر باد رفته‌) هاليوود در مجموع دلچسب بوده و دست‌كم يادآور اين واقعيت است كه كدامين مردان بلندپرواز و مصمم آن روزها هاليوود را بدل به كارخانه‌اي روياساز كردند. مرداني از جنس ادي منيكس و كل آدم‌هاي دوست‌داشتني سيرك وي كه با جديت و «ايمان» مسير ناهمواري را پيمودند و شايد مهم‌ترين جنبه «درود بر سزار» فارغ از همه ناهمواري‌هاي فرمال‌ و روايي اين باشد كه ديگر دوره مرداني جدي، با «شجاعت واقعي» (نام فيلمي از كوئن‌ها؛ بازسازي نسخه سال ١٩٦٩) به سرآمده است. اما‌ اي كاش كوئن‌ها نيز مي‌توانستند آن طور كه منيكس به تاثيرگذاري بر مخاطب و افراد پيرامونش توجه مي‌كرد، خود نيز آگاهانه‌تر چنين كرده يا دست‌كم از خلال گذرگاه‌هايي ديگر مسير حركت «سزار» را سنگفرش مي‌كردند!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون